اخبار و رویدادها News

سال 2011

یکشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۰
/ / /

رومی مطلبی نوشته تو انجمنش و در مورد کارهایی که هر سال انجام داده نوشته، بقیه هم تو این انجمن کارهایی که انجام دادند و توضیح دادند که بخشی اش به سالهای گذشته هم بر میگرده.

امسال رومی میخواد دنبال DPOLS بگرده.

http://www.goodsoundclub.com/Forums/ShowPost.aspx?PageIndex=2&postID=17641

بد نیست ما هم در مورد اتفاقات سال 2011 صحبت کنیم تو همین ایران خودمون.

چند بار فکر کردم مترجم برای کتاب رابرت هارلی و جیم پیدا کنم که جور نشد و خودم هم کمی بحث اصطلاحات صدا رو بردم جلو و امسال باید با این کمبود ذوق و شوق بقیه اش رو بنویسم.

امسال هیچ بلندگوی هورنی نیومد ایران و نشنیدم کسی RTA بگیره و به فکر آکوستیک و اسپیکر پلیسمنتش باشه.

امسال کلا انرژی خرید های فای هم بنظر کمتر از سالهای پیش بود، شاید با این اوضاع خوب اقتصادی دیگه مردم پولهاشون بیشتر صرف چیزهای ضروری تر بشه تا چیزهایی مثل های فای.

امسال سیستم رو کامل جمع کردم و رو آوردم به پلیر ام پی تری و تقریبا روزی یک ساعت موسیقی گوش میدم. از این یک ساعت 50 دقیقه اش رو فقط راجرواترز و دیوید گیلمور پر کردند.

امسال زیاد تو وبلاگم سخنرانی نکردم و وبلاگم نیمه تعطیل بود دلیلش کاهش انرژی های فای و به تکرار رسیدن آئودیو بود که قبلا توضیح دادم. امیدوارم تا 100 سال دیگه بتونم یه خونه 29 متری طرفای شوش اجاره کنم و مستقل از خانواده یک سیستمی بخرم و گوش بدم تا تجربه هام بیشتر بشه.

امسال خیلی زود گذشت امیدوارم 2012 کمی سرعتش رو کم کنه.

خوش بگذره

Read More

آگاهی دادن یا تبلیغ

سه شنبه ۶ دی ۱۳۹۰
/ / /

بنظر من فروش یا تبلیغ برای فروش نباید تو لباس اطلاع رسانی به مخاطب خودشو نشون بده چون از دید من رسانه وظیفه اش نقد و روشنگری هست برای مخاطبی که بهش اعتماد کرده.

اکثر مجلات خارجی متاسفانه در وضعیت کمک به بازار قرار دارند تا کمک به مخاطب و بنظر من هیچ چیزی به اندازه ارجح دانستن پول نمیتونه به هدف اطلاع رسانی درست لطمه بزنه. نمیگم مجلات کار مفیدی نمیکنند ، به هر حال همه ما میدونیم هر رسانه ای میتونه مطالب مفید هم داشته باشه مثلا تو همین استریوفایل مطالبی مثل مصاحبه با اشخاص درست حسابی پیدا میشه که واقعا ارزش خوندن داره اما حرف من اینه اطلاع رسانی مبتنی بر درآمد حتی به حرفه ای ترین شکلش نمیتونه رسالت اونرو بخوبی انجام بده.

به هر حال دنیای امروز هدفش پولسازی هست که اطلاع رسانی هم میتونه ابزاری باشه برای این هدف اما فراموش نکنیم جایی که یکی باید فدا بشه همیشه این “حقیقت” هست که قربانی “منفعت” میشه.

آقای عارف مرادپور که قبلا معرفیشون کردم و یک آمپلی فایر دست ساز رو تو شرکت آوین آوا تست کردند تو سایتشون اشاره ای داشتند به آموزش قدم به قدم ساخت آمپلی فایر برای علاقه مندان به ساخت.

بنظر من خیلی خوبه یکی تک تک مراحل ساخت یک دستگاه رو مرحله به مرحله با گذاشتن عکس و توضیح در مورد تئوری کار و نحوه ساخت هردو ببره جلو تا مخاطب با همه مراحل کار آشنا بشه. اگر این اطلاع رسانی به شکل اصولی انجام بشه بنظر من نتیجه خوبی خواهد داد.

http://setson.persianblog.ir/post/189/

من وبلاگ ایشون رو از ابتدا تا تاریخ خوندم و احساسم اینه ایشون تا این لحظه نخواستند از چیزی که نمیدونند بنویسند و نخواستند مخاطب رو با تبلیغات و ادعاهای بی پایه گمراه کنند تا از این راه منافعی بدست بیاورند.

من طبق معمول اگر کسی حرفی برای گفتن در فضای وب داشته باشه که بتونم بهش اعتماد کنم و از دید خودم احساس کنم اون شخص دنبال گمراه کردن مخاطب نیست ازش حمایت میکنم، البته امیدوارم آقای مرادپور همیشه چنین مسیری رو در پیش بگیرند.

http://setson.persianblog.ir/

آقای مرادپور بعد از ساخت یک سینگل 211 با اینتر استیج یک آمپلی فایر پوش پول هم ساختند که من عکسشو بالا گذاشتم و در اولین فرصت که صدای دستگاهشون رو شنیدم گزارشی از صدا خواهم نوشت.

امیدوارم موفق باشند

Read More

دی ماه ماه مریم

یکشنبه ۴ دی ۱۳۹۰
/ / /
Comments Closed

اول از شب یلدا میگم که من با یک روز تاخیر فهمیدم و شب بعدش شروع به خوردن هندونه و آجیل کردم.

امیدوارم همه شب هاتون خوب باشه .

دوم کریسمس رو تبریک میگم به همه هموطنان مسیحی ، دی ماه تولد یکی از مهربان ترین فرستادگان خداست ، کسی که پیامش محبت و دوست داشتن بود. کارهای خدا واقعا جالبه تو 2012 سال پیش در بین مردمی با اون سطح فکر دختری به نام مریم پسری بدنیا میاره که پدرش نامشخص هست و خداوند میگه در وجود مریم از روح خویش دمیدیم. این مردم تو سال 2012 اینجوری پشت سر هم گمانه زنی میکنند فکرشو بکنید تو 2012 سال پیش پشت سر مریم چه ها میگفتند. مریم از شدت اندوه (تو قرآن اومده) میگه “ای کاش نامم از صفحه روزگار محو میشد”. ببینید به خاطر خواست خدا چه رنجی کشید این دختر.

سلام بر مریم ، سلام بر مسیح

سوم تو همین ماه هایده خواننده دوست داشتنی ایرانی در سال 68 چشم از جهان فروبست.

همه ما صدای هایده رو شنیدیم و آلبوم هاشو داریم و من به یکی از کنسرت هاش اشاره میکنم که بسیار برام جذاب بود. این کنسرت رو روی وی اچ اس دارم که الان خیلی کیفیتش اومده پایین.

کنسرتی که تو لندن اجرا کرد و آهنگ هایی چون شیرین جان رو خوند. ویولن (سیاوش زندگانی) بود و سنتور و ضرب و صدای جاودانه هایده.

اول آشناییمون حرفا چه شاعرانه بود
نگاه تو تو چشم من چه پاک و صادقانه بود
اول آشناییمون عزیز و دردونه بودم
به چشم مست و عاشقت
گوهر یکدونه بودم
حالا چی هستم واسه تو

حالا کی هستم واسه تو
یه جام خالی از شراب
شکستنی مثل حباب

اول آشناییمون برای تو راز بودم
شعر بودم شور بودم الهه ناز بودم
اول آشناییمون واسم یه پروانه بودی
من همه سادگی و تو عاشق و دیوونه بودی
حالا چی هستم واسه تو
حالا کی هستم واسه تو
یه جام خالی از شراب
شکستنی مثل حباب

Read More

سخنی با خواننده

دوشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۰
/ / /

میدونید چرا های فای برای من مثل سابق نیست؟

دلیلش اینه های فای تو ایران برای من چیز جدیدی با خودش نداره، مثلا من صدایی که متفاوت باشه رو میدونم جایی نخواهم شنید و یا کسی نیست که بحث باهاش در مورد های فای برام خیلی جذاب باشه و یا بطور کلی هیچ کس و هیچ جایی نیست که یک چیز جدید ارائه بده که برای من جذاب باشه.

فقط یک جا بود که حس میکردم میشد به نتایجی رسید که اونم منتفی شد و تو خونه خودم هم چون مستقل نیستم کاری نمیکنم.

های فای برای من دوباره موقعی جذاب میشه که مکان مستقلی جدا از خانواده برای خودم داشته باشم و ایده ال هام رو در صدا تو خونه خودم دنبال کنم.

های فای فعلا برای من اون شور و اشتیاق رو نداره و برای همینه من الان مدتهاست چند مطلب رو باید بنویسم اما حوصله اش رو ندارم.

به مجلات هم سر زدن جذابیتی نداره مثلا مجله Absolute sound مینوسه آمپ بولدر 1500 واتی اومده یا بلندگوی یک تنی وارد بازار شده و خیلی کم مطلب جدیدی پیدا میشه که برام جذاب باشه.

روزها میگذره و هر روز چیزهایی که سطحی تر هستند جذابیتشون رو زودتر از دست میدن چون زودتر به تکرار میرسند و من این اتفاق رو طبیعی میدونم، تکرار همیشه اشتیاق رو کم میکنه مثل همه عاشقانی که با ذوق و شوق رفتند زیر یک سقف بعدش که به تکرار رسیدند اون ذوق و اشتیاق گذشته رو از دست دادند.

های فای الان برای من به تکرار رسیده و تا جایی مستقل برای خودم نداشته باشم تا تجربه های نو کسب کنم مطمئنا جذابیتی نخواهد داشت.

الان خیلی بیشتر موسیقی گوش میدم البته با یک پلیر ام پی تری ساده.

خوش بگذره

Read More

تقابل ویژوال ها

شنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۰
/ / /
Comments Closed

این نوشته بخش دوم همون بحث ویژوال هاست که بنظرم اومد نکاتی رو بهش اضافه کنم.

هر فردی در تقابل با ویژوال های دیگران روشی برای واکنش نشون دادن داره که بنظر من دو حالت داره. این دو حالت ریشه در نگاه شخص داره، اگر ما به ویژوال ها دید تک بعدی داشته باشیم و کل فضا رو یک میدان تک بعدی مسابقه فرض کنیم که یا ویژوال ما با ارزش تر هست یا کم ارزش تر در اونصورت این فضا حالت ای رو پیدا میکنه که تا حد زیادی ما در فضای های فای خودمون شاهدش هستیم.

در این فضا ما بجای لذت بردن از ویژوال هامون خیلی حساس به حرف ها و ویژوال های دیگران هستیم و یه جورایی اگر احساس کنیم عقب موندیم ناراحت میشیم و اگر احساس کنیم جلوتریم خوشحال.

بنابراین در این فضا کسی که چنین نگاهی داره بجای لذت بردن از ویژوالش درگیر ارتباطی میشه که با نگرانی و حس رقابت همراه هست چرا که ارزش گذاری اون آدم مبتنی بر رقابت با دیگر ویژوال هاست.

در حالت دوم شخص این اعتقاد رو داره که ارزش هر ویژوالی با ویژوال های دیگه و در تطبیق با واقعیت سنجیده نمیشه و شخص سعی میکنه از ویژوال های خودش لذت ببره بدون اینکه ناراحت این باشه که دیگران چه ویژوال هایی دارند.

این شخص سعی میکنه همون ویژوال خودش رو با تقابل دیگر ویژوال ها بهتر شکل بده و نه اینکه بیاد مثل دیگری فکر کنه و ویژوال های اونو در خودش ایجاد کنه.

بنابراین در حالت دوم شخص مستقل فکر میکنه و مستقل حس میکنه و از ارتباط با ویژوال های دیگر تنها به بهتر کردن ویژوال هاش فکر میکنه و همیشه از ویژوال هاش لذت میبره.

تو حالت اول شخص بجای لذت از ویژوال هاش همش در فکر حرف ها و ایده ها و ویژوال های دیگرانی است که فکر میکنه نباید از اونها عقب بیفته و این حالت حساسیتی ایجاد میکنه که همه ما این فضا رو در های فای ایران تا حدی حس کردیم.

مثلا در دنیای اعتقادات هم این چیز ها هست. همه ما میدونیم موضوعاتی مثل خدا و مذهب چیزهایی است که بنظر من با علم نه میشه اثباتشون کرد و نه رد. بنابراین مذهب باوری پایه علمی نمیتونه داشته باشه و عده ای به خدا و مذهب باور دارند و عده ای هم اصلا باور ندارند. ما در تقابل این دو گروه کسانی رو در هر دو سمت میبینیم که این واقعیت رو پذیرفتند که انسان میتونه باورهای متفاوتی داشته باشه و کسانی رو هم میبینیم که همیشه در فکر القاء ایده خودشون به گروه مقابل هستند.

من از کسانی که با هر ویژوالی فکر میکنند فقط ویژوال خودشون باید وجود داشته باشه چون ارزشش بیشتره خوشم نمیاد و آدم هایی رو دوست دارم که دلشون نمیخواد همه مثل هم فکر کنند و مبنای ارزش گذاری اونها لذت خود شخص هست البته تا زمانی که به دیگری صدمه نزنه.

این موضوع بنظر من مهم هست و بیشتر از این قابل بحث خصوصا ما ایرانی ها که بیشتر وارد کننده و تاثیر پذیر بودیم تا خلق کننده و تاثیر گذار شاید در همه زمینه های فکری بیشتر دوست داشتیم جزو گروه اول باشیم و نه گروه دوم.

متن بالا رو خیلی سریع نوشتم فقط امیدوارم خواننده منظورم رو خوب متوجه شده باشه و شاید این نوشته رو با مثال هایی تکمیل ترش کنم.

از های فای لذت ببرید، فراموش نکنید عمر ما خیلی کوتاهه پس خوش باشید

Read More

برند آلمانی AcousticPlan در میان هیبرید های Class A

یکشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۰
/ / /
Comments Closed

در بین سازندگان هیبریدی علاقه مندان احتمالا اسامی Lamm و Tenor رو زیاد شنیدند اما برندهایی هستند که زیاد شناخته شده نیستند اما صدای خوبی دارند.

برند آلمانی AcousticPlan جزو برندهای خوبی هست که همانند Ypsilon و Counterpoint سعی داره با کمترین تعداد طبقات مدار و عدم استفاده از فیدبک منفی توان زیادی رو در حد بالای 50 وات بگیره.

چیزی که جالبه اینه که این برند آلمانی هم مثل 47 labs از آپسمپل و فیلتر دیجیتال استفاده نمیکنه و همه کامپوننت هاش تو Class A کار میکنند.

بیینید رومی چی گفته در مورد اونها :

http://www.goodsoundclub.com/Forums/ShowPost.aspx?postID=2362

آدرس زیر مربوط به سایت آکوستیک پلن هست.

http://www.acousticplan.de/html/products.html

 

Read More

نظرات یک طراح در مورد انتخاب ترانس صوتی

یکشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۰
/ / /

ترانس های صوتی انواع مختلف دارند که در سه بخش در طراحی بکار میروند ، یک در منبع تغذیه که برای کاهش یا افزایش ولتاژ 50 هرتز برق هست که این ترانس ها فقط تحت یک فرکانس اونم برق شهر کار میکنند و وظیفه انتقال سیگنال صوتی رو به عهده ندارند، در قسمت دیگر ترانس های خروجی هستند که در ترانزیستوری هایی مانند مکینتاش و در اغلب لامپی ها بکار میروند. این ترانس ها هم باید در محدوده فرکانسی 20 تا 20 کیلو هرتز پاسخ خطی داشته باشند و هم امکان انتقال صحیح سیگنال صوتی رو در محدوده خطی توان داشته باشند. نوع سوم ترانس بین طبقات مدار بکار میره (اینتراستیج) که برای تطبیق امپدانس و جدا سازی بایاس دو طبقه استفاده میشه. تا اونجایی که من میدونم آئودیو نت و Sakuma هردو فقط از کوپلاژ سلفی (همین اینتراستیج ها) بین طبقاتشون استفاده میکنند و سراغ خازن نمیروند.

آقای عارف (http://setson.persianblog.ir) تو وبلاگشون در مورد ساخت اینتر استیج توضیحاتی دادند که از آدرس مقابل میتونید بخونید http://setson.persianblog.ir/post/187/

لینک های زیر مطالب جالبی رو در مورد ترانس ها بیان میکنه :

http://www.vt4c.com/teach_room/choose_transformer.html

http://www.goodsoundclub.com/Forums/ShowPost.aspx?postID=634#634

http://www.goodsoundclub.com/Forums/ShowPost.aspx?postID=1540#1540

http://www.goodsoundclub.com/Forums/ShowPost.aspx?postID=1200#1200

http://www.ariaaudio.com/WV_MC_Trafo_R_and_D_Notes.html

MC Transformer Listening Notes

* I had initially decided that Jensen Transformers would be a great choice because I’m using them in updates for Counterpoint gear. But since there are several choices on the market it would be inappropriate for me to design in the Jensen MC transformer without giving the other offerings a careful listen. After all, I know that power transformers vary all across the board in how they sound, resistors all sound different, capacitors, power cords, tubes and wires all affect the sound. It’s pretty unlikely that a transformer in the signal path would have no effect.
To that end, I assembled a stable of MC transformers from Lundahl, Bartolucci, Stevens & Billings, Jensen,  and Sowter — these are the “good ones” as best as I can tell (if someone knows of something else I should try, please advise . . . but it has to be a standalone OEM model in production from a company that is in business). I selected 1:10 (+20dB gain) versions from each manufacturer, which is a good match for the 0.4mV cartridge in my Versa Dynamics turntable. The transformers were mounted in identical boxes so I could not tell them apart. Each box has a set of input and output jacks. The boxes were identified with labels: A, B, C, D, and E, and I did not know which model was in which box.
The results are not complete — there was a problem with one of the transformers and a replacement is being sent.
In terms of what I hear, transformer “C” is the winner. Sonically, it outperforms the others hands-down. It outperforms them in so many ways I can’t even list them all. Suffice it to say that in terms of layering, transient decay, rhythm and pacing, palpability, and sheer musical involvement, this is the one you want in your system, this is the transformer I want to use in the WV. But there’s a problem: it does not have as good a frequency response as the other units: it rolls off rapidly below 20Hz, and has a slight 0.3dB tilt upwards from low to high frequencies.  Sonically,  the bass was deep, detailed and tight; the treble was sweet and incisive.
Transformer “D” had a very pleasant, mellow sound. Smooth. But compared with C it was a little boring. Transformer “B” was darn good sounding, but after hearing C it clearly comes off as second-best. As mentioned I don’t want to identify the transformer yet, but I will say that Jensen makes darn good-sounding transformers, and they has the most extended frequency response.
Unless the replacement transformer kicks C’s butt, C is staying in my system, and is the one I will recommend in the WV. The amount of pure sonic pleasure it provides is far greater than what the others offer, and if anyone wants a better-measuring part, the other transformers will be available on a per-order basis.

* November 2005. Bit of a glitch in the MC transformer listening tests. The replacement transformer arrived, but it also seemed to have a intermittent fault, which led me on a wild-goose chase until the trouble was traced to a Cardas jack with a low-resistance path from hot to ground was located. The last place I’d expect to find such a fault.
But it turns out that I want to burn in the transformers before making a final decision. According to the Lundahl distributor, transformers with amorphous metal cores, such as theirs, need a few hundred hours of running in before they sound right. So for the past week I have been running pink noise into all six transformer boxes, starting at 1v and slowly decreasing the levels day after day so that by the end of this week they will be down to just a few microvolts. Then I’ll listen again and will be able to make a final determination.

* December 2005. All the glitches are fixed, all the listening is done, and here are the results:

o Two transformers stood apart from the others in how good they sounded. Of the top two, the Sowter 8055 is the winner, but not by a large margin over the second-best. Both this transformer and the Lundahl LL9206 (below) not only had great sound, but unlike the rest of the pack, only these two had focus and pacing and emotional involvement. The Sowter 8055 was the most fun to listen to, had the best soundstaging, the best pacing and slam. The Lundahl LL9206 trailed the Sowter 8055 by only a small margin. If the 8055 is a “100” then the LL9205 is a “90.” I would personally be quite happy with either transformer, but in a direct comparison, the 8055 surpasses the Lundahl in every respect.
o The rest of the transformers were not as good. None of them had any rhythm or pacing, or the emotionality of the 8055 or the LL9206. In this grouping were the Jensen JT-44K-DX, which sounds a bit coarser than the two best units; the Stevens & Billington TX-103, which has a bland unexciting sound; the Sowter 9570, which presented the tiredest-sounding rhythm sections; and the Bartolucci GIBA68, which is notable for having an odd rising frequency response being tilted up .5dB at 10kHz compared to 100Hz — and it sounded that way, offering a lightweight, faster but thinner sound.

I did learn an interesting fact about loading MC cartridges when using MC transformers. There is a good-sounding way, and a great-sounding way to do it. I’m not going to write about it here, preferring to keep it as a trade secret, but I will use it in the WV preamps.

Another interesting tid-bit is that MC transformers, despite how complex they are, sound more alike than tubes, resistors, capacitors and wire. With those other parts, I expect to hear changes in tonal balance shifts, graininess, presence, bass artifacts, and edginess. But with the sole exception of the Bartolucci, which possesses a measurable and very audible frequency response aberration, these transformers sounded very, very alike in those areas. Where MC transformers differ seems to be primarily in terms of emotional involvement, presence, rhythm and pacing.

Read More

Apogee Acoustics Definitive Ribbon Speaker

یکشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۰
/ / /
Comments Closed

تازه یک مدل ریبون دیدم که حساسیتش بجای 83 دی بی نزدیک به یک بلندگوی هورن بود (شاید نزدیک به 98 دی بی). این بلندگو فقط به سفارش ساخته میشه توسط آپوجی اونم با قیمت خیلی بالا.

اگر این بلندگو رو تو ایران میشنیدیم جالب میشد اما تو ایران نمایندگی نداره.

این بلندگو با یک آمپ 20 واتی هم خیلی خوب درایور میشه و من فکرشو هم نمیکردم از ریبون چنین حساسیت ای رو بشه درآورد. جالبه!

مهندس مخلصیم کجایید براتون ریبون پیدا کردم که با اونگاکوتون بشنوید. جای شما اینجا بسیار خالیه …

NEWS & FUTURE DEVELOPMENTS. While the FK1 series of speakers represents a high quality of monopole ribbon speaker, there are still people who like the sound presentation of a dipole ribbon speaker. We have the Apogee DEFINITIVE full planar reference system available for those who want to take their music reproduction to the ultimate level. DEFINITIVE is a 3-way ribbon/planar system that is constructed from the finest materials to the highest specifications. Efficiency levels that rival some horn designs, detail resolution of the highest order. Engineering tolerances tighter and more accurate than any other planar ribbon currently available, past or present. XLM bass ribbons, metal alloy ribbons designed to meet electrical and mechanical requirments for lifelike reproduction. And able to be driven as a real 4 ohm load by as little as 20w tube amps. DEFINITIVE is a limited production speaker, made only to order for discerning clients. Lead time is 4-5 months 2008/2009. Pricing from $105,000USD. Contact us for more details.

Definitive includes a DEQX PDC2.6 Preamp/active crossover and room correction unit, and also have their own speaker cables attached. To use you will require 6 channels of extremely high quality signal leads, the finest source, and 6 channels of high quality tube, solid state or the best of digital amplifiers. At this time no passive crossover is planned. Definitive is made from a solid steel cnc laser machined frame, faced in Corian. Colours and finish options are listed on the Corian website, pricing depends on finish options, in line with other flagship speakers from respectable brands. At present DEFINITIVE is only available to audition by appointment, in Australia.

پیشنهاد میکنم این سه لینک رو که مجله شش ماه نوشته بخونید :

http://www.6moons.com/industryfeatures/set/set.html

http://www.6moons.com/industryfeatures/set/set_2.html

http://www.6moons.com/industryfeatures/set/set_3.html

Read More

واقعیت و مجاز

شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۰
/ / /

خود های فای جدا از وجود یک واقعیت در بیرون تصویری در ذهن هر کدوم از ما داره که این تصویر ذهنی برای هر کسی به شکلی خاص هست.

ما از های فای جدا از واقعیت بیرونیش یک ذهنیتی میسازیم و با همون ذهنیت با های فای در ارتباطیم. مثلا عده ای اونقدر به کامپوننت ها علاقه مندند که ممکنه ازشون کلکسیونی داشته باشند حتی بدون اینکه اون کامپوننت ها رو صداشو بشنوند. یا ممکنه کسی کلا سالی یکبار دوست داشته باشه سیستم صوتی اش رو عوض کنه حتی اگر صدایی که میشنوه خیلی خوب باشه. یا کسی اصلا تعصب و علاقه شدیدی روی یک برند داره که حتی با صدای معمولی اون برند اما باز دوست داره اونو داشته باشه.

مثال هایی که زدم مربوط به خرید بود و مفهومی که من بهش فکر میکنم یعنی تصویر های فای در ذهن هر علاقه مند فقط محدود به واکنش شخص به های فای برای خرید نمیشه. در زمینه کسب اطلاعات هم هر کدوم ما الگو و ذهنیت خاصی رو دنبال میکنیم. عده ای مجلات رو تو ذهنشون تبدیل میکنند به مرجع معتبر ، یکی رومی رو نگاهش رو دوست داره و خلاصه هر کدوم ما دوست داریم یک شکلی به های فای تو ذهنمون بدیم که این ذهنیت از نگاه من بیشتر اوقات با الگوهایی ذهنی شکل میگیره که شباهت نتیجه خروجی رو با واقعیت ای که در بیرون هست متفاوت میکنه.

منظورم اینه ما از هر مقوله ای در های فای چیزی تو ذهنمون میسازیم که این ذهنیت رابطه منطقی و دقیقی با واقعیت نداره بلکه یه ویژوال هست که مختص ذهن ماست.

بحث اینه که آیا ارزش این ذهنیت مجازی به منطبق بودن بیشترش با واقعیت هست و یا نه ارزش این ذهنیت به چیز دیگری وابسته هست.

دقیقا مثل بحث ارزش صدای یک سیستم صوتی که objectivist ها میگن ارزش یک کامپوننت مثل آمپلی فایر به پاسخ ایده الش زیر اسکوپ هست اما Subjectivist ها میگن ارزش اون به ارتباطش با حس شنیداری هست.

بحث من اینه ارزش یک ویژوال به تطبیقش با واقعیت وابسته نمیشه اگر و تنها اگر خروجی این ویژوال به کسی صدمه نزنه و خود شخص در ارتباط با این ویژوال لذت ای که بدنبالش هست رو ببره. ارزش هر ویژوال از دید من به میزان ارتباط خوبش با خالق اون ویژوال برمیگرده و نه تطبیقش با واقعیت. اگر من از خریدن برند X لذت میبرم و حتی میدونم این برند صداش خیلی معمولیه این انتخاب تا زمانی که به کسی صدمه ای نمیزنه اشکالی نخواهد داشت.

یعنی اگر کسی دوست داره فکر کنه رومی هر چی گفته درسته خب اشکالی نداره اون آدم آزاده از این نوع دیدگاهش راضی باشه و کل نوشته های رومی رو سر لوحه کارش قرار بده و یا اگر کسی خیلی دوست داره بلندگوش پاسخ خوبی زیر اسکوپ داشته باشه میتونه تهیه اش کنه و ازش لذت ببره و حتی اگر اون بلندگو صدای خوبی نداشته باشه و ممکنه کسی حتما دوست داشته باشه خودش چیزی رو بسازه و حتی با صدای معمولیش بازهم روی ساخته اش تعصب داشته باشه و فکر کنه بهترین چیز دنیا رو ساخته.

هر ویژوالی محترم هست و من دنیا رو با همه ویژوال هاش جالب میبینم و این ویژوال ها تا صدمه ای به کسی نزنه بنظر من تا آخرین درجه دوری از واقعیت هم وجودش مشکلی نخواهد بود.

دنیای واقعی ما هم همینطوره و هر کسی به شکلی با ویژوالی که داره در ارتباطه و آدم هایی که ویژوال های شبیه تر دارند به هم نزدیک میشن و از هم صحبتی با هم لذت میبرند. مثلا علاقه مندان به بلندگوی X خیلی خوشحالند که X دارند و پیش هم از انتخاب ای که کردند تعریف میکنند، کسانی که عقیده هاشون شبیه به هم هست خیلی بیشتر از هم صحبتیشون با هم لذت میبرند و کلا هر چقدر این ویژوال ها به هم شبیه تر باشه نزدیک شدن آدم ها به هم بیشتره.

از نگاه من ویژوال ها دقیقا مثل جزیره هایی که قبلا نوشتم محترمند و جالب و من فکر نمیکنم آدم عاقل و با شعوری بخواد ویژوال های خودشو برتر بدونه و سعی در تحقیر ویزوال های دیگری بکنه تا ویژوال خودشو به بقیه تحمیل کنه.

این کار رو کسی میکنه که حتما منافعی داره ، مثلا آدمی مثل هیتلر و همه دیکتاتور ها دوست دارند همه آدمها ویژوال هاشون یک چیز باشه تا تمرکز قدرت بوجود بیاد و از این تمرکز قدرت منافعشون تامین بشه. اما آدم هایی که منافعی ندارند دنبال تغییر دیگران برای شبیه کردن و یکی کردن ویژوال ها نیستند.

اما نقد و روبرویی ویژوال ها موضوعی هست که درخور توجه هست. تا اینجا گفتیم هر ویژوالی محترم و ارزشش به لذت خود شخص برمیگرده و هیچ حرفی از نقد و رویارویی ایده ها و ویژوال ها نداشتیم.

من معتقدم فضای نقد و رویارویی ویژوال ها ابتدا با تعریف یک میدان مفهوم پیدا میکنه و بعد با یک متد ارزش گذاری درست جهت تطبیق با واقعیت.

همه المان های ویژوال قابل رفتن به فضای نقد نیست چون یک سری چیزها به احساسات برمیگرده و اصلا مفهوم اش به نقد ربط پیدا نمیکنه اما شاخص هایی هم هست که چون با واقعیت قابل قیاس هست میتونه وارد فضای نقد بشه.

موقعی که انیشتین نظریه نسبیت رو داد تا هواپیما نفرستادند و در عمل معلوم نشد که ساعت ای که در هواپیما بود تاخیر پیدا کرده کسی واقعا این نظریه رو نمیتونست باور کنه.

در مورد فضای های فای هم بنظر من هر کسی خیلی جالبه ایده هاشو داشته باشه و از فضای ذهنی ای که داره لذت ببره و اونطوری که دوست داره به های فای واکنش نشون بده مثلا بجای چیزی که من دوست دارم بره یه چیز دیگر رو بخره و این موضوع کاملا طبیعی و بدون مشکل هست و حتی یکی هم میتونه از ویژوال هاش برای همه تعریف کنه که بنظر من هر کسی آزاد هست این کار رو بکنه اما اگر کسی ادعای تطبیق نظرات و ایده هاشو با واقعیت داره یا ادعای عدم تطبیق ایده های کسی دیگر رو داره باید بدونه نتیجه میزان تطبیق هر ویژوالی با واقعیت باید در عمل مشخص بشه.

من به نقد اعتقاد دارم و فکر نمیکنم واقعیت واحدی وجود نداره و همه ویژوال ها در تطبیق باید واقعیت ای نسبت به خالق ویژوال سنجیده بشوند. یعنی بنظر من اگر وارد فضای نقد بشیم نسبیتی وجود نداره و یک واقعیت مشخص وجود داره که باید ارزش ایده رو در تطبیق با اون با متدی صحیح بسنجیم.

این دیدگاه یعنی صدای بهتر واقعیتی یکتا هست و شامل نسبیت نمیشه و ممکنه در عمل ویژوال آقای X از ویژوال آقای Y به واقعیت نزدیک تر باشه.

این سایت رو من بر مبنای تجربه های شنیداریم پایه گذاری کردم و ایده هام رو توش شرح دادم، این ایده های من جهت یکی کردن ذهنیت همه تبدیل به سایت نشده چون من نه فروشنده ام و نه مجله ای دارم که با اون نوشته ها ازش پول دربیارم و برام هم فرقی نمیکنه ویژوال ها و ایده های دیگران چی باشه.

این سایت برای مخاطب فقط فرصتی است برای تعمق بیشتر در زمان تجربه های شنیداری تا شاید با برخورد با ایده های من یا لینک هایی که از رومی و آرتور و مایک و … میگذارم در زمان کمتری تو مسیری که در پیش گرفته چیزهایی که خودش بدنبالش هست رو سریعتر محقق کنه.

بنظر من هر کسی باید از ویژوال هاش خوشحال باشه و دنبال چیزی رو که دوست داره بگیره و نگران و حساس این نباشه ویژوال هاش با بقیه و یا با دیگران فرق میکنه و در ارتباط با ویژوال های دیگران بدنبال فرصتی برای ارتقاء یا بهتر کردن ویژوال های خودش بر مبنای خواسته های خودش باشه و نه شبیه شدن به دیگران.

دنیای ما دنیای بزرگی هست که اجازه داده هر کسی شکل خودش باشه اما شاید بخاطر عدم درک درست فضایی بوجود بیاد که همه براحتی اعتماد به نفس ابراز خودشون رو نداشته باشند اما من و شما باید حساسیت هامون رو کمتر کنیم و به خودمون این آزادی رو بدیم که با اعتماد به نفس و خیال راحت جدا از دیگران از ویژوال هامون لذت ببریم.

Read More

هزار جزیره های فای

چهارشنبه ۹ آذر ۱۳۹۰
/ / /
Comments Closed

همیشه یه چیز خیلی بارز تو فیلد آئودیو حس میشه اونم عدم پیشرفت محسوس این صنعت در مقایسه با فیلدهای دیگر علم هست.

مثلا تو ریاضیات ، پزشکی یا مهندسی فضا و یا طراحی موشک و یا هر زمینه دیگری که تکنولوژی میتونه منجر به درآمد بشه ما هر روز شاهد تغییرات جالبی هستیم اما در زمینه صنعت صدا بنظر من خیلی پیشرفت کند هست و مطمئنا کند خواهد بود.

دلیل این موضوع میتونه این باشه که گردش مالی این صنعت خیلی خیلی کم هست و تمام انرژی ها بصورت برندهای زیاد و پراکنده وجود داره که هر کدوم اونها برای بقا مجبورند قیمت هاشون رو بالا ببرند و نمیتونند بودجه تحقیقاتی زیادی داشته باشند.

یکی میگفت اینجا تو ایران به خودشون افتخار میکنند یک پسر 16 ساله اختراعی کرده که بینظیره اما یکی نیست بهشون بگه آقا وقتی پسر 16 ساله تو مملکتی اختراع میکنه معلوم میشه اونایی که باید تو موسسات تحقیق و پژوهش و اختراع کنند دارند با اونجاشون بازی میکنند و این افتخار حساب نمیشه.

حالا وضعیت آئودیو هم اینجوریه و وقتی یکی مثل رومی که وقت محدودی داره و بودجه تحقیقاتی هم نداره به تنهایی برای آئودیو قانون مشخص میکنه این نشون میده کلا این صنعت احتمالا هم خیلی کم هوش بوده و هم کار تحقیقاتی درست درمونی انجام نداده.

به تکنولوژی بلندگوسازی که نگاه میکنیم همونایی که قبل ها بوده هنوز هم هست بدون تغییر محسوسی و هنوز یک همگرایی برای ساخت بلندگو شما نمیبینید و هر کسی ساز خودش رو میزنه ، یکی میگه پاسخ فاز مهم نیست یکی میگه مهم هست ، یکی میگه پورت مشکلی ایجاد نمیکنه یکی میگه پورت صدا رو خراب میکنه و … و دلیل این همه فاصله و پراکندگی و عدم همگرایی بخاطر نبود پیشرفت تو زمینه طراحی سیستم های صداست.

صدای هر جورشو هم که میشنوید اشکالات خودشو داره و فاصله از ایده ال خیلی زیاده و یا وقتی با آمپلی فایر های مختلف یا سورس ها صدا رو میشنویم همین موضوع خود نمایی میکنه.

آئودیو نه مسیر های بهینه رو درست فهمیده و نه در طی مسیر درست پیشرفت چندانی داشته. منظورم از مسیر درست هم متد ارزش گذاری صحیح هست و هم ساختار طراحی بهینه.

الانم باید خندید به اینکه باید برگردیم 100 سال پیش ببینیم التک چی ساخته یا سورس آنالوگ چگونه پاسخ میده. فکرشو بکنید مثلا تو صنعت خودرو سازی ما به این نتیجه برسیم بی ام و 750 مدل 2011 رو بهتره بفروشیم بریم بی ام و  50 سال پیش رو بخریم ، واقعا مسخره نیست؟!

از وضعیت ناجور صنعت صدا همین بس که ما سیستم هامون رو تو آکوستیکی میشنویم که تا 20 دی بی نوسان پاسخ فرکانسی داره و هیچ جای این صنعت توجهی به این موضوع نمیشه.

آئودیو نت ژاپن با تحقیقاتی که کوندوسان کرد رسید به یک مدل خوب با ترانس هایی که صدای خوبی دارند اما من از شما میپرسم آیا ما باید 250 میلیون پول یک آمپ بدیم؟

کوندوسان به تنهایی تلاش و تحقیق کرد و یه چیز خوبی ساخت و میخواد برای کاری که کرده پول خیلی زیادی بگیره اما فرض کنید اگر این تحقیقات برای ترانس بهتر نه توسط یک نفر بلکه توسط یک تیم بزرگ در یک موسسه بزرگ انجام میشد و نتیجه تحقیقات با فروش بالا هزینه اش در میومد ما میتونستیم آمپ خیلی خیلی بهتری از آئودیو نت ژاپن رو با یک صدم قیمت آئودیونت بخریم.

یا تو همین تکنولوژی کابل واقعا مسخره است یکی بیاد مثل NSB چهل میلیون تومن بابت یک متر اینتر کانکت بگیره اونم بدون اینکه صداش تفاوت زیادی داشته باشه. یا استیلچ بگه من از فلان متریال استفاده کردم تو به من 20 میلیون بابت دو متر کابل بده. وقتی سطح متوسط تکنولوژی در دسترس (که دست گروه خاصی نیست) بره بالا طبیعتا رقابتی بوجود میاد که تو قیمت های معقول بهترین صدا رو میشه شنید.

یا تو بلندگو هیچکدوم ار تکنولوژی ها چه درایوری چه پلنر چه فول رنج ها چه الکترواستاتیک ها ما اونقدر پیشرفت نکردیم که صدا ها هم به هم نزدیک شده باشند و هم به ایده ال. هر کدومشون یه نقات قوتی داره و یه نقاط ضعفی اما نقاظ ضعف همشون اونقدر هست که فاصله زیادی از ایده ال داشته باشند.

بنظر من های فای یک هزار جزیره شده که تو هر جزیره هر کسی حرف خاص خودشو میزنه و هیچ کدوم حرف ها هم به اندازه ای که باید (یا به اندازه ای که پول میدیم برای اون متد) به واقعیت نزدیک نیست و هر کدوم هم فکر میکنند عقاید بقیه جزیره ها اشتباهه.

شاید روزی این جزیره ها به هم نزدیک تر شوند و به نقطه ای برسند که من اسمش رو ایده ال میگذارم اما مطمئنا تا 10 نسل بعد از ما هم این اتفاق نخواهد افتاد.

راستی سیستم رو کامل جمع کردم و دارم همه رو میفروشم. من آخرش از همه شما ها عاقبت بخیر تر شدم و هم ویروس خرید های فای رو از سرم بیرون کردم و هم پول هایی که برای های فای دادم رو دارم پس میگیرم.

خوش به حال امیر حسین …

اینم قوانین جزیره رومی :

Here is a collection of my personal, highly subjective conclusions about the winning patterns that makes a playback system “to sound”. Certainly they are not “Rules” but rather an assemblage of observations that repeatedly and predictably work for me. I’m not an expert in many fields of the “Rules” but I do have multiple practical conformations in my and otheres listening rooms that the “Rules” do work.

Analog Sources
Cartridges moving coil only. Tonearms are long with excessive affective mass. A few cartridges with different profile needles are good. Whatever turntable used it should not produce the disgusting “ported” bass with hollow tone – the 99% of them do. I prefer very heavy TT with high inertia driven by low torque belts. Whatever type or topology phonocorrector is used it shall give out more gain then needed. The RLC RIAA is better than RC. No records treatment of any kind beside regular washing with alcoholic flue and vacuuming. No cable after step-up transformer, if a transformer is used. No contemporary LP pressing – they are all garbage.

Digital Sources
SACD, DVD-A, XRCD and many other “hi-resolution” formats should not be used. Properly implemented 20-24bit PCM is way more musical than anything else so far commercially supported. Digital is inherently not editable. A RAW 24bit file, right after A/D processor is true pure digital. If the file was expose to ANY further DSP processing, even change 0.1dB of gains is a terminal death of pure digital and birth of digital garbage. Any rate, resolution or format conversion, including putting the file to CD, DVD formats, is terminally killing the file.

Amplification Electronics
An amplifier has to have minimum amount of stages to serve the needed of the given gain. I am an advocate of DSET topology – Dedicated Single-Ended Triode™, The concept DSET implies a narrow-bandwidth parallel operation of the SET channels with an optimization of transformers, operation point, power supplies and other parameters specificity for the needs of the given bandwidths. I advocate no active crossovering around active stages but line-level crossovering integrated with DSET topology.

Loudspeakers
No ports. No dipolar operation in any forms. No synthetic driver’s cones. Wider dynamic range is better but after 110dB/W the Transient/Tone balance rapidly goes down. No impedance equalization, no resonators of any kind. No crossovers more then 6db/octave if possible; in very specific cases higher order might be used but very reservingly, very “creatively” and with the very well-determined purpose. Loudspeakers should have multiple channels and the channel should be painstakingly and meticulously time-aligned not only geometrically but acoustically. Any minute phase discrepancy between the channels religiously tabooed. Loudspeakers should be viewed only in context of their listening environment and should be positioned according the DPoLS concept (search my site for further explanations). The “quality” of the loudspeakers should bear ONLY on the quality of drivers and the loudspeaker design should recognize and to embrace (not combat!) the idiosyncrasies of drivers. Consequentially the design should furnish the best possible environment for the drivers to let them operate at their full natural blossom. Horn loaded loudspeakers are the most advance topology of any loudspeaker. The properly implemented and advanced performing home-based horn-loaded loudspeakers are practically unknown to wide audio public.

Read More

درباره Mr. Susumu Sakuma

یکشنبه ۶ آذر ۱۳۹۰
/ / /

آقای Sakuma san یکی از کسانی است که در ژاپن در زمینه صدا البته بر مبنای حس شنیداری و نه پاسخ مدار زیر اسیلوسکوپ فعالیت داره.

http://www10.big.or.jp/~dh/index.html#koko1

ایشون در ساخت آمپ از ترانس های TAMURA استفاده میکنند. برند ژاپنی Tamura از هسته amorphous (ویکی توضیح داده) بجای نیکل یا سیلیکون استفاده میکنه. یادتونه van den hul و Stealth سعی در استفاده از چیزی غیر از مس مانند کربن یا همین amorphous metal داشتند برای پاسخ بهتر در طراحی کابل.

اینجا رو بخونید :

http://www.6moons.com/industryfeatures/transformers/transformers.html

http://www.6moons.com/industryfeatures/metal/metal.html

یک تاریخچه جالب از ترانس های آئودیو اینجاست :

http://www.sowter.co.uk/pdf/GAVS.pdf

ساکوما اینطور در مورد ترانس توضیح داده :

Let me explain about amorphous cores. There are three kinds of audio transformers: Si-Fe type, Ni-Fe (permalloy), and amorphous. Amorphous is composed of Fe-Ni or Fe-Co, but it is not an alloy. It has no regular crystals of metal. Physically, it is like glass and quite brittle but Tamura got around this with special manufacturing technology. The other challenge that Tamura had to overcome was that amorphous material saturates even more easily than permalloy or pure nickel, so here again special techinques were employed.

I find the amorphous core to be excellent throughout the frequency range, however, its extremely clear sound requires color and power elsewhere in the amplifier. Some builders who tried amorphous cores say the low frequencies are weak. My answer is simple- their grief comes not from the amorphous core but the poor quality of the parts used elsewhere in the ampIifier.

The output transformer’s core is also made of amorphous strip material. It has two secondary windings for separate outputs for drivers and woofer, to bring out the powerful and clear sound of the Altec speaker system.

ساکوما از بلندگوهای Altec و Lowther برای ساخت آمپ شون استفاده کردند هرچند نوشتند چند سال طول کشید تا از Lowther صدای خوبی دربیارند.

به مونو گوش میدهند و نه استریو و مثل رومی برای هر درایور بلندگو یک آمپ قرار دادند برخلاف بقیه که یک آمپ رو برای تمام درایور ها با کراس آور بکار میبرند.

خیلی مورد انتقاد و سرزنش دیگران بودند اما ایشون فقط و فقط به حس شنیداریشون اتکا کردند برای ساخت و نه به حرف های دیگرانی که از دیدگاه Objective ایشون رو مورد انتقاد قرار میدادند.

http://www10.big.or.jp/~dh/sakuma/index.html

Sakuma san was born in 1943.
After making many amplifiers, he noticed that the amplifier conforming to electronic theory does not always satisfy our emotional sense.
He decided to build his system by his emotion, not theory.

His many original ideas have resulted in an unusual monophonic system.
Sakuma amplifiers are especially unusual.
He didn’t care about slander against himself, but he was concerned for the feelings of Sakuma amplifier users.
The one way to prove their correctness, was by giving audio concert demonstrations.
During some two scores of years, there have been presented innumerable domestic audio concerts, as well as those in Milan and Paris, using amplifiers of his own production and other audio instruments of his choice.
More than 4,000 people have listened to music played through his system with great enjoyment. Newspapers and magazines welcomed his performances.
Experiencing his sound, both music fans and the media agreed that reproduced music can be also a form of ART that has beauty and communicates as much emotion as “real” music.

Today more than 200 audiophiles visit Sakuma each year to seek truth in the words “Farewell to theory”.

In 1980 Direct Heating was incorporated.
Our activities include publishing “Direct Heating” magazine, giving audio concerts and other beneficial steps to bring audio into the fine arts.

In 1989 Sakuma san published “The Remembrance of Sound Past”.
Both 1st and 2nd edition are out of print, and he is writing a new book.

در ادامه بخوانید در مورد آمپلی فایری که ایشون ساخته :

What is the Sakuma Amplifier?

Introduction
SAKUMA amplifiers have caused controversy among many Japanese audiophiles.
Some say “The Sakuma amplifier is the finest for music listening “; while others say “Judging by his circuit design, Sakuma must not understand audio electronics. His amplifier may destroy speakers”.
To avoid misunderstanding, To be honest, I admit that most Japanese audiophiles are in the the latter group.

History
It is 20 years ago.
Sakuma often listened to Be-Bop jazz.
He especially liked to listen to piano played by Bud Powell.
Sakuma had tried many speaker systems: Western Electric, JBL and other famous products. Indeed, their sound is better than most. But these speakers did not completely satisfy him.
One day he bought a Lowther speaker PM6 driver unit.
The looks of it …so bad! The sound of it too bad !!
And although it seems strange, he chose this Lowther.
He said ” In the tone of Lowther, I find something I have needed for a long time.
I did not hear this.
I felt it.”
When first his amplifier drove the Lowther, the tone of PM6 unit was too thin.
He began day by day to create an amplifier suitable for the Lowther .
After five unsatisfied years, he mounted an interstage transformer.
Although interstage transformers were considered no good for sound, the amplifier now brought a beautiful mid-range from the Lowther.

Sakuma says “I opened the reference books every day. And then, that old interstage transformer asked me:
‘Sakuma, who do you build this amplifier for?
Do you make the amplifier to get praise from electronics teachers?’
Since that day, I have made amplifiers for my own pleasure as an amateur”.

He has already abandoned NFB, D/C heating of the final tube’s filament, and SRPP.
He changed from capacitor coupling to transformer coupling.

Sakuma says “Many Japanese audiophiles use high power amplifiers to get powerful mid-range and bass. But excellent speakers, like the Lowther and Altec, refuse brute power.
The most important goal is not ‘Power’, but ‘Energy’ and ‘Frame of tone’.
The only way to get Energy and Frame is to mount the many transformers, although I can’t tell you a scientific reason for this”.

Sakuma says “It is easy to build from a reference book or from MJ.
But we can not make the amplifier better that way. When I make an amplifier, I listen and listen to music so as to find ‘what I need’ in my imagination.
Once I find It, the amplifier design is very easy”.

The title of his book and the name of his audio concerts is “Rememberance of Sound Past”.
This is not to say that we wish to listen old sounds like a music box.
When we listen to an audio system, there is first, our own emotion.
It is the start of audio life. But after hearing many audio systems and reading other’s audio reports, we may lose our own emotion.

“Rememberance of Sound Past” is the memory of our first emotions brought forth by music and audio.

به یکی از جمله های این طراح که خیلی هم مورد سرزنش و انتقاد دیگران بوده توجه کنید :

Sakuma says “The tube manual is quite like a telephone book. The number of it perfect. It is useful to make it possible to speak with a girl. But we can’t see her beautiful face from the telephone number.
To get the best sound from the tube, even if the proper match is 5K, we try 7K. And we try these mismatched values with input transformers and other parts.
When you get your own best operating point of the tube, you get her address.

 این متن رو حتما بخونید :

آدرس عکش شماتیک مدارش http://www10.big.or.jp/~dh/sp/kairo.gif هست.

Certain “unusual” aspects in my schematics present mysterious contradictions and may raise doubts in some minds. You may say this is not a volume control but rather a tone control because it interacts with my intentionally mismatched input transformer.

But who has such doubts among those who have attended my audio concerts in Japan and Europe?

I understand that your doubts are grounded in accepted theory. I know this because I had to work through the barriers of convention myself. Now I assert that theory in electronics reference books took my favorite music from my life for a long time.

I think an amplifier builder should consult with himself and his amplifier before asking the reference books and authorities.

It is only after much cut-and-try that I find my best matching point for audio. The tube manual is like a telephone book. It gives perfect numbers. It is useful to make it possible to speak with a girl- but we cannot see her beautiful face from the mere telephone number.

To get the best sound from a tube, even if the proper match is 5K, we will try 7K. And we try these “mismatched” values with input transformers and other parts.

A few days ago, my friend, an experienced craftsman, painted the chassis in dark brown. I begged Kuniko, my wife, to cover the chassis with a soft cloth so the fresh paint won’t be damaged.

I want to mount the parts soon but this big chassis, 65cm wide and 35cm deep, absorbs all the power from my body and heart.

For five days I have worked and listened to music, watching the chassis in repose on a round table. I keep the chassis like a wine. This is the most important technique of my craft.

There are two key matters in building amplifiers and audio systems.
One is to recognize the value of family and one’s many friendships.
The other is inducing cooperation between human and machine.

After many hours of listening to music together, the chassis seems to recognize “who I am.” It turns from mere sheet metal into the chassis for my amplifiers. I can then imagine the perfectly built amplifier. This moment is the end of my design, my planning, and yesterday’s me. Now I must play my self ad lib.

It is easy to build from a reference book or from a magazine. But we cannot make the amplifier better that way. When I make an amplifier, I Iisten and listen to music so as to find ‘what I need’ in my imagination. Once I find that, the amplifier design and building are very easy. I take a screwdriver and mount all transformers and other parts in about one hour.

ادامه لینک ها و نظر رومی درباره ساکوما :

http://www.blackdahlia.com/tipindex/Tip__9/tip__9.html

http://www.goodsoundclub.com/Forums/ShowPost.aspx?PageIndex=2&postID=9150

Read More