خیلی جالبه ، فکر نمیکردم یکی مثل رومی پیدا بشه چنین حرفی بزنه :
پیشنهاد میکنم حتما از اطلاعات فوق العاده با ارزش رومی در سایتش (http://www.goodsoundclub.com) استفاده بکنید چون باید اعتراف کنم رومی تنها کسی بود که چیزی رو به من یاد داد که ممکن نبود هیچوقت با تجربه بدستش بیارم. سایت رومی برعکس بقیه منابع که همه تمرکزشون روی بد و خوب بودن کامپوننت هاست به اصول صدا گرفتن و نقد های فای میپردازه و بشکل خیلی خوبی راه حل ارائه میده ، من ازش خیلی ممنونم چون خیلی نوشته هاش کمکم میکنه. حتما حتما به سایتش سر بزنید چون خیلی با ارزش هست.
خب رومی برعکس من که خیلی تاکید روی خوب بودن آکوستیک دارم بیشتر روی مکان بلندگو تاکید داره و معتقد هست باید هرکسی تو همون آکوستیک معمولی هم نقطه بهینه برای بلندگو رو پیدا کنه و به صدای بهتری برسه.
من معتقدم در یک آکوستیک بد مثل خانه های ما هیچوقت حتی در بهترین نقطه یعنی DPOLS هم صدا بهتر از یک حدی نمیشه و دلیلش اینه هم در خانه خودم و هم در سه چهار جای دیگه که آکوستیک معمولی بود خیلی برای Placement بلندگو وقت گذاشتم اما نتیجه یه چیزی بین بد و بدتر بود. من با تجربه ای که تا الان بدست آوردم باور ندارم در یک آکوستیک معمولی بشه به اون نقطه 1000 ای که گقتم برسیم اما رومی نظرش اینه صدا در نقطه DPOLS حتی در شرایط معمولی خیلی بهتر میشه.
نکته جالب اینه که در چند وقت اخیر که من خیلی بیشتر روی Placement بلندگو در چند جا کار کردم و بالای 3 ساعت در هر بار وقت گذاشتم صدا به یک نقطه نسبتا خوبی میرسید اما هنوز اون مشکل اساسی رو داشت و ذهن با شنیدن صدا بعد از مدتی خسته میشد، مثلا وقتی بلندگو در جای بدی بود ذهن بعد از 10 دقیقه خسته میشد و وقتی بلندگو در جای خوب بود بعد از مثلا یک ساعت ذهن خسته میشد و ما تغییر اساسی در صدا نداشتیم.
نکته جالب در Placement اینه که حتی در خانه آقای الکساندریان که آکوستیک خیلی خوب هست وقتی شما از نقطه بهینه به اندازه فقط یک سانتی متر یک بلندگو رو به شنونده نزدیک میکنید و به بلندگوی دوم دست نمیزنید صدا خیلی فرق میکنه و خصوصا فرکانسهای بالا خیلی حالت متالیک پیدا میکنند. حتی در آکوستیک معمولی هم این مساله هست که حتی یک سانتی متر دو بلندگو به هم نزدیک و یا دور میشوند صدا به هم میریزه و کلا بدست آوردن یک نقطه خیلی خوب کار خیلی سختی هست.
من فکر میکنم در یک آکوستیک خوب در زمان کمتری میشه به نقطه مطلوب رسید و در یک آکوستیک نامطلوب کار سخت تر میشه هرچند من پیشنهاد میکنم حتی اگر ساعتها برای این قضیه وقت بگذارید و به نتیجه نرسید اما نباید ناامید بشید و باید ادامه بدید البته میتونید این کار رو در چند جلسه 3 ساعته انجام بدید. فقط وقتی به یک نقطه نسبتا خوب رسیدید اونجا رو علامت گذاری کنید تا اگر خواستید باز وضعیت رو بهتر کنید اون جای خوب اول رو از دست نداده باشید.
فکر میکنم Placement بلندگو کار خیلی راحتی نیست و انرژی زیادی از آدم میگیره اما به نظر میرسه باید این کار رو انجام داد چون ارزشش رو داره. همین حالا دست به کار شوید …
مشخصه صدای خوب در صورت بهتر شدن مکان بلندگو بشرح زیر هست هرچند توقع نداشته باشید در یک آکوستیک معمولی به همه این شرایط دست پیدا کنید اما به هر حال نوشته های زیر میتونه ایده ای بده در مورد بهتر شدن:
صدا در فرکانسهای بالا آزار دهنده نباشه در حالی که اطلاعات استریویی تصویر رو کامل داشته باشیم
صدا در همه جای اتاق خوب باشه و احساس نکنیم بلندگویی وجود داره و این حس باشه که صدا در فضا حضور داره و نه اینکه از یک نقطه ای به سمت ما میاد
حتی وقتی به بلندگوی مثلا سمت راست خیلی نزدیکیم و از بلندگوی سمت چپ دور باز هم باید گوش با هر دو لینک باشه و این حس نباشه که صدا بیشتر از بلندگوی سمت راست میاد
فرکانسهای وسط تا بالا حالت راحت ، airy و open داشته باشه و صدا حجم داشته باشه نه اینکه حالت flat و forward داشته باشه ، حتی وقتی یک پالس با انرژی زیاد در فرکانسهای بالا load میشه مغز کاملا باید احساس راحتی داشته باشه و صدا از فضا بیاد نه اینکه با حالتی فوروارد مغز رو آزار بده.
جریان fluency صدا باید خیلی حالت light و راحت داشته باشه و مغز کاملا احساس ease و راحتی داشته باشه
تصویر در فرکانسهای خیلی بالا هم عمق و تعریف و حجم داشته باشه و کمترین استرسی برای شنونده ایجاد نکنه
صدا همه فرکانسها رو بهتر پخش کنه و در صدا یک حالت درخشش و باز بودن باشه بدون احساس خفگی و damp در نت ها
تصویر صدا خیلی بهتر و با حالت سه بعدی تری ساخته میشه و اطلاعات مربوط به ambience و soundstage خیلی شفافتر و بهتر شنیده میشه و یک حس زیبا در صدا بوجود میاد
مغز دوست داشته باشه خیلی بیشتر صدا بشنوه و صدا emotional باشه بشکلی که بعد از چند ساعت شنونده Involve بشه
حتی تنفس صدای خواننده باید حس بشه و احساس کنید تو همین اتاق داره نفس میکشه بدون اینکه این اطلاعات زیاد کمتری آزاری برای شنونده ایجاد کنه
صدا باید یک حس به هم پیوستگی در کل اطلاعات و detail ای که به شنونده میده داشته باشه و صدا نباید استرس و ناراحتی به شنونده القا کنه ، و خود شنونده باید دوست داشته باشه اون جزئیات رو با مغز track کنه
صدا باید با گذشت زمان بقول دوستان فاز بده و شنونده رو بیشتر با انرژی مثبتی که میده تشویق به شنیدن کنه
تصویر صدا خیلی بازتر و درست تر میشه خصوصا در فرکانسهای بالاتر و اون ابهام در تصویر از بین میره
پاسخ ناحیه پایین بهتر بشه و اون بوم و استرس از بین بره و انرژی فرکانسهای پایین حالت متعادل پیدا کنه
سیستم فراموش میشه و لذت بردن از موسیقی آغاز میشه
باور کنید رومی درست میگه چون من یک سیستم 300 میلیونی رو در شرایط بد شنیدم و بعد از یک ساعت وقتی میومدم بیرون سردرد گرفتم و رومی میگه یک سیستم زیر 2500 دلاری در نقطه DPOLS میتونه کاملا صدای یک سیستم 250000 دلاری رو Outclass کنه.
به رومی حق میدم چون من تغییر بنیادی و انقلابی رو در طول این سالها فقط با آکوستیک خوب و Placement خوب تجربه کردم و نه با شنیدن سیستم های 300 هزار دلاری.
متن زیر رو رومی در سایتش آورده :
1) When the loudspeakers are placed into the DPoLS then all characteristics of sound improving very strongly: imaging, space localization, transient, dynamic range, space presentation, tonal contrast and many other. Even the tonal imperfections of reproduction become way less notable and less prominent. What is characteristic that the improving takes abruptly, very expeditiously and swiftly.
2) The strongest improvement takes place in the subjective domain, reflecting the emotion and spiritual content of recording. The DPoLS highlights the energy of performance; boosts the ethical load of the musical content, highlight the intonations and the timbre connections of the musical phrases. Starting with a certain level of capacity of the rest reproduction chain it is possible to talk about not “reproduction” but about the reinstating and resurrection of the “original energy of live”.
3) A conversion from a regula-audio sound to the “alive sound” takes place very rapidly when the speakers enter the DPoLS. This conversion is greatly catalyzed by an ability of a playback to handle LF.
4) DPoLS exist for mono and stereo installations. In case of stereo the DPoLS is a correlation of both DPoLS for each channel. The DPoLS spots for the individual left and right channel might not have the same location when the system operates in stereo mode.
5) The relation between the towing-in and excursion the loudspeaker into the room, when the loudspeaker is located in DPoLS, is very high. In DPoLS this relation is way higher when in a satiation when the loudspeakers are juts positioned on the “optimum zone” of a given listening room.
6) The correction of “quietly of Sound” by moving loudspeaker within DPoLS is imposable. Any deviation from the DPoLS is worsening sound. Since the loudspeaker is in the DPoLS then the room/system operate in its absolute maximum capacity.
7) When the loudspeakers are in the DPoLS then the “sweat spot” increase very dramatically and in many cases it might spread across the entire room. If the output from one loudspeaker would be even blocked then it be less significantly impact sound compare to the impact if the loudspeaker were not in the DPoLS.
8) The sensitively of loudspeakers from the minute arrangements made in playback system become very high. The loudspeakers begin to act as a very strong magnifying glass that highlights everything. However, this emphasize, if it emphasizes the negative properties do not necessary have a negative impact to the listening experience. I would say that that if you system slightly off the mark after the “highlight” then the subjective affect of this emphasize would be very different then if the loudspeakers would be not in the DPoLS.
9) When the loudspeakers are installed into the DPoLS (disregarding the cost and typology of the loudspeakers) then listener is far sooner get “hypnotized” by sound. The playback become to sound “significant”, “important”, demonstrating the “playback pomposity” and some pretentious. The process of listening perceived by a listener at the very different level and it is practically imposable to do the “casual listening”. The carelessness and the inattentiveness of listening become practically imposable. Sound become not juts a “Sound in the room” but an absolute dominating and demanding force in the room
10) The sensitively of the loudspeakers installed into the DPoLS to the effect of Absolute Phase become incredibly strong. Flipping the Absolute Phase in the DPoLS does not just change the structure of bass removes the fog from the lower midrange and settle down the HF but kind of turn the entire room upside down. To discover the DPoLS is imposable if the system is not set in the correct acoustical and electrical Absolute Phase.
اینجا رو هم ببینید :
http://www.goodsoundclub.com/GetPost.aspx?PostID=4421
شاید جالب باشه بدونید من در این مورد با آقای مارتین کالمز تماس گرفتم و ایشان در انجمن شون نظرشون رو اینگونه مطرح کردند :
Amir
I have read the material. Generally I agree, but with subjectivity you may become hyper focused about small differences, which may seem to become very large.
There are dead zones or points but they are never perfect , simply grouped compromises of lower coupled room activity. with some frequency dependency.
Wilson has used the method for decades to optimise sound quality in rooms and I first reported on it years ago in my textbook High Performance Loudspeakers.
You are right to maintain our attention on the matter since vigilance in aligning speaker in rooms , and tuning the room in general can have great benefits in sound quality, often much more than upgrading expensive audio components
regards
Martin