این سوال همیشه مطرح بوده که چقدر ما میتوانیم به کالای یک کمپانی سازنده سیستم صوتی اعتماد کنیم. مساله اینجاست که شرکتها در طول زمان بخاطر تغییرات شرایط بازار تصمیم به ایجاد تغییرات میگیرند و برای ماندن در بازار (جلوگیری از کاهش سود) و یا دستیابی به سود بالاتر به روشهای مختلفی متوصل میشوند. فرض کنید شرکتی در سال 1995 یکی از بهترین تولیدکنندگان سورس دیجیتال هست و کالایش هم طراحی خوبی دارد و هم ساخت بسیار عالی. با کاهش درصد سهم شرکت از بازار به علت افزایش تعداد شرکتهای تولیدکننده رقیب این شرکت راه های مختلفی در پیش روی دارد ، کاهش کیفیت اولین انتخاب هست ، افزایش قیمت هم امکان دارد که البته راه حل مناسبی بنظر نمیرسد، در بسیاری از موارد شرکت محصولات را در چند گروه با کیفیت های متفاوت عرضه میکند ، راه های دیگری هم هست مانند تولید کالای ارزان با یک مارک تجاری دیگر و یا ایجاد یک برند جدید برای کیفیت بالا و قیمت بالا. گاهی هم سود شرکت بالاست اما حس زیاده خواهی شرکت ممکن است او را بسمت کاهش کیفیت سوق دهد. شاید این شرکت در سال 2005 خیلی از سیاستهای فروش ده سال پیش را تغییر داده باشد و کیفیت کالایش کاهش یافته باشد. در چنین حالتی اعتماد ما به آن شرکت تنها یک تصور ذهنی غلط از آب درمی آید و اگر با تکیه بر همان تصور بسمت انتخاب بدون شنیدن سیستم برویم اشتباه کرده ایم. شرکتهایی هم هستند که به شرکتی دیگر فروخته میشوند و سیاستهایشان بکلی تغییر میکند و در این بین ممکن است انتخاب ما بر اساس اعتماد قبلی و بدون تجربه شنیداری اشتباه باشد. در دنیای امروز سرعت تغییرات زیاد شده است و خریدار همواره باید مراقب انتخاب خود باشد تا به اندازه ای که هزینه میکند به بهترین انتخاب برسد. برای من این تجربه وجود داشته است ، شرکتی محصولی خوب تولید میکند که من از ان استفاده میکنم و از آن کاملا راضی هستم اما بعد از یکسال محصول بعدی که Improve شده قبلی است بکلی از لحاظ کیفیت با قبلی تفاوت دارد و اصلا رضایت من را جلب نمیکند. برای همین پیشنهاد میکنم نه تنها نسبت به مدل بالاتر یا بعدی یک محصول اعتماد نکنید بلکه به کل محصولات یک شرکت نیز در طول زمان اعتماد نکنید و از فروشنده در هر شرایطی بخواهید برایتان صدا بگیرد.
Read MoreCES 2007 Show Reports
آدرسهای زیر مربوط به گزارش مجلات و سایتهای خبری از نمایشگاه سیستم های صوتی و تصویری CES 2007 میباشد :
ETM Report (Enjoy the Music)
Read Moreصدای Raysonic CD128
آقای امیدوار این امکان را فراهم نمودند تا چند روزی سورس دیجیتال جدید شرکت Raysonic را در خانه review نمایم. تجربه جالبی بود ، این سورس همانند Shanling T-100 از نگاه من یکی از بهترین انتخابها در محدوده زیر 5 هزار دلار هست. در خانه سورس دیجیتال من Accuphase DP-55v هست که در ایران قیمتی معادل 3 میلیون دارد و سورس شرکت Raysonic بنام CD128 قیمتی معادل 1 میلیون و ششصد هزار تومان. قیمت Accuphase تقریبا دو برابر و از تکنولوژی Solidstate استفاده میکند ، سورس Raysonic از تکنولوژی Tube با چهار لامپ 6922 در خروجی استفاده مینماید. تفاوت صدای دو سورس (غیر از شاخص لامپ) کم بود و اینجا خلاصه ای از تفاوت ها را می آورم. لامپ ها اصولا به یک شکل خاصی صدا را به ما تحویل میدهند که در مجموع خوشایندتر وشنیدنی تر هستند ، من صدای SolidState رو بیشتر دوست دارم اما حتی به دوست داران صدای Solidstate شنیدن این سورس را پیشنهاد میکنم. شرایط تست من در خانه خیلی خوب نبود بنابراین میزان Scale تفاوت ممکن است در یک سیستم رفرنس فرق کند و من آنچه به گوشم محسوس بود را نوشتم. معتقدم مقایسه Tube با Solid خیلی صحیح نیست و تفاوت ها ببیشتر به دو تکنولوژی برمیگشت تا به مدارات داخلی دو سورس. محدودیت های من :
وضعیت فاز سیگنال با Raysonic در سیستم من مشخص نبود و من برای تکان ندادن کابل بلندگو (بخاطر زمان کم تحلیل) حالت دوم را تست نکردم . خود Raysonic هم استاندارد XLR را مشخص نکرده بود هرچند احتمال میدهم همین حالتی که سیستم تست شد فاز صحیح باشد. کمی ورودی بالانس Krell 300il نسبت به افزایش سطح سیگنال بیشتر از 2 ولت حساس بوده و احتمالا سیگنال کمی در موسیقی های دینامیک برش داشته است. سورس CD128 برای نشان دادن توانائیهای خود خصوصا Micro و Texture نیاز به زمان داشت. آمپلی فایرم خیلی در حالت Optimum کار نمیکرد.
اما تفاوت دو سورس :
CD128 never breaked my good sense accross time like my Accuphase
CD128 had less timing, less dynamic just on dynamic complex music like hard rock
CD128 was as good as Accuphase on POP/Jazz/Classic/Vocal/Soft Rock in timing and dynamic
CD128 had softer and alittle slower flow but never mushy
CD128 had less frequency extension and more background noise
CD128 Sound skin was more smooth and sweet
CD128 had better low level linearity
CD128 had less focus on stage
CD128 was very Solid , Robust and revealing even by one Tube layer
CD128 had more liquid and lifelike Texture on mid and high with less neutrality
CD128 had less detail on extremes
CD128 bass response was less physical and extended but more transparent
CD128 had better long listening session for less dynamic material
CD128 had more positive energy than Accuphase
CD128 had alittle deeper, Less forwards soundstage with better acoustic space
CD128 sounded more analog than Accuphase
CD128 had less attack on high with sweeter high
CD128 had warmer sound
CD128 had alittle less Reality and it was more on romantic side
CD128 had allitle more Transparency but not in all area
پیشنهاد میکنم این سورس را همانند T-100 بشنوید.
Read Moreنمایندگی Cardas در ایران

فکر میکنم بازار های-فای ایران نیاز به یک برند خوب با قیمت منطقی از کابل داشت. آقای همایون خرمی نمایندگی این شرکت را در اختیار گرفتند و هم اکنون کاربران میتوانند در صورت نیاز با جناب آقای خرمی تماس بگیرند. Cardas Audio در زمینه طراحی و ساخت کابل فعالیت داشته و صدای کابلهای آن طبق گفته تحلیل گران بسمت Warm تمایل دارد و کابل های آن در سری های بالا کاملا توان انتقال Full Range را دارند. صدایی راحت با Texture خوب و مناسب حتی برای مدارات Tube با امپدانس خروجی بالا. اثر سلفی و خازنی این کابلها در طول کابل کم بوده و بلندی کابل مشکل زیادی ایجاد نمیکند. گزارش Soundstage را از کارخانه Cardas اینجا ببینید. لیست تحلیلها هم اینجاست.
Read Moreشو صدا در Khalij hifi

جمعه پانزدهم دی ماه 1385 میهمان جناب آقای همایون خرمی بودیم در Showroom ایشان در سعادت آباد. آقای خرمی مدیر khalij hifi بوده و یکی از فعالترین شرکتها در ارائه محصولات های-فای میباشد. قبلا با آقای خرمی تماس تلفنی داشتم و فرصتی پیش نیامده بود تا از نزدیک با ایشان صحبت کنم. طی تماسی با Khalij در مورد کابل با آقای خرمی صحبت کردم و ایشان در مورد برند جدید کارداس Cardas Audio به من اطلاعاتی دادند. خیلی برام جالب بود چون قبلا هم بدنبال کابل بلندگوی Cardas بودم اما آن زمان در ایران نمایندگی نداشت. آقای خرمی که متوجه علاقه زیاد من به های-فای شدند از من دعوت کردند تا ایشان را در Showroom ببینم. از ایشان پرسیدم سیستم دمو چیست و ایشان توضیحاتی دادند. راستش خیلی جا خوردم ، سری رفرنس Accuphase و سری B&W Prestige Nautilus (همان بلندگوی حلزونی شکل) . سیستمی بالای 200 هزار دلار. باید بگویم کمی هیجان زده شدم چرا که باید صدایی را میشنیدم که هر کامپوننت ان بالای 10 میلیون قیمت داشت. البته قبلا در Showroom آقای رحمانی سیستم گران زیاد شنیده بودم اما نه به این قیمت. دو تا Accuphase A60 Power و دو تا A50 در کنار Pre 2800 ، کراس آور Accuphase DF-35 و سورس 100/101 از آکوفیض. بدون معطلی به دوست و همراه قدیمی hifi خودم لاکی زنگ زدم تا جمعه قرار بگذارم. با همه علاقه ای که به شنیدن صدا داشتم نگران Setup سیستم بودم چرا که بقول لاکی صدا گرفتن حتی در این کلاس قیمتی هم کار ساده و راحتی نیست. Mix & Matching و بهینه سازی در هر کلاس قیمتی مهم هست و صدای خوب بدون ملاحظات زیاد بدست نمی آید. خوشبختانه این نگرانی بی مورد بود و آقای خرمی صدای خوبی برای ما گرفتند. فکر میکردم در برخورد اول آقای خرمی میبایست خیلی جدی و کلاسیک رفتار کنند اما ایشان به گرمی از ما پذیرایی کردند و برخورد ایشان بسیار دوستانه ، گرم و راحت بود. تا اینجای کار خیلی اوضاع خوب پیش رفت و با ایشان در مورد های-فای صحبت هایی کردیم ، ایشان از اهداف Khalij ، تاریخچه فعالیت ها و نمایندگی ها برایمان توضیحاتی دادند. در صحبت ها تاکید زیادی داشتند که برای Khalij بیش از مساله تجارت موضوع Performance/Price مهم میباشد و همواره سعی دارند برند هایی را انتخاب کنند که صدایی خوب را با توجه به کلاس قیمتی ارائه میکنند. Arcam ، Dali برای کلاس قیمت متوسط و Gryphon و Burmester برای Cost no Object. در اتاق شو آقای خرمی محصولات شرکتهایی که دیگران نماینده آن بودند نیز به چشم میخورد و این مساله نشان میدهد ایشان به سلیقه های گوناگون اهمیت میدهند و تنها در فکر فروش محصولات خود نیستند. بعد از پذیرایی دمو صدا شروع شد. ابتدا یک بلندگوی Dali را با Accuphase (سورس و آمپلی فایر) در فضایی غیر ایده ال شنیدیم ، صدا در کلاس قیمتی آن خوب بود و صدایی نرم و نسبتا Flat با تصویری خوب پخش میشد. سیستم بعدی B&W 802 بود که با الکترونیک گران Accuphase جمع شده بود و کابل کارداس. صدای این ست بخاطر عدم کارکرد کابل بلندگو و IC (مخفف Interconnect) میکرو نداشت و تا حدی dry بود و احتیاج به کارکرد بیشتری داشت. سیستم سوم تلفیق Burmester و Sonus Faber بود. سیستم سوم هم میکرو نداشت و از لحاظ هارمونیکی rich و کامل نبود ، دلیلش هم کابل کارداس بود که نیاز به 300 ساعت زمان داشت. مساله جالب در شنیدن سیستم ها احساس تفاوت فاحش هر سیستم نسبت به سیستم قبلی در ماکرو Macro Dynamic صدا بود که تا حد زیادی به تفاوت بلندگو ها برمیگشت. صدا پله به پله گران تر (گران تر به معنی عدم احساس پراکندگی در صدا ، کنترل بیشتر صدا و سکوت بیشتر) میشد تا رسید به Nautilus. اینکار آقای خرمی بسیار جالب بود هم برای لمس بهتر تفاوتها و هم آشنایی بیشتر با شاخص آکوستیکی صدا. فکر میکنم برای تشریح صدا به مقایسه نیاز داریم و در کنار هم قرار دادن سیستم ها کمک میکنه هم reviewer بهتر بنویسد و هم خواننده بهتر درک کند. سیستم چهارم به شرح زیر بود :
Accuphase DP-100 (Transport)
Accuphase DC-101 (DAC)
Accuphase C-2800 (Pre Amplifier)
Accuphase DF-35 Crossover Network (Channel Devider)
note: The crossover network is positioned between the pre and power amplifiers
Accuphase A50 (Class A Power Amplifier)
Accuphase A60 (Class A Power Amplifier)
B&W Prestige Series , Nautilus
کابلها از سری رفرنس Accuphase بودند. این سیستم تقریبا 15 دقیقه ای روشن بود و تا حدی گرم شده بود. اولین سی دی تست کلاسیک بود که تعداد استرینگهای آن زیاد بود و در بیشتر نواحی فرکانسی هارمونیک داشت. پارامتری که در اولین برخورد بیشترین تاثیر را بر من داشت احساس Neutrality بالا بود. صدا فوق العاده دقیق و تمیز (خالی از کاراکتر) رندر میشد و صدا در حد بالایی بدون دخالت اثر سیستم پخش میشد. مساله دومی که کاملا به چشم می آمد وضوح صدا و گسترش فرکانسی فوق العاده بلندگو بود که جزئیات صدا بطور کامل پخش میکرد و صدا واقعا Full range پخش میشد. بالانس صدا فوق العاده بود و بنظر میرسید پاسخ فرکانسی دامنه دستگاه کاملا flat باشد. هم در فرکانسهای پایین گسترش فوق العاده ای داشتیم و هم در فرکانسهای بالا. تا حالا چنین resolution ای را در صدای یک بلندگوی درایوری ندیده بودم ، تمام استرینگها (منظور از استرینگها همان صدای تک تک سازها و خواننده است) در Complex Music بدون کوچکترین تداخل ، بدون از دست رفتن ریتم ، احساس گم شدگی ، بدون فوروارد شدن یا تغییر حالت غیر طبیعی در Soundstage و بطور خلاصه با Separation کامل پخش میشدند. هر استرینگ فضای خود (ambience) ، جریان خود ، Start/Stop خود و تصویر خود را بوضوح در کنار دیگر استرینگها و بدون تداخل آنها داشت. Neutrality و وضوح بالا باعث میشد تفاوت کیفیت رکوردها خیلی بچشم بیاید و حتی رکورد های Orginal خوب با رکوردهای Chesky تفاوت فاحشی داشتند. کوچکترین جزئیات رکورد بی کم و کاستی به شنونده گزارش میشد و در این سیستم نه تنها Mico dynamic و Texture رکوردها بلکه حتی گسترش فرکانسی رکورد ها هم براحتی قابل درک بود. در این کلاس قیمتی همچنان بلندگو بیشترین نقش را در ارائه صدا دارد و فکر میکنم درایورهای این بلندگو پاسخ فرکانسی بسیار خوبی (خصوصا در Mid) داشته باشند. من تا الان هیچ review ای از این بلندگو در مجلات پیدا نکردم و تنها در Audio Review عده ای از کاربران تحلیل هایی نوشتند که آنها هم بجای تحلیل صدا در مورد قیمت این بلندگو چیزهایی نوشتند. صدا دو شاخص Reality و Revealing رو با هم داشت و این مساله نشان میدهد upstream هم در کلاس بالایی قرار داشت. بلندگویی با این وضوح نسبت به upstream خود بسیار حساس میباشد و حتی یک کابل دیجیتال هم در این بین میتواند کاملا اثرش را نشان دهد. بلندگوی B&W Prestige Nautilus یک بلندگوی 4way بود و از کراس آور خارجی استفاده میکرد ، البته آقای خرمی از کراس آور خود کمپانی B&W استفاده نمیکردند و بجای آن از یک کراس آور بنام Accuphase Df-35 استفاده میکردند و به گفته خودشان تفاوت صدا با این تغییر کاملا محسوس بود. باید بگویم اهمیت دادن به این نکات را دوست دارم چون اصولا خود B&W سازنده کراس آور نیست و طبیعتا در چنین کلاس قیمتی باید به این مسائل توجه نمود. شاخص مهمی که در بلندگوهای درایوری بسیار مهم میباشد سرعت پاسخ دهی (rise time) یک درایور میباشد و بلندگوهایی که درایورهایشان Slow تر هست صدایی نرم تر و رمانتیک تر دارند و بلندگوهایی که سریعترند تصویری Sharp تر ، صدایی Live تر و تصویر سورس صدا PinPoint تر است. بلندگوهای الکترواستاتیک یا بلندگوهایی مانند منگر Manger اصولا از بلندگوهای درایوری سریعترند و به همین دلیل در طراحی بلندگوهای درایوری رسیدن به یک سرعت خوب در قیمتهای بالا مهم میشود. صدای بلندگوی B&W Prestige Nautilus در مقایسه با بلندگوهای درایوری فوق العاده سریع با تصویری Sharp و صدایی Live بود و event ها خیلی سریع و با کمترین سایه ای رندر میشدند. در سی دی تست Chesky مساله سرعت کاملا مشخص بود و تصویر صدا هنگام شکسته شدن شیشه کاملا PinPoint بود. مساله دیگری که در صدا مهم میباشد هم خوانی جنس صدای درایورهاست که در این بلندگو بعلت Neutrality بالا تفاوتی بین صدای درایورها حس نمیشد و تنها در فرکانسهای بالا به اندازه خیلی کمی احساس تفاوت لمس میشد. این شاخص در بلندگوهای ارزان 3way نبوده و شما هنگام شنیدن صدا در این بلندگوها احساس میکنید جنس صدا در فرکانسهای پایین و بالای کراس آور فرق میکند اما بلندگوی B&W صدایی یکدست داشت. این مساله تا حد زیادی به بلندگوهای درایوری برمیگردد و در بلندگوهایی مانند Planar یا Quad این مساله تقریبا وجود ندارد. دلیل آن مشخصات فیزیکی درایورهاست که در فرکانسهای پایین درایورها کندتر و در فرکانسهای بالا tweeter کاراکتری را به صدا اضافه میکند. در مورد فرکانسهای پایین Bass باید بگویم صدا قابل قبول و خوب رندر میشد اما اگر نسبت رضایت از پاسخ ناحیه پایین را با ناحیه وسط مقایسه کنیم باید بگویم دوست داشتم فرکانسهای پایین کمی Physical تر و Tight تر رندر میشدند. در این قسمت صدا ضعف نداشت اما در مقایسه با استانداردهای بالا نیاز به گسترش و Impact بیشتری داشت. البته در این قسمت از نظر من بلندگو هیچ مشکلی نداشت و مساله به الکترونیک و Matching برمیگشت. آمپلی فایرهای A60 و A50 هردو Class A بوده و اصولا Class A ها با بلندگوهایی که در فرکانسهای پایین تغییرات امپدانسی (بین 8 و 4 اهم) دامنه و فاز زیاد ندارند مانند Horn ها صدایی کاملا ایده ال دارند اما با بلندگوهایی که تغییرات دامنه زیاد در ناحیه باس دارند کمی در Slam و ریتم مساله دارند و صدا اون گسترش و Physicality رو ندارد. این مساله به Matching بر میگردد و Class A ها در مقابل در فرکانسهای وسط و بالا فوق العاده Pure و Natural هستند با Texture عالی. مساله باس Bass به بخشهای دیگر هم که در انتقال انرژی نقش دارند مربوط میشود مانند کابل بلندگو ، کابلهای Power Cord ، وضعیت جریان دهی پریز برق AC Power Negative Feedback و کابل IC. اما تصور نکنید باس خوبی نداشتیم ، باس خیلی خوب بود اما در کلاس خودش نیاز به Tune داشت. بهتر است خواننده توجه داشته باشد که باس سیستم ای که شنیدیم ممکن است حتی از یک بلندگوی 20 هزار دلاری (با دمو در حالت بهینه) نیز بهتر باشد و نویسنده تنها به این مساله اشاره دارد که این باس با Tune به حداکثر پتانسیل خود خواهد رسید. هر سیستمی باید در حداکثر کارایی کامپوننت هایش جمع شود و هنر Matching نیز به همین اصل برمی گردد. در کل ریتم و جریان صدا خیلی خوب بود و صدا راحت و طبیعی با سکوت خوب (البته سکوت صدا نیز احتیاج به Tune داشت) رندر میشد. صدا نرمی و Warmth لامپ رو تداعی میکرد البته بدون کاراکتر لامپ و Neutrality ترانزیستور را بدون حالت edge در خود داشت. صدا در ناحیه وسط real ، Sweet و طبیعی بود و شنونده احساس میکرد صدا نفس میکشد ، کمتر سیستمی چنین Ambience ای رو به شما میدهد. عبارت نفس کشیدن صدا را من حالت زنده بودن صدا تعریف میکنم بطوری که شنونده احساس میکند صدا کاملا طبیعی در اتاق در حال پخش هست و شنونده Ambience صدا را کاملا حس میکند. کابل بلندگو به گفته آقای خرمی با درصد بالایی از Silver ساخته شده بود و بنظر میرسید بخشی از شاخص فرکانسهای بالای صدا به کابل بلندگو برمیگشت ، البته دارم حدس میزنم و برای دقیق نظر دادن باید سیستم را با کابلهای دیگری چون Cardas تست نمود. منتظریم آقای خرمی Cardas Golden Reference را جایگزین نمایند. اطمینان دارم کابل بهتر خصوصا در چنین سیستمی توان سیستم را در هر سه ناحیه بیشتر خواهد کرد و Purity و Micro صدا را بهتر خواهد نمود. SoundStage در چنین سیستمی بسیار به فضای آکوستیکی ، فاصله و مکان شنونده نسبت به بلندگو ، نحوه Speaker Placement حساس میباشد. فضای آکوستیکی ایده ال نبود و شنونده فاصله کمی با بلندگو داشت ، سقف بلند نبود و دیوارهای جلو و عقب به هم نزدیک بودند. نتیجه اینکه صدا Soundstage خوبی نداشت و احساس عمق و بزرگی در فضای استریو وجود نداشت. آنچه از تصویر مشخص بود حالت Focus آن بود که به سرعت بلندگو برمیگشت و نیز مساله حرکت استرینگ در تصویر Emotion که بخوبی حس میشد. یادم هست قبلا صدایی که در یارامانا شنیده بودم با بلندگوی کوچکتر Sophia تصویر بهتری داشتیم تا بلندگوی بزرگ MAXX و دلیل این قضیه بهتر بودن Sophia نبود بلکه عدم سازگاری اتاق با بلندگوی MAXX بود. بلندگوی بزرگ فضای بزرگ میخواهد و آکوستیک خوب. 4way ها و 3way ها با فاصله ای که درایورهایشان از هم دارد و مساله پترن هر یک در یک اتاق نامناسب هرگز تصویر درستی نمیدهند و شما تصویری پایدار ، یکدست ، عمیق و واید را بدست نمی آورید. پیشنهاد من به آقای خرمی استفاده از یک فضای آکوستیکی بزرگتر و بهتر میباشد با استفاده از Cabling بهتر مانند Cardas . کابلها هم تاثیر بسیار زیادی در اندازه و شکل Soundstage دارند و کابلهای نامناسب تصویر را flat و بافت صدا را dry میکنند. در ولوم های بالاتر صدا راحت بود اما حدس میزنم AC Power باید بهتر میشد یعنی جریان دهی برق خانه باید بهتر میبود چرا که با تجربه خودم با AC Power بهتر (مثلا کشیدن کابل مستقیم ضخیم از کنتور برای سیستم) صدا در ولوم بالا راحت تر نفس میکشد. درست گراند کردن سیستم و استفاده از یک Power Cleaner (از نوع AC Generator) خوب برای طبقات کم توان مانند Transport ، DAC ، Pre و Crossover بهمراه Power Cord خوب برای همه طبقات سکوت و Impact صدا را بیشتر میکرد. صدا بنظرم میتوانست با این Tune ها در فرکانسهای بالا Purity و Silence بیشتری داشته باشد. دوست خوبم لاکی به نکته جالبی اشاره کرد ، ایشان گفتند وقتی پاسخ سیستم در ناحیه پایین دقیق تر و گران تر میشود کل صدا حساسیت کمتری نسبت به آکوستیک در فرکانسهای پایین پیدا میکند. فکر میکنم این حرف رو میشود اینگونه گفت : رزونانسی که باس دقیق و کنترل شده یک سیستم در یک اتاق ایجاد میکند فشار کمتری به گوش شنونده وارد میکند نسبت به وقتی که باس سیستم کنترل نشده باشد و در اتاق رزونانس کند. شاید بتوان اتاق را هم یک پارامتر سری درنظر گرفت. سورس صدا دیجیتال بود اما Accuphase تا حد زیادی حس دیجیتال بودن را در سیستم حذف میکرد البته معتقدم دیجیتال هیچ وقت صدای آنالوگ را نخواهد داشت البته با تجربه ای که تا حالا داشتم اینگونه بود. دیجیتال بیشتر در ناحیه وسط و بالا اثر خود را نشان میدهد اما Accuphase صدا را بسیار خوب در این دو ناحیه رندر میکرد و بافت صدا تا حد خوبی از حالت دیجیتال فاصله گرفته بود. صدا شاخص Solid و Robust را با خود داشت و در فرکانسهای بالا ضعفی از خود در شنیدن دراز مدت نشان نمیداد هرچند ناحیه بالا نیاز به Purity بیشتری داشت. شاید Tweeter این بلندگو نیاز به Purity بیشتری داشت شایدهم سیستم نیاز به Tune (درست گراند کردن سیستم و استفاده از یک Power Cleaner (از نوع AC Generator) خوب برای طبقات کم توان مانند Transport ، DAC ، Pre و Crossover بهمراه Power Cord خوب و کابلهای بهتر هم Speaker Cable و هم IC برای همه طبقات) داشت. دینامیک رنج این بلندگو نیز عالی بود به این معنی که هم در ولوم های پایین صدا خوب بود و هم در ولوم های متوسط و بالا. صدا باید در ولوم پایین Solid و Full Harmonic باشد و این بلندگو این مساله را بخوبی رعایت میکرد. آقای خرمی اشاره داشتند به اینکه در فکر یک محیط آکوستیکی بهتر هستند و میگفتند دموی تنها یک سیستم در اتاق ایده ال مشکل نیست اما دموی چند تا سیستم با یک اتاق کار آسانی نیست. باید از آقای خرمی تشکر کنم هم بخاطر دموی خوبی که برایمان گذاشتند و هم از بابت پذیرایی بسیار عالی.
Accuphase Electronics
B&W Prestige Nautilus Speaker
Tehran
Iran
Khalij hifi showroom
Read Moreشروع نمایشگاه CES 2007

از فردا هشتم ژانویه 2007 بزرگترین نمایشگاه صوتی و تصویری در لاس وگاس برپا میشود. سایت CES بنظرم جالب طراحی نشده و گرفتن اطلاعات از آن خیلی راحت نیست. این هم لیست شرکت کنندگان البته در زمینه صدا :
Absolute Multimedia
American Acoustic Development
Angstrom Loudspeakers
Anthony Gallo Acoustics
Argento Audio
Audio Analogue
Aurum Acoustics
AXISS Distribution
Bang & Olufsen
Basis Audio
BelCanto
Bolzano Villetri
Boulder Amplifiers
Burmester Audiosysteme GMBH
Capativa Tech
Cardas Audio
Cary Audio Design
Conrad Johnson
Dali Loudspeakers
DaySequerra
DEQX
Devore Fidelity
DH Labs
Divergent Technologies
DLS Svenska
Ecosse Cables
Ensemble, Inc.
Esoteric
Final Sound
Flying Mole Electronics
Focus Audio
Furutech
Genesis Advanced Technology
Gerhman Acoustics
Hansen Audio
Harmonic Technology
Hovland Company
Hyperion
Jaton
Jungson
Kalidescape
Kimber Kable
KR Audio
Lamm Industries
Loudsoft APS
Magico
Magnan Cables
Manley Labs
MBL of America
Merlin Music
Mission/Quad
Modern Audio
MSB Technology
Muse Electronics
Music Hall
Musical Surroundings
Naim USA
Neosonik
Nola Speakers
Opera Loudspeakers
Oracle Audio
Paradigm
Pass Labs
Penaudio
Pioneer
Pipedreams
Plastoform
Primedia
PS Audio
QS & D
RBH Sound
Renaissance Audio Group
Resolution Audio
SEAS
Silverline Audio
Simaudio
Sophia Electric
Sound Applications
Sound Art
Sound Lab
Sumiko
SV Sound
Tact Audio
Tara Labs
Triode
Uniwave
Vandersteen Audio
VAS Industries
Venture b.v.b.a.
VMAX
Wadia/Truewave
Westlake Audio
Zanden
Zetex
کمپانی Kimber Kable

کیمبر Kimber Kable یک شرکت سازنده کابل با مدیریت آقای Ray Kimber میباشد. حدس میزنم نام کیمبر از نام یک قوم ژرمنی (در سرزمین گرمانیا) گرفته شده است که در زمان 100 ق م در اروپا وجود داشت. این شرکت هم تنوع قیمتی داشته و هم تنوع ساخت و سری Select آن جزو سری رفرنس محسوب میگردد. این شرکت از سال 1979 تا بحال فعالیت داشته و مدل Black Pearl آن زمانی کابل رفرنس بسیاری از تحلیل گران بود. محصولات آن همواره در کنار شرکتهایی چون
Nordost – XLO – Tara Lab – NBS – Audioquest – Acoustic Zen – Purist Audio
WireWorld – Nirvana – Cardas – FIM – MIT – Sahuaro – Fadel Art – Van Den Hul
Electraglide – Silver Audio – Yamamura Churchill – Siltech – Synergistic Research
Renaissance – Argento – Silversmith – Audience – Audio Magic – Harmonix – JENA
Aural Symphonics – Cable Research Lab – Alpha Core – Kharma – Furutech
Harmonic Technologies – JPS Labs – Stereovox – Stealth – KAS Audio – Cerious
Mapleshade – Pure note – Soundstring Cable – VooDoo – Walker – TG Audio
Bocchino – VH Audio – BPT – Kondo – DualConnect – Zu – HMS – Magnan – Z
Jorma Design – Kubala-Sosna – Intuitive Design – Sunny Cable – Bybee
مورد مقایسه قرار میگیرد و تحلیل های زیادی درباره محصولات این شرکت وجود دارد. نمیتوان گفت چه کابلی بهترین است و اصولا کابلها را برای Tune نهایی بکار میبرند و هر سیستمی میتواند با یک کابل خاص به بهترین پاسخ برسد. کابلها در Timing و Texture صدا تاثیر زیادی دارند.
Read Moreتفاوت ها – بخش سوم
به اینجا رسیدیم که در همه جا فاصله (تفاوت) و حرکت (تغییر) وجود داشته و تفاوت ها باعث میشوند انتخابها متفاوت باشد. اما با این که این بحث منطقی و ساده است چرا باید آنرا مینوشتم؟ دلیل این مساله برمیگردد به نگاه بسیاری از Audiophile ها به مساله صدا و سیستم صوتی. بسیاری از Audiophile ها همواره مجلات های-فای را دنبال کرده و آنها را برای انتخابهای خود مرجع قرار میدهند و یا بدون هیچ دلیلی قضاوتهای جانبدارانه فروشندگان را میپذیرند. بسیاری از فروشندگان بجای سرویس دهی درست (دموی خوب تحت شرایط بهینه آنهم نه یکبار بلکه چندین بار) به مشتریان تنها بدنبال فروش محصول خود و بد جلوه دادن محصولات شرکتهای رقیب میباشند. در چنین فضایی قضاوت هایی کاملا اشتباه ، سطحی و بدور از منطق صورت میگیرد (از نگاه من قضاوت در مورد سیستمها و مقایسه آنها با توجه به پارامترهای گوناگونی چون Matching و حس شنیداری متفاوت کار راحتی نمیباشد و بهتر است تجربه شنیداری را جایگزین قضاوتهای سطحی نماییم). بسیاری از مجلات هم در چنین فضایی بیشتر بدنبال ستاره دادن و یا امتیاز دادن بوده و از نگاه من بجای کمک به کاربر به صنعت های-فای کمک میکنند (جالب اینجاست به همین دلایل کمپانی هایی هم هستند که حاضر نمیشوند محصولاتشان را مجلات Review کنند). همیشه فراموش میکنیم نویسنده Review سلیقه خاص خودش را دارد و ممکن است با ما بکلی فرق داشته باشد. همانطور که در بخش اول دیدید در بسیاری موارد تفاوت ها وجود دارد و ما باید بتوانیم از بین پارامترهایی چون سورس آنالوگ ، سورس دیجیتال ، تکنولوژی لامپ ، تکنولوژی نیمه هادی ، کابل مسی ، کابل نقره ، انواع جاذب آکوستیکی و … انتخاب کنیم. آیا شنیده اید Audiophile های حرفه ای در دنیا در قسمت آکوستیک برای انتخاب جنس مواد جاذب و Diffuser از تلفیقی (Mix) خاص از مواد استفاده مینمایند تا به یک صدای دلخواه برسند و سلیقه آنها در قسمتهای کم اهمیت تر هم لحاظ میشود؟ وضعیت انتخاب برای بهترین Performance به Price در ایران چگونه است؟ اکثر کاربرانی که من دیدم برای انتخاب مهمترین قسمتها تنها به حرف فروشنده و یا ستاره های مجلات توجه میکنند. آیا ما نباید برای سلیقه خود ارزش قائل باشیم؟ آیا ملاک ارزش گذاری یک Audiophile باید بجای حس شنیداری ستاره های مجلات باشد؟
میپذیرم بخشی از این مشکل به سیاست فروش برخی از Dealer ها در ایران بر میگردد اما از نگاه من حتی اگر همه فروشندگان سرویسی درست ارائه دهند باز شنوندگان بجای انتخاب بدنبال نظرات دیگران میروند.
آنچه گفته شد نظرات من بود اگر به نوشته های بالا اعتقاد ندارید و دوست دارید به سبک خودتان انتخاب کنید باید بگویم میپذیرم با هم تفاوت داشته باشیم و به نگاه شما احترام میگذارم.
Read Moreتفاوت ها – بخش دوم
در بخش اول تفاوت ها نگاهی داشتیم به کل قضیه صدا و همانطور که بیان شد یک اثر هنری (موسیقی) مسیری را از ابتدای آفرینش تا نهایتا سیستم درک موسیقی در مغز ما میپیماید. بهتر است ابتدا عبارتی را بنام “ساختار” تعریف کنم. به هر چیزی که وجود داشته باشد و ما آنرا بتوانیم تعریف کنیم یک “ساختار” میگوییم. یک ساختار میتواند یک قطعه موسیقی باشد ، یک اثر خاص هنری مانند یک تابلو نقاشی باشد ، یک بازی مانند شطرنج باشد ، یک سیستم صوتی خانگی باشد ، یک سیستم بیولوژیک باشد ، یک انسان باشد ، یک گل باشد ، یک اندیشه و نگاه فلسفی به جهان باشد ، یک سیستم حکومتی باشد ، یک تمدن باشد ، میتواند سیستم مغز انسان باشد ، یک شی باشد و …
آنچه برای همه ما قابل درک هست تفاوت های دنیای بیرون است و مفهوم فاصله. ساختارها با تعریفی که ارائه شد با هم فرق دارند و در فاصله ای از هم قرار دارند. حتما این عبارات را زیاد شنیده اید : موسیقی سنتی ، موسیقی پاپ ، موسیقی کلاسیک ، موسیقی Jazz ، گل رز ، گل مریم ، مورچه ، فیل ، فلسفه کانت ، فلسفه هگل ، خداباوری ، عرفان ، ماده گرایی ، دموکراسی ، دیکتاتوری ، هلنیسم ، روح شرقی ، Solidstate ، لامپ ، کابل مسی ، کابل نقره ای ، دیجیتال ، آنالوگ ، بلندگوی درایوری ، بلندگوی الکترواستاتیک و …
تفاوت در ذات دنیای بیرون هست و برای همه قابل درک ، ما انسان ها ناظر و گاهی مخاطب آنچه در بیرون وجود دارد و اتفاق می افتد هستیم . ما هم با یکدیگر فرق داریم و ممکن است نگاه ما به ساختارها یکسان نباشد. من ممکن است رفتار متغیرهای فیزیکی را با ریاضیات اقلیدسی تفسیر کنم و شما ممکن است آنرا از دریچه منطق فازی ببینید. من ممکن است انسان را تنها یک موجود مادی فرض کنم و شما برای انسان روح هم قائل شوید. بنابراین ممکن است من و شما حتی بعنوان ناظر و مخاطب در یک مکان قرار نگیریم و به یک شکل نبینیم. اگر من و شما با یک شکل به یک “ساختار” نگاه کنیم و هر دو از آن ساختار یک فضای یکسان تصویر کنیم آنگاه هر دو ناظر در یک مکان قرار میگیرند و تفاوت نگاه از بین میرود. در اینحالت ساختارها در یک فضای مشخص تعریف شده و فاصله ها معلوم میگردد. برای درک یک ساختار میتوان از بردارهای پایه استفاده نمود و هر ساختار را در یک مکان خاص جای داد و برای مقایسه دو ساختار از تصویر آنها بر بردارهای پایه استفاده نمود. بعنوان مثال برای برای سیستمهای خطی میتوان از تحلیل حوزه فرکانس استفاده نمود و تفاوت سیستمها را در این فضا بررسی نمود. در بسیاری از مواقع (جدالهای بی منطق) برای قضاوت در مورد یک ساختار و مقایسه تفاوت های آن دو ساختار فراموش میشود که آیا دو ناظر جایگاه یکسانی دارند یا نه. فروشنده کالای X ادعا میکند کالای او به کالای Y سر بوده و شما را تشویق به خرید کالای خود میکند. آیا آقای فروشنده و شخص خریدار نگاه یکسانی به قضیه صدا و حس شنیداری دارند؟ من فکر میکنم برای مقایسه و درک تفاوت ها ابتدا باید با شخص مقابل به یک تفاهم در ترسیم نگاهمان از ساختار برسیم و بعد شروع به بیان تفاوتها نماییم. اگر به یک نگاه نرسیم طبیعتا نمیتوانیم با شخص مقابل بحث کنیم. مساله بعدی که باید مورد توجه قرار گیرد مساله ارزش گذاری است. اگر به یک نگاه یکسان رسیدیم و یک تصویر یکسان از ساختاری بوجود آوردیم آنگاه هر یک از ما میتواند بردار ارزش گذاری خود را بیان کند. معنی بردار ارزش گذاری هر شخص همان سلیقه او میباشد که در مساله موسیقی معادل حس شنیداری است. هر انسانی با دیگری تفاوت دارد و این تفاوت میتواند در همه بخشها خود را نشان دهد. من و شما اگر تعریف یکسانی از یک ساختار مانند موسیقی داشته باشیم ممکن است بعنوان مخاطب هر یک به نوعی متفاوت از دیگری با آن موسیقی ارتباط برقرار کنیم. من به آلبوم بیداد آقای شجریان بیشتر علاقه نشان میدهم و شما به آلبوم نوا مرکب خوانی ، من هوای بارانی را دوست دارم و شما هوای آفتابی را بیشتر با خود سازگار می یابید ، یکی از شنیدن Solidstate بیشتر لذت میبرد و دیگری از شنیدن صدای Tube . بنابراین بعلت تفاوت ما انتخابها و گرایشات ما نیز تفاوت خواهد داشت و هر ساختار نسبت به ما در جایگاهی قرار خواهد گرفت. عباراتی مانند x از y بهتر است (مانند Boulder از Spectral) تا زمانی که فضای درک یکسان نباشد و جهت بردار ارزش گذاری مشخص نباشد بی معنی میباشد. البته اگر فاصله بردار ارزش گذاری اشخاص زیاد نباشد و فاصله ساختارها از هم زیاد باشد همه ما به یک نتیجه خواهیم رسید ، مثلا همه قبول میکنیم GoldMund پنجاه هزار دلاری صدای بهتری از NAD پانصد دلاری میدهد و یا سواری پرادو بهتر از پاترول است. برای قضاوت و مقایسه دو کامپوننت دقیق مانند Krell Evo One با Halcro dm-88 نمیتوان به نتیجه یکسان رسد. حتی اگر هر دو به ایده ال نزدیک باشند اما با هم تفاوتهایی دارند که سلیقه ما انتخاب نهایی را مشخص میکند. اگر حس شنیداری من به گسترش ناحیه پایین حساس تر باشد تا به گسترش ناحیه بالا انتخاب Evo خواهد بود و اگر برای من Detail بیشتر مهم باشد بسمت Halcro خواهم رفت. همانطور که میبینید تفاوت ها را نمیتوان بسادگی ارزش گذاری کرد و هر یک از ما باید سلیقه و حس شنیداری خود را بخوبی بشناسد. تحقق این مساله با شنیدن در دراز مدت برای همه ممکن است.
Read Moreآلبوم نهان مکن

آلبوم “نهان مکن” با صدای آقای علیرضا عصار ، تنظیم و رهبری آقای شهرداد روحانی به همراهی ارکستر سمفونیک لندن وارد بازار شد. کار بخشی از ضبط صدا با استودیو Abbey Road بوده است. این آلبوم را چند روز پیش به پیشنهاد دوست بسیار خوبم جناب آقای دکتر بنائیان تهیه نمودم و هنوز به اندازه کافی آنرا نشنیدم اما میشود چیزهایی درباره آن نوشت. شاید جزو طرفداران صدای آقای عصار نباشم و دلیل علاقه ام به کارهای ایشان اشعار مولانا باشد اما به هر حال تا اندازه ای کارهای ایشان را گوش میدهم. اشعار مولانا را در موسیقی سنتی خصوصا کارهای استاد شجریان و ناظری زیاد میبینیم اما در موسیقی پاپ ، کمتر کسی مانند آقای عصار از اشعار مولانا استفاده میکند. در این آلبوم هفت قطعه با اشعاری از شاملو ، مولانا ، شفیعی کدکنی ، افشین یداللهی ، افشین مقدم و شاهکار بینش پژوه ارائه شده است. اولین چیزی که توجه ام را جلب کرد میکس و تدوین خوب اثر بود چرا که حجم صدای هر استرینگ به اندازه ای بود که در مجموع حالت برش Clip در صدا مشاهده نمیشد و صدا با حالتی راحت پخش میشد. استرینگ های صدا تصویر خوبی داشتند و هر یک بدون تداخل (Good Separation) با دیگری مکانش را در Stage حفظ میکرد و صدا حالت فوروارد نداشت. چیز جالبی که بنظر میرسید تفاوت فضای آکوستیکی ضبط صدای خواننده از سازها بود ، البته مطمئن نیستم اما احساس میکنم فضای آکوستیکی مکان ضبط هر یک با هم کمی فرق داست. صدا در مجموع Open بود و در فرکانسهای بالا airy و راحت پخش میشد. بالانس صدا خوب و در فرکانسهای پایین (البته با سیستم من نمیشه خیلی در مورد زیر 50 هرتز حرف زد) هم صدا مشکلی نداشت. یک رکورد خوب micro dynamic ، texture خوب ، سکوت و گسترش فرکانسی لازم در صدا را دارد و شنونده در دراز مدت احساس خستگی نمیکند. کار استودیوی Abbey Road کاملا در این اثر قابل لمس هست . در آهنگ اول شعر زیبای شاملو (آه ای یقین گمشده) را میشنویم ، پیشنهاد میکنم موسیقی را خودتان بشنوید و قضاوت کنید.
دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن چون خموشان بی گنه روی بر آسمان مکن
Read MoreShanling T-100
این CD Player از کمپانی Shanling بوده و یکی از بهترین انتخابها در محدوده قیمت زیر 5 هزار دلار هست. سعی دارم کامپوننت هایی که هم صدای خوبی دارند و هم قیمت مناسبی را در سایت معرفی کنم چرا که اقتصاد اصل مهم زندگی است. نگاهی به Google بیندازید تا لینکهای مرتبط را بیابید. شرکت Shanling یک شرکت تولید کننده محصولات های-فای بوده که در چین فعالیت دارد اما بر خلاف تصور و نگاه بیشتر اشخاص به محصولات چینی از کیفیت بالایی برخوردار است. تا آنجایی که من میدانم نه تنها از نظر ساخت بسیار عالی است از نظر طراحی نیز در رده بالایی قرار میگیرد و قیمت تمامی کامپوننت های آن به نسبت صدایشان خوب و در بعضی موارد مانند T100 بی نظیر است. این CD Player را بارها با سیستمهای مختلف شنیده ام و تقریبا میتوانم در مورد صدایش Review بنویسم. این سورس هم خروجی Tube دارد و هم خروجی معمولی بدون طبقه لامپ و من استفاده از طبقه Tube را پیشنهاد میکنم. هم 16 بیت را میخواند و هم HDCD را ، ساخت فوق العاده ای دارد ، Transport خوبی داشته و در خواندن سی دی های کپی دچار مشکل نمیشود. باید بگم همیشه استفاده از Tube را در Upstream دوست داشتم چرا که صدای دیجیتال را بهتر است با یک طبقه Tube در DAC یا Pre شنید و این خصوصیت در T-100 وجود دارد. صدای T100 در مقایسه با قیمتش گران میباشد ، منظورم از گران بودن میزان کنترل صدا ، عدم حالت پراکنده و مهمتر از همه سکوتی است که در پس زمینه صدا برقرار میباشد. صدایی که در آن هم Macro Dynamic خوب دارید و هم Micro dynamic خوب. صدای T-100 شاخص لامپ را دارد اما در مقایسه از Neutrality خوبی بهره مند است و بدون از دست دادن ریتم و دینامیک صدایی نرم با Texture خوب در ناحیه وسط دارد. در فرکانسهای پایین مشکلی نداشته اما با خروجی Tube گسترش سورس های گران Solid را ندارد اما اگر سیستم شما گسترش ناحیه پایین آن خیلی زیاد نباشد مشکلی وجود نخواهد داشت (میتوانید در صورت گسترش زیاد خروجی Solid آنرا امتحان کنید). در ناحیه بالا Sweet و خوب است و در ناحیه وسط بیشترین حرف را برای گفتن دارد ، صدایی warm ، rich و sweet ، Open که خوش صدایی Tube را در کنار Dynamic و Neutrality خوب به شما عرضه میکند. Soundstage خوبی داشته و صدا اصلا حالت فوروارد ندارد و شنونده میتواند براحتی صدای آنرا در دراز مدت بشنود. اگر به مشخصات آن نگاه کنید متوجه میشوید شباهت زیادی به CD Player معروف Musical Fidelity NuVista دارد. مجلات زیادی در مورد آن Review نوشتند و شرکت هایی هم آنرا Modify کردند. Modify کردن به این معنی است که این کامپوننت طراحی بسیار خوبی داشته و در صورت استفاده از قطعات گران تر صدایی بهتر میدهد و میتوان با تغییر بعضی از قطعات به صدایی بسیار گران در مقایسه با قیمت تمام شده رسید و تنها کامپوننت هایی Modify میشوند که پتانسیل بالایی دارند. این سورس نیاز به حداقل 200 ساعت کار دارد تا به حالت پایدار برسد. در ایران قیمتی معادل 1800 دلار داشته و از طریق نمایندگی آن در ایران قابل تهیه میباشد.
Read More