Author Archives

عصر پنج شنبه با گریفون آقای محرابی عزیز Gryphon Trident

شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۶
/ / /
Comments Closed

owner.jpg

باید اعتراف کنم روز پنج شنبه را خیلی دوست دارم و دلیل این دوست داشتن را نمیدانم مثل همه علاقه های دیگه که نمیدونم چه دلیلی دارند. پنج شنبه عصر روز بیستم اردیبهشت ماه قراری گذاشته شد خونه یکی از دوستان. دوست بسیار خوبم جناب آقای دکتر بنائیان که بی اندازه در حق من لطف دارند این قرار رو ترتیب دادند و این امکان رو فراهم کردند تا در کنار ایشان با یکی از دوستان علاقه مند به های فای ملاقاتی داشته باشیم. فکر میکنم یا بهتره بگم اینطور حس میکنم با ارزش ترین چیزهایی که آدم میتونه داشته باشه دوستان خوب هست. ارتباطات انسانی خوب در این دنیای شلوغ ارزش فوق العاده ای داره و همین جا باید از دکتر بنائیان حسابی تشکر کنم. ساعت دقیقا شش بعد از ظهر رسیدیم و آنجا دوستان دیگری هم از جمله آقای خرمی حضور داشتند. سیستم بشرح زیر بود :

dCS Transport/DAC (Verdi Encore / Elgar Plus)

Gryphon Pre Amplifier (Mirage)

Gryphon Mono Power Amplifier (Antileon Signature)

Gryphon Loudspeaker (Trident)

Gryphon Interconnects & Speaker Cables

در رفتار میزبان فروتنی خاصی دیده میشد که در آدمهایی با این سطح رفاه و موقعیت دیده نمیشد. یک حس دوستانه ساده و انسانی در رفتار ایشان باعث شد احساس یک میهمان رسمی رو در یک فضای رسمی و سرد نداشته باشیم. خوش گذشت و جای همه دوستان خالی بود هم برای شنیدن صدا و هم پذیرایی بسیار گرم . برای اتاق شنیداری یک فضای مجزا به صدا اختصاص داده شده بود و این مساله برای من خیلی جالب بود چرا که فکر میکنم اگر کسی بخواهد راحت و بدون اذیت دیگران در محیطی مناسب صدا بشنود نیاز به یک فضای مجزا دارد ، هر چند قیمت آپارتمان در تهران بالاست اما باید پذیرفت اگر کسی این امکان رو داشته باشه بهتره این کار رو انجام بده. شما یک فضای خوب با یک آکوستیک خوب درست کنید اونوقت من برای شما با حداقل هزینه صدایی میگیرم که براتون شنیدنی و جالب باشه اما از نظر من اگر در یک فضای نامناسب یک میلیون دلار هم هزینه کنید به آنچه که باید نخواهید رسید. فضای اتاق بزرگ و نورپردازی خوب بود و به من حس خوبی رو منتقل میکرد. دما و شرایط محیطی هم کاملا مناسب و پذیرایی هم در حد عالی بود. در جمع حرف های جالبی گفته شد و چیزهایی یاد گرفتیم. در مورد بلندگوها و تفاوت صدای آنها حتی در قیمت های بالا بحثی در گرفت ، من معتقد بودم بلندگوها با تکنولوژی ساخت متفاوت صداهای کاملا متفاوتی حتی در کلاس های قیمتی بالا دارند و در قیمت های خیلی بالا هم صدای دو نوع تکنولوژی مانند درایور و پلانر به هم نزدیک نمیشود. یکی از دوستان معتقد بودند صدا ها به هم در قیمت های بالاتر نزدیک میشوند اما من فکر میکنم این نزدیکی تا حد کمی در مورد لامپ و ترانزیستور هست اما در مورد بلندگوها این طور نیست. سیستم گریفون را آقای خرمی کمتر از 10 روز Setup کرده بودند و صدا زیر 50 ساعت کارکرد داشت. البته من حدس میزدم زمان کارکرد بیشتر از 50 ساعت بوده چون صدا خیلی خشک و گرفته و بی طراوت نبود ولی برای رسیدن به حالت بهینه احتیاج به زمان بیشتری داشت (حدود 400 ساعت پیوسته). صدا باید در ابتدا در ولوم متوسط کارکند و ولوم بالا در ابتدا اصلا مناسب نیست. باید بگویم خیلی موسیقی گوش ندادم و تمرکز ای اونقدر روی صدا نداشتم و تنها چیزهایی که خیلی در برخورد اول به چشم می آمد را به خاطر سپردم. تحلیلگر در مورد صدای سیستم کارنکرده و گرم نشده نمیتونه حرف زیادی برای گفتن داشته باشه چون هم اون انرژی مثبت رو نداره و هم بافت صدا و همه خصوصیات صدا مشخص نمیشه. صدا در اولین برخورد فوق العاده تمیز Clean و خالی از اثر اضافی بود. صدایی گسترش یافته با Neutrality بالا و دقت زیاد. تمام جزئیات شنیده میشد و تفاوت رکوردها کاملا فاحش بود و براحتی سکوت زمینه هر رکورد و فضای ضبط رکورد مشخص میشد. صدای استریل و عاری از اثر الکترونیک در صدا ره یافتی به شنونده میداد تا کوچکترین اجزای صدا را بشنود. این مساله باعث میشه سیستم به Upstream فوق العاده حساس باشه. با این بلندگو شما الکترونیک خوب میخواهید ، سورس خوب میخواهید و رکورد خوب تا صدا بشکل مطلوبی رندر بشه. با یک پلاسمای بزرگ نمیشه یک VHS بی کیفیت رو تماشا کرد ، باید همه چیز با هم تناسب داشته باشه. جنس صدای بلندگو خصوصا در ناحیه وسط و بالا بنظرم شبیه به صدای بلندگوی Dynaudio بود و همانطور که میدانید این دو کمپانی دانمارکی هستند. شاخص صدای بلندگو همانند همه بلندگوهای درایوری حتی در قیمت های بالا  همان شاخص درایور را تداعی میکرد و از نگاه من با افزایش قیمت بلندگو شاخص صدا تا حد زیادی ثابت اما Cleanness و Refinement افزایش می یابد. البته همه پارامترهای صدا تغییرات دارند و نمیشه گفت تنها Neutrality زیاد میشه اما در مجموع شاخص اصلی صدای همه بلندگوهای درایوری خیلی تغییرات نداره. دقیقا مثل سواری ماشینها ، یک ماشین آمریکایی سبک سواری خاص خودش رو داره و هرچقدر قیمتش بالاتر برود شاخص اصلی اش خیلی عوض نمیشه و پارامترهای دیگرش تغییر میکند و کلا حس رانندگی با آن با حس رانندگی با یک ماشین دیگه مثل بی ام و متفاوت هست. در قیمت های خیلی بالا این تفاوت ها کمتر میشود اما از بین نمی رود. بنابر این یک تجربه خیلی متفاوت نداشتم و دلیلش بیشتر بخاطر اینه که Dynaudio را بیش از چند سال هست که میشنوم. الان میتونم نتیجه بگیرم سری کانتور داینا آودیو نسبت به بلندگوی من همین جنس صدا رو با Neutrality بیشتر داره نه با شاخصی کاملا متفاوت. بنظر من فضای اتاق مناسب بود اما مکان قرارگیری بلندگو و ارتفاع بلندگو در مقایسه با ارتفاع سقف مناسب نبود. صدا تصویر نسبتا خوبی داشت و عمق Soundstage مناسب بود اما در آن فضا میتونست خیلی بهتر باشه و من پیشنهاد کردم بلندگوها رو در سمت راست اتاق و از عرض قرار دهند. ارتفاع صندلی هم باید بیشتر میشد و فاصله بلندگوها و زاویه بین آنها نیاز به Tune داشت. البته نمیشه اینجا تئوری بافی کرد و باید بشکلی تجربی این کار را انجام داد. بلندگوهایی با این ابعاد و فاصله درایورها حساسیت بیشتری به آکوستیک و Speaker Placement دارند و باید برای این مساله وقت گذاشت. صدای dCS دقیق بود اما من با بلندگوی Neutral و Revealing ای چون Gryphon یا Dynaudio صدایی گرم و نرم تر و Smooth تر را ترجیح میدهم مثل Accuphase و بقول جاناتان اسکول (The English gear is more analytical; in some weird way, I find it appeals to the head rather than the heart. The Accuphase goes right for your sex and sticks its tongue in your ear.) صدای dCS کمتر به دل می نشست هر چند دقیق تر بود. میبینید حتی با قیمت بالای dCS (نزدیک به 20 هزار پوند) مساله سلیقه شنیداری و Matching وجود دارد و هر کس باید با شناخت سلیقه خود در هر کلاس قیمتی صدا را شنیده و انتخاب کند. یعنی ما از جمع کردن حتی یک میلیون دلار سیستم ممکنه به صدایی که دوست داریم نرسیم و مساله Matching همیشه در درجه اول اهمیت هست. البته نمیگویم سورس باید عوض شود و صدا خوب نبود چرا که ممکن است سلیقه این دوست عزیز با من فرق داشته باشد و ایشان این صدا را ترجیح دهند و من از چیزی که بدم میاد اینه که در مورد کامپوننتها بشکل خوب هست یا بد هست قضاوت کنم. هر کامپوننتی در سیستم سازگار خودش با یک نوع سلیقه جور در میاد و ما نمیتونیم بگوییم این کامپوننت بد یا خوب هست. نباید فراموش کنیم همه چیز به سلیقه ما بر میگردد و هر سیستمی برای سلیقه ای خاص جواب میدهد. صدا حالتی Solid ، دقیق ، ریتمیک و Dynamic داشت و در Macro هیچ مشکلی نداشت. توت فرنگی تازه هم هنگام شنیدن صدا خوب چیزی هست. نویز زمینه خیلی کم و کنترل صدا خیلی عالی بود اما مساله مهم Directness و شفافیت بود که نمیشد درباره آن حرف زد. سیستم باید کار میکرد تا خودش را بیشتر نشان دهد. من فکر میکنم در هر کلاس قیمتی شفافیت و Dirctness در صدا و احساس نفس کشیدن صدا خیلی مهم هست که در آن شرایط نمیشد نظری داد. اگر سیستم دوره گذرا را بگذراند میشود در مورد آن یک Review چند صفحه ای نوشت. من همین جا از پذیرایی این دوست عزیز تشکر میکنم و به ایشان تبریک میگویم.

خیلی خوش گذشت ، جای همه دوستان خصوصا رضا و لاکی خیلی خالی بود. بازدید از کمپانی Gryphon را اینجا ببینید.

Read More

سایت Musictech.ir

جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۶
/ / /
musictech-logo.jpg

اول از همه باید از خانم شیدایی فر بخاطر همراهی و نظر لطفی که به این سایت دارند تشکر کنم. ایشان در زمینه موسیقی و سیستمهای Pro Audio فعالیت دارند و در سایتهای زیر مطلب مینویسند. برای کسانی که به موسیقی و Pro Audio علاقه مندند پیشنهاد میکنم به این سایتها سری بزنند.

http://www.musictech.ir/

http://music-technology.blogspot.com/

http://www.harmonytalk.com/

Read More

معرفی Audio Art Reference

چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۶
/ / /

یک روز آفتابی با آقای سهیل حجت کاشانی نماینده van den hul در ایران قرار گذاشتیم. صحبتی داشیتم با ایشان و از نزدیک بیشتر با نگاه ایشان به مسائل های فای در ایران آشنا شدیم. فکر میکنم آقای کاشانی جوان ترین عضو خانواده نمایندگان سیستمهای صوتی در ایران باشد. ایشان از پنج سالگی شروع به یادگیری ساز پیانو نمودند و هم اکنون هم به نوازندگی ادامه میدهند. در سنین نوجوانی بسمت های فای کشیده شدند و در آن سالها بیشتر گرام گوش میدادند. اولین بار کابل Van Den Hul مدل 102 را در 17 سالگی تهیه نمودند و کم کم با افزایش اطلاعات از طریق منابع مختلف بسمت تهیه یک سیستم صوتی خوب حرکت کردند. در آن زمانها از گرام های Technics ، Thorens و Clear Audio استفاده میکردند و بلندگوهایی که ایشان تجربه کردند عبارت بودند از وارفیدل ، Mission ، Bose و زمانی هم Planar . از نگاه ایشان هیچ بلندگوی ای که دارای Box بود حداقل آنهایی که آقای کاشانی شنیده بودند قادر نبود فرکانسهای پایین را بدقت (منظور از دقت گسترش فرکانسی نیست بلکه Naturality هست) بلندگوی Planar تولید کند. ایشان به بلندگوهای Magnepan Magneplanar علاقه پیدا کردند و برای من هم در اتاقشان از Planar دمو گذاشتند. سیستمهای roksan ، Sony ES ، krell ، Audio Lab ، T+A ، Accuphase را در طول زمان تجربه نمودند. Audio Note و Cyrus هم داشتند و تقریبا اکثر سیستمهای آن دوره را شنیدند. از نگاه ایشان های فای نباید تبدیل به مشکل های فای گرفتگی شود البته راه حل آن اینست که کاربر مسائلی را در نظر داشته باشد. اول اینکه موسیقی را در حد لازم بشناسد و با تلاش به یک تجربه شنیداری خوب برسد تا بتواند تفاوت صداها را بخوبی درک کند. اگر اینطور نباشد تنها به یک دور بی نتیجه می انجامد که وقت و سرمایه اش را از دست میدهد. هدف شرکت Audio Art Reference کمک به کاربر برای شناخت درست دنیای های فای میباشد. کاربران از نگاه ایشان در ایران اهمیت بسیار کمی به مساله کابلها میدهند و توجه چندانی به اتصالات و Cabling ندارند. چالشهای پیش روی یک فروشنده سیستم صوتی در ایران به اعتقاد ایشان عبارت اند از :

– پر بودن ذهن کاربران در ایران از اطلاعات غلط که مانع انجام یک فعالیت خوب میشود.

– اظهار نظرات غیر دوستانه همکاران بازار های فای

– عدم حمایت دولت از موسیقی و صنعت صدا و انجام پروژه های صدا در ایران توسط شرکتهای غیر متخصص

– شرایط اقتصادی نامناسب عموم مردم

ایشان تاکید داشتند بر ایجاد فضای دوستانه تر بین همکاران بازار های فای برای همکاری بیشتر جهت ارائه سرویس مناسب تر به کاربران. آقای کاشانی به موسیقی کلاسیک ، ایرانی ، موسیقی سیاه پوستان ، جاز و متال علاقه مندند. با تشکر از آقای سهیل حجت کاشانی بخاطر وقتی که در اختیار ما قرار دادند.

Read More

نمایندگی HiDiamond

سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۶
/ / /
Comments Closed
hidiamond.jpg

شرکت آوین آوا هم اکنون نمایندگی شرکت HiDiamond را در اختیار دارند. این شرکت ایتالیایی سازنده کابل Interconnect و Speakercable بوده و در سری جدید محصولات خود از کربن هم در ساختار کابل استفاده مینماید. لیست تحلیلها اینجاست.

Read More

نمایندگی Audio Note

چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۶
/ / /
audio-note.gif

جناب آقای علی فاطمی نمایندگی شرکت ژاپنی Audio Note را در اختیار دارند. این شرکت ژاپنی در زمینه طراحی الکترونیک مدارات لامپی تخصص داشته و البته الان بلندگو و کابل هم میسازد. لیست تحلیلها اینجاست.

Read More

شناخت سیستم

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۳۸۶
/ / /
Comments Closed

یک شنونده Audiophile برای درک صدا و خصوصیات فیزیکی یک کامپوننت چند انتخاب دارد که هر یک را جداگانه شرح خواهم داد و ارزش آنها را از نگاه خودم بررسی میکنم. این دریافت اطلاعات پنج شکل مختلف دارد :

1. مشخصات و شرح تکنولوژی ساخت دستگاه Specification & Technology

2. اندازه گیری مشخصه های دستگاه با تجهیزات دقیق الکترونیکی Measurement

3. تحلیل صدا توسط تحلیل گران (Review)

4. نظرات کاربران ای که تجربه شنیدن داشته اند و یا نظرات فروشندگان

5. شنیدن صدا

در قسمت اول ما یک صفحه از مشخصات دستگاه ، توضیحاتی در مورد نوع طراحی و تکنولوژی های استفاده شده در ساخت سیستم را که کارخانه سازنده به ما داده است میخوانیم. در بخش دوم یک موسسه و یا یک مجله مانند Stereophile با اندازه گیری مشخصات فنی اعداد و نقشه هایی از پارامترهای فیزیکی دستگاه را به ما ارائه میدهد. در حالت سوم ما تحلیل یک Reviewer را میخوانیم تا به درکی از صدا برسیم و در حالت چهارم به حرفهای دیگران از جمله فروشنده گوش میکنیم و در حالت پنجم بدون هیچ واسطه ای صدای سیستم را میشنویم.

تا بحال فکر کرده اید برای شما کدام حالت و یا تلفیق چه حالتهایی با هم بهترین ره یافت را برای درک صحیح از صدا داشته است؟

ابتدا بهتر است سه چیز را در یک فرایند مشخص کنیم:

الف. ساختار

ب. درک انسان از ساختار

ج. تصویر ساختار درک شده بر یک ابزار ارتباطی

بعنوان مثال یک درخت را در نظر بگیرید ، درخت یک ساختار خاص میباشد که موجودیت داشته و کاملا عینی میباشد. هر انسانی با دیدن درخت از نزدیک و مشاهده آن تصویری (از درخت) در ذهنش نقش میبندد. ساختار ای بنام درخت بر ساختارای بنام انسان تاثیر میگذارد و این تاثیر پذیری ممکن است باعث حرکت ذهن یا بوجود آمدن یک احساس خاص و کلا تغییر وضعیت انسان شود. این تغییر باعث بوجود آمدن نوعی نگرش (یک وضعیت خاص در انسان) نسبت به درخت در انسان گردد. بیان این تاثیر و نگرش توسط انسان با یک ابزار ارتباطی مانند زبان یا نقاشی میشود تصویر درک انسان بر یک ساختار ارتباطی.

صدای یک سیستم صوتی هم یک ساختار عینی مانند یک درخت هست. هر انسانی با شنیدن صدای یک سیستم به درکی خاص از آن صدا میرسد (این درک در انسانها میتواند متفاوت باشد). اگر این شنونده سعی کند صدای درک شده توسط خودش را برای دیگران شرح دهد باید آنرا بر یک ساختار ارتباطی مانند زبان (review) تصویر نماید. از یک بعد خاص دیگر هم که نگاه فیزیکی ذهن به سیستم هست میتوان به یک سیستم با بررسی شاخصهای فیزیکی آن پرداخت. یک سیستم الکترونیکی یک ساختار هست و مشاهده آن نه با اندام های حسی بشری بلکه با وسایل اندازه گیری دقیق الکترونیکی و درک شاخصهای فیزیکی آن یک سری اطلاعات تولید میکند که برای بیان آن از پارامترهای الکترونیک تعریف شده کمک میگیریم.

در دو مورد اول (مشخصات و شرح تکنولوژی ساخت دستگاه Specification & Technology) و دوم (اندازه گیری مشخصه های دستگاه با تجهیزات دقیق الکترونیکی Measurement) ما از دریچه پارامترهای فیزیکی به کامپوننت نگاه میکنیم و در موارد سوم و چهارم و پنجم از دریچه حس شنیداری. در حالت سوم (تحلیل صدا توسط تحلیل گران Review) و چهارم (نظرات کاربران ای که تجربه شنیدن داشته اند و یا نظرات فروشندگان) ما با یک واسطه و با یک ابزار ارتباطی روبرو هستیم و در حالت آخر (شنیدن صدا) ما بی هیچ واسطه ای صدا را میشنویم.

قبلا در مورد این دو نگاه (یکی اهمیت به حس شنیداری و دومی پارامترهای فیزیکی سیستم) نوشته بودم و خودم فکر میکنم برای یک شنونده باید حس شنیداری مهم باشد نه پارامترهای فیزیکی سیستم. من و شما انسان هستیم نه اسیلوسکوپ (دستگاهی که سیگنال ولتاژ را اندازه گیری و نشان میدهد) بنابر این حس شنیداری هر کس باید برایش در درجه اول اهمیت باشد. از آنجا که حس شنیداری انسانها (برخلاف تمام اسیلوسکوپها که مثل هم میبینند) با هم تفاوت دارد هر کس خودش باید انتخاب کند و من یا شخص دیگری نمیتوانیم برای شما انتخاب کنیم. هر شنونده ای با شناخت سلیقه شنیداری خویش میتواند به انتخاب صحیح برسد و این مساله با شنیدن و تجربه بیشتر برای همه امکان پذیر است. مطمئن باشید کم هزینه ترین و مطمئن ترین راه برای رسیدن به یک صدای خوب همان افزایش تجربه شنیداری بدون واسطه و دخالت دیگران هست چرا که خود من با اعتماد به نوشته ها و تحلیل ها و خواندن Specification و Measurement ها انرژی زیادی صرف کردم اما خیلی طول کشید به یک صدای نسبتا خوب برسم آن هم نه با کمک منابع اطلاعاتی بازار (مثل مجلات و حرف فروشنده ها و …) بلکه با تجربه و تلاش خودم و کمک برخی دوستان.

من اعتقادی به ارزش گذاری صدای یک سیستم تنها بر مبنای Specification دستگاه و یا Measurement یک سیستم ندارم و تنها این گونه اطلاعات را برای سرگرمی میخوانم البته گاهی دلیل خواندن آنها عدم دسترسی به منابع اطلاعاتی بیشتر هست. کاری به صداقت یا عدم شفافیت کمپانی ها هم ندارم و در هر صورت دو مورد اول را به تنهایی با ارزش نمیدانم. در پست های بعدی درباره دو مورد اول توضیح خواهم داد. موارد سوم و چهارم و پنجم بر اساس حس شنیداری بوده و ارزش بیشتری نسبت به دو مورد اول دارد هرچند موارد سوم و چهارم هم بعلت با واسطه بودن اشکالاتی دارند که ممکن است برای ما نتیجه مطلوب را حاصل نکند و تنها مورد آخر را پیشنهاد میکنم. هیچ review ای و هیچ اظهار نظری نمیتواند جای تجربه مستقیم شنیدن صدا را بگیرد و من فکر میکنم باید مبنای اصلی مورد پنجم یعنی شنیدن باشد و موارد دیگر در کنار اصل پنجم قرار گیرد. از نگاه من شنیدن صدا (بی هیچ واسطه ای و عدم ذهنیت قبلی) در دراز مدت و در شرایط مطلوب بهترین و کم هزینه ترین راه برای رسیدن به صدای خوب هست و باید از فروشنده بخواهید برای شما در شرایط مناسب صدا بگیرد.

Read More

Van Den Hul The Third

یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۸۶
/ / /
van.jpg

باید در مورد کابل بلندگوی The Third محصول شرکت هلندی Van Den Hul بنویسم. کابلی که حتی در سیستم غیر رفرنس من و فضای آکوستیکی غیر ایده ال خانه ما تاثیر زیادی بر من داشت و این تاثیر گذاری آنقدر بود که مجبورم میکنه در موردش احساسم را پنهان نکنم و با قیمت بالایی که این کابل داره (4200 یورو برای 2 متر) در موردش بنویسم. دوباره یاد آوری میکنم هر کسی خودش باید ببینه هر کامپوننت گران به نسبت هزینه ای که میگیره چقدر Musicality رو با در نظر گرفتن شاخص اقتصادی افزایش میده و من اینجا قصد ندارم برای شرکتها تبلیغ کنم و کاربران را تشویق به خرید نمایم. این کار برای من جنبه یک سرگرمی داره و دوست دارم خواننده با خیال راحت و بدون دل مشغولی این تحلیل رو بخونه. امیدوارم تاثیر نوشته ها مثبت باشه و در جهت آگاهی دادن باشه نه تحریک کردن کاربر به خرید.

قبل از هر چیز باید از دوست خوبم جناب آقای سهیل حجت کاشانی نماینده شرکت VDH (مخفف Van Den Hul) در ایران تشکر کنم چرا که به مدت دو هفته (زمانی که لازم داشتم تا به یک تحلیل برسم) این کابل گران قیمت را در اختیار من قرار دادند و این امکان را فراهم آوردند تا آنرا در خانه خودم تست نمایم. این تجربه برایم بسیار جالب و ارزشمند بود و باعث شد حتی نسبت به صدای تک تک کامپوننت های سیستم خودم از جمله بلندگو و آمپلی فایر آگاهی بیشتری پیدا کنم. این کابل بلندگوی شرکت vdh و Interconnect های مدل The First و The Second از کربن Carbon بجای فلز مس یا نقره استفاده میکنند و در ساخت آنها از هیچ فلز و یا آلیاژی از فلزها استفاده نشده است. این تکنولوژی مخصوص شرکت vdh میباشد و من کابل The Second را بهمراه کابل بلندگوی Revelation در سیستم خودم استفاده میکنم. با گذشت بیش از یکسال از هر دوی آنها راضی هستم و جالب اینکه قیمت کابل بلندگوی Revelation نصف قیمت بلندگوی من است هرچند اکثر کاربران چنین نسبتی را احمقانه میداند اما من فکر میکنم Texture صدا در حس شنیداری خیلی مهم هست و کابل ارزش هزینه کردن دارد. سورس دیجیتال Accuphase DP-55v با کابلهای The Second به آمپلی فایر Krell KAV-300il متصل گردیده و بلندگوی Dynaudio 82 از طریق کابل بلندگوی The Third به آمپلی فایر متصل گردید. گوشم به صدای Revelation آشنا بود و نیازی به A/B تست نبود هر چند بعد از تست دوباره Revelation را برگرداندم و آنرا شنیدم تا نوشته هایم را چک کرده باشم. در مورد تحلیل نوشتم قصد دارم یک سبک خاصی رو در پیش بگیرم که در آینده در موردش مینویسم تا خواننده بهتر بتواند ارتباط برقرار کند و بهتر میبینم ابتدا با ادبیاتی ساده در چند خط نمایی کلی از صدا ترسیم کنم و بعد به تحلیل دقیق تر بپردازم. این کابل تاثیر بسیار کمی بر روی صدا داشت و حداقل در سیستم من کاملا از سیستم بیرون می آمد (یعنی شاخص هایش دیده نمیشد). صدا خیلی حالت مستقیم Direct داشت (یعنی احساس میکردید آمپلی فایر مستقیما به بلندگو وصل شده است) و شفافیت صدا بالا بود. شاخصی یکدست و بافت Texture صدا عالی بود که اجازه میداد لطافت و ملاحت صدا کمترین آسیبی نبیند. این نمایی کلی بود و الان باید به جزئیات بپردازم. اگر زیاد نوشتن شما را خسته میکند حتما مرا در جریان قرار دهید تا از این به بعد حجم مطلب هر پست را کمتر کنم (مرسی).

همانطور که میدانید سیستم من رفرنس نبوده و خصوصا بلندگوها از ایده ال فاصله زیادی دارند و من برای تحلیل از دو چیز استفاده میکنم یکی تجربه قبلی شنیداری و اطلاعات ای که از صدا دارم و دیگری درک تفاوت حاصل در صدای سیستم که ناشی از تغییر کابل Revelation به کابل The Third هست. فرض میکنم تا حدی با این شرایط به درک صدای The Third نزدیک شده باشم. تفاوت بین دو کابل حتی در سیستم من بسیار مشهود بود و فکر میکنم در یک سیستم رفرنس تفاوت بیش از این باشد و تبدیل به یک Revolution شود. مهمترین شاخصی که در ابتدا به چشم می آمد جداسازی Separation استرینگ های صدا بود ، به شکل زیر نگاه کنید :

p.jpg

شکل بالا سمت راست در هم رفتگی استرینگ ها و در سمت چپ عدم تداخل آنها

یعنی هر استرینگ صدا بدون کوچکترین تداخلی با استرینگ های دیگر با جریانی طبیعی و ریتمی عالی و شفافیتی بالا در مکان Stage خودش پخش میشد حتی در ضربات و به این میگن جداسازی یا پردازش موازی Parallel Processing عالی در Complex Music (این عبارتهای من درآوردی را بعدا بیشتر توضیح خواهم داد). شنونده ره یافت بسیار خوبی به موسیقی دارد و حتی در ولوم های بالا کابل شاخصی ندارد که صدا شنونده را آزار دهد و موسیقی حتی در لول بالا انرژی اضافی ندارد. جریان صدا بسیار کنترل شده تر و بافت صدا نرم تر شد. Soundstage بعد پیدا کرد و خصوصا در فرکانسهای Extreme (یعنی بالای High و پایین Bass) خیلی بهتر شد و مهمتر از همه شاخص تصویر صدا نسبت به فرکانس تغییر شکل نداشت. این مساله بسیار مهم هست حتی در انتخاب ساز هم این شاخص هست که یک ساز خوب باید شاخص صدای نت هایش یک دست و با تغییر فرکانس تغییر نکند. صدا اصلا فوروارد Forward نمیشد ، حتی در ضربات ای که انرژی فرکانسهای بالا زیاد بود. صدا حالت تیز و گوش آزار (حتی در دراز مدت) نداشت بلکه آرام ، راحت Ease ، نرم Smooth و گوش نواز Sweet بود. صدا در ابتدا که کابل تازه وصل شده بود خیلی Transient سریع نداشت و کمی تنبل رندر میشد اما بعد از گذشت شش ساعت به حالت خوب و پایدار رسید و صدا طراوت و چابکی خود را بدست آورد. صدا شاخصی یکدست در نواحی فرکانسی داشت و انرژی صدا در Upper High و Lower Bass کمتر بود (alittle hooded at high) اما صدا بسیار بالانس و طبیعی پخش میشد. ره یافت بیشتر به صدا و شنیده شدن جزئیات بیشتر نباید با تیزی و ناآرامی در صدا و خستگی (Fatigue) در درازمدت همراه باشد و میزان انرژی صدا در فرکانسهای بالا باید متعادل و طبیعی باشد و کابل The Third صدایی عالی با جزئیات بالا داشت. کابلهای مسی یا نقره ای در فرکانسهای Extreme انرژی بیشتری دارند اما بسیاری از آنها بدلایلی Texture خوب و یکدست نداشته و شاخص صدایشان با افزایش فرکانس تغییر میکند و در فرکانسهای بالا حالت طبیعی و آرام را از دست میدهند. کابل The Third با یک گسترش فرکانسی مناسب Texture بسیار عالی و یکدستی را ارائه میداد با شاخصی خاص که کمی از Neutrality کامل فاصله میگرفت. پیشنهاد میکنم تا حد امکان طول کابلها را کوتاه انتخاب نمایید ، کمتر از 2 متر برای کابل بلندگو و کمتر از 1 متر برای کابل Interconnect. من 2 متر را تست نمودم و خیلی خوب بود با اینحال پیشنهاد من بین 1 تا 1.5 متر هست چرا که هر چقدر طول کابل کمتر باشد Directness (میزان احساس نزدیکی به صدا) صدا بیشتر و جریان دهی کابل بهتر میشود (بدلیل کاهش امپدانس) خصوصا در فرکانسهای پایین که بلندگوها جریان زیادی میکشند. کابل حتی با ایده ال ترین طراحی و بهترین کریستال و دی الکتریک با افزایش طول افت نسبی دارد و میزان اثر آن بر سیگنال بیشتر میشود و پیشنهاد میکنم تا میشود طول آنها را کمتر انتخاب کنید (دقت نمایید کوتاه کردن کابل توسط برش کابل و لحیم سر آن توسط یک فرد عادی راه حل اصلا مناسبی نبوده بلکه هنگام خرید باید کابل کوتاه بخرید چرا که بهتر است هر کابلی در کارخانه سازنده Terminate شود). شاید موسیقی متن فیلم گلادیاتور را شنیده باشید ، آهنگ Track 17 هنگام پخش فضا (Ambience) و تصویری (Soundstage) عالی داشت خصوصا در ناحیه وسط Midrange و بالا High Frequency که حس موسیقی بسیار خوبی را به شنونده منتقل میکرد. احساس کردم صدا گران شد و کاملا تحت کنترل در آمد. با اینکه کابل Revelation از مس استفاده کرده بود اما The Third صدا را در ناحیه پایین بهتر کنترل میکرد (علی رغم نوشته مارتین کالمز که نوشته بود Slam ناحیه پایین Revelation بیشتر بود من فکر میکنم vdh آنچه چند سال پیش بنام Revelation تولید کرده با این کابلی که من بنام Revelation در اختیار دارم تفاوت دارد برای همین مساله اعتقاد دارم هر کامپوننتی باید تست شود) . صدا حتی در ضربات ناحیه پایین Bass فوروارد نمیشد و صدا هم شفاف تر بود و هم کنترل شده تر هرچند به نسبت کابلهای گران فلزی کمی نیاز به Physicality ، گسترش و سرعت بیشتر داشت. درایورهای بلندگو در ناحیه پایین حرکت کمتری داشتند و این نشان میداد صدا در ناحیه Bass کنترل شده تر هست. برای تست ناحیه پایین از موسیقی متن فیلم تایتانیک هم میتوان استفاده نمود. این مساله (Physicality در ناحیه پایین) اصلا در حس شنیداری من تاثیری نداشت و گوش من به Slam کمتر براحتی عادت میکند و من صدای Third را دوست دارم. میشود با انتخاب طول کوتاهتر Slam را افزایش داد و این شاخص صدا به گوش من یک شاخص Musical نیست بلکه یک پارامتر Fidelity هست. صدا Emotion و Body خوبی داشت و بسیار Liquid بود خصوصا در ناحیه وسط Midrange که احساس میکردم صدا در اتاق نفس میکشد (Breath) با حالت زنده (Live Presence) و طبیعی با تصویری Wide Soundstage و عمیق. بنظر میرسید کابل رفتاری بسیار خطی داشت و انرژی زائد همراه صدا شنیده نمیشد و این Purity (حالت خالص داشتن) در صدا بسیار لذتبخش بود. صدا Impact بیشتری پیدا کرد همراه با Bloom بیشتر و با حالتی Round تر ، آرام تر و Safe تر از گذشته. Track 17 گلادیاتور در Time Domain ریتم فوق العاده ای داشت و استرینگهای آن با راحتی و آرامش رندر میشدد. بنظرم مدلسازی دقیق رفتار یک کابل خصوصا مساله Texture آنرا نمیتوان با ساده سازی قوانین ماکسول و خطی فرض کردن پارامترهایی مانند خطی بودن و … انجام داد و انجام اینکار هم با همه پیچیدگیهایش به نظرم خیلی فایده ای ندارد و مهم احساس ما هنگام شنیدن هست. فکر میکنم The Third با سه و نیم میلیون رشته کربن توانسته صدایی یکدست ، بدون Grain ، بدون Edge در صدا ، بدون حساسیت به افزایش فرکانس را تحویل شنونده دهد. فکر میکنم شاخص صدا در مقایسه با کابلهای رفرنس فلزی کمی آن Speed و Neutrality رو از نظر گسترش فرکانسی نداره و در Extreme ها انرژی کمتری دارد هر چند به عقیده من همین گسترش فرکانسی کاملا قابل قبول و مناسب است و گوش من نیازی به گسترش بیشتر حس نمیکند. مثلا میگویند کابل Nordost Valhalla در فرکانسهای بالا گسترش و شفافیت بیشتری (White Sound) دارد و کابل AudioQuest Everest در فرکانسهای پایین Physicality و گسترش بیشتری دارد ، از نظر من گسترش بیشتر خوب است اما به شرط اینکه Texture صدا عالی باقی بماند. بنظر من Texture صدا در حس شنیداری در دراز مدت بسیار تاثیر گذار بوده (لااقل در مورد من با موسیقی هایی که گوش میدهم اینطور هست) و یک پارامتر اساسی Musical بحساب می آید. کابلهای کربنی The First و The Second و The Third هر سه شاخصی یکسان و بافتی خوب دارند و در دراز مدت آرامش شنونده را بهم نمی زنند. صدا کمی از Neutrality کامل فاصله میگیرد اما بعلت بافت خوب و یک دست گوش زود به آن عادت میکند و از موسیقی لذت میبرد. کابل را در سیستم Fullrange تست کنید اگر حتی با طول کوتاه کابل نیاز به Physicality بیشتری در ناحیه پایین داشتید میتوانید از Biwire استفاده نمایید و در ناحیه پایین از یک کابل فلزی بهره ببرید. پتانسیل یک کامپوننت در یک سیستم سازگار Match مشخص میشود و حتما باید صدای یک کامپوننت در سیستم شنیده شود تا به میزان سازگاری آن با سایر قسمتها پی ببریم و تاثیر خوب این کابل در سیتمهای مختلف متفاوت خواهد بود و نباید فکر کنید اگر در سیستم من صدا اینهمه بهتر شد در سیستم شما هم چنین انقلابی رخ دهد ، البته حتما صدا بهتر میشود اما باید میزان این تفاوت بر اساس سازگاری مشخص گردد و تاثیر آن بر پارامتر Musicality .

جریان موسیقی کشش (منظورم اینه صدا خیلی لذتبخش بود) زیادی داشت و حس شنیداری را مجذوب خود میکرد و اجازه میداد مغز موسیقی را دنبال کند بدون اینکه توجهی به سیستم داشته باشد و من بارها و بارها در حین شنیدن حواسم از شاخص های صدا بسمت شنیدن موسیقی جلب شد (این یعنی Musicality بالا). صدا در ناحیه بالا کمی Hooded و Dark بود اما Air و جریان خوبی داشت و هیچ آزاری در دراز مدت نداشت هر چند بنظر من این کابل به هیچ وجه صدا و جزئیات آنرا سانسور و به اصطلاح خوش صدا (Euphony) نمیکرد و رکورد بد به همان شکل که بود پخش میشد. وقتی صدا حالت زنده ، Rich و لطیف نداره آدم دلش میخواد به صدا ولوم بده تا یه کمبودی که در صدا حس میکنه رو جبران کنه اما با این کابل ، صدا آن ره یافت لازم را ایجاد میکرد تا شنونده در ولوم متوسط یا پایین صدای خوب بشنوه و احساس نکنه باید ولوم صدا رو زیاد کنه. در اینحالت هم همسایه ها مجبور نیستند آنچه شما میشنوید را بشنوند و هم شنونده غرق در موسیقی میشه. بافت صدا اصلا حالت dry و Lifeless نداشت و اصلا Soundstage حالت Flat و بدون بعد نداشت و صدا حالت Sensual ، Juicy و Liquid داشت. در عین حال بیشترین جزئیات در صدا شنیده میشد بدون فشار (openness & Unforced Detail) و با حالتی آرام و طبیعی. صدای کابل Revelation کمی فشار داشت با تصویری Flat تر و بافتی Dry تر اما The Third خیلی راحت صدا رو رندر میکرد. آکوستیک خانه اجازه نمیداد یک Soundstage خوب و شفاف داشته باشم و نمیتوانم خیلی در مورد Soundstage بنویسم اما در مقایسه با Revelation فضای بزرگتری ایجاد شد و تصویر از حالت تا حدی Flat خارج شد و تصویر Layered تر و Open تر شد. شفافیت باعث میشه هر استرینگ سر جای خودش باشه و بهتر در تصویر مشخص بشه. بنظرم Sharpness تصویر کمی کمتر از کابلهای فلزی رفرنس بود و فکر میکنم ابعاد تصویر صدای یک کابل رفرنس فلزی کمی بیشتر باشه هر چند این تنها یک حدس هست. شاخص صدا بخاطر هم خوانی بیشتر کابل The Second (تمام کربن) با کابل The Third (تمام کربن) یک دست تر شده بود و از نظر من صدای این کابلها با شاخص صدای Accuphase DP-55v هم خوانی بیشتری داشت تا با صدای Krell 300il و Dynaudio 82. آمپلی فایر Krell نیاز به صدای Direct تر ، شفاف تر با Texture بهتری داشت و بلندگو هم که خیلی چیزها لازم داشت و شرح اش اینجا طول میکشه. صدا در آلبوم نیاز Niyaz چه شفافیتی داشت و بقول دوستان Body داشت ، صدا با روح و زنده پخش میشد و کابل Third کاملا کابل Revelation رو در هر شاخصی که من میفهمیدم Outclass کرد. کابل Third قیمتی شش برابر Revelation دارد و به نظر من صدا دو کلاس بالاتر رفت. Purity و شفافیت بقدری خوب بود که شنونده کاملا حرکت نت ها را حس میکرد و فراز و فرود موسیقی چه باحال شنیده میشد و کششی وصف ناشدنی شنونده رو به موسیقی پیوند میداد. حتی Dynamic Complex Music با همه فشاری که به سیستم میاره راحت و شنیدنی بود. احساس Solidity و سلامت در صدا بیشتر شده بود اما بلندگو هایم در ولوم های بالا کم می آوردند و البته Krell هم در ولوم بالای 90 کم میآورد. چقدر خوب میشد یک بلندگوی رفرنس میداشتم حداقل برای این تست. لطفا فکر نکنید مشکلی هست و من کلی در مورد عدم های فای بازی قبلا دوستان رو نصیحت کردم و درست نیست اینجا از دوست دارم یا دلم میخواست بنویسم. رکورد های خوب خیلی بهتر از قبل و با طراوت بیشتری رندر میشدند اما رکورد های بد تغییر چندانی نکرده بودند و جالب اینجاست فایلهای Mp3 آلبومهای کریس دی برگ یا سایر خواننده های غیر وطنی بسیار بهتر از Audio CD آلبوم های خوانندگان وطنی پخش میشد (بجز چند استثنا). اینجا اهمیت و ارزش Pro Audio در لذت شنیداری مشخص میشه و من فکر میکنم باید یه فکری به حال این مساله در ایران بشه. صدای Enigma و موسیقی آن چه Ambience خوبی داشت و چه با شکوه بود ، صدا خالی از حالت الکترونیک و ناآرامی براحتی با شنونده در ارتباط بود. The Third یک لایه اضافی کثیف را از روی صدا برداشته بود و صدا راحت تر و تمیز تر Clean پخش میشد. صدا حتی در موسیقی متال داینامیک ، ریتم و سرعت لازم رو داشت و شنونده کندی و تنبلی در صدا رو احساس نمیکرد. بنظر میرسید صدا در رندر کردن استرینگ هایی که نت را بشکل کشیده و پیوسته اجرا میکردند (مثل ویولن) کمی بهتر از حالت زخمه ای (مثل گیتار یا تار) عمل میکرد و این مساله برام خیلی جالب بود. در مورد این کابل نوشتند که امپدانس اهمی آن کمی بیشتر از کابلهای فلزی هست اما در سیستم من با اینکه Krell امپدانس خروجی معمول بیشتری به نسبت Solidstate ها داره و Dynaudio هم امپدانس پایینی داره اما صدا اصلا حالت گرفته و غیر Direct نداشت. برای لامپها شاید باید در Matching دقت کرد اما بنظرم با Solidstate ها مشکلی ندارد. Vangelis هم صدایی رویایی داشت خصوصا در آهنگ پارادایز و صدا در فضایی کاملا متفاوت از قبل پخش میشد و صدا Liquid ، Sexy و Beautiful بود. شاید عبارت Pretty در یک کلمه برای صدای این کابل کافی باشه. آهنگ Power of Love (از Celine Dion) فوق العاده بود ، صدایی صاف ، زیبا و پر انرژی با ریتمی عالی. یک نفر در خانه نگفت اون سیستم رو خاموش کن و هر کسی به کار خودش مشغول بود. بیشتر آلبوم ها رو دوباره شنیدم ، Sky fits heaven و Frozen مدونا ، Ottmar ، آکروپولیس یانی ، Last Night و Lady in red کریس دی برگ … آهنگ های دایانا کرال هم خصوصا Almust Blue و The Girl in the other room خیلی خوب رندر میشد و برای اینکه شما خواننده گرامی فکر نکنید من فقط آهنگ های با کلاس گوش میدم باید بگم یک آلبوم از جواد یساری هم دارم که آهنگ اولش (الهی من بمیرم که شاید بیایی) رو خیلی دوست دارم و این آهنگ هم خیلی با کابل The Third حس و حال خوبی داشت و در ضمن جای آهنگ زیارت آقای عباس قادری رو هم خالی کردم چون آلبومش رو نداشتم.

صدا با اینکه جزئیات رو خیلی خوب پخش میکرد اما حالت Light و سبک نداشت و صدا وزن Weight داشت و جالب بود با کابل Third کمی احساس میکردم ولوم صدا بیشتر شده اما با توزیع انرژی بهتر. صدای پیانو Quick و Weighty و راحت رندر میشد ، احساس Politeness در صدا و عدم شفافیت نداشتیم. میشه گفت شنونده در طول زمان احساس خستگی نداشت و حالت Grainless بودن کابل خیلی کمک میکرد تا ساعات متوالی به موسیقی گوش کنم و این مساله خیلی برای کسانی که زیاد موسیقی گوش میدهند مهم هست. صدا مهربان و گوش نواز بود مثل صدای لامپ البته خیلی دقیق تر و Neutral تر و بدون سانسور کردن ایرادات صدا. دقت کردید در ارتباطات طولانی مدت با آدمها بعضی پارامترها خیلی مهم میشود که در لحظات اولیه ارتباط اصلا بچشم نمی آید؟ و ممکن است ما با آدمهایی که در ابتدا خیلی معمولی بنظر میرسیدند در دراز مدت ارتباط خیلی بهتری برقرار کنیم تا آدمهایی که در ابتدا خیلی جالب بودند اما شاخصهایی داشتند که در دراز مدت آزارمان میداد. اگر حس شنیداری خودمان را بشناسیم بهتر انتخاب میکنیم. این کابل را من پیشنهاد میکنم به این شرط که شرایط سیستم و محیط شما مناسب و بهینه باشد و هزینه کابل تقسیم بر هزینه کل سیستم شما زیر 30 درصد باشد و اینکه حتما میزان سازگاری شاخص صدای این کابل را با شاخص صدای سیستم خود مورد توجه قرار دهید. یادمان باشد آنچه نوشتم نظرات من بود آنهم شرح تفاوت Revelation با The Third در سیستم خودم و در فضای خانه ام.

Read More

معرفی شرکت آوین آوا آرتا Avin Ava Arta Studio

جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۸۶
/ / /
Comments Closed

جناب آقای امیدوار مدیر شرکت آوین آوا Avin Ava میباشند و در زمینه ارائه سیستمهای صوتی پیشرفته فعالیت دارند. سعی من بر این بوده در مورد شرکتها و اشخاص و کلا مسائل های فای تا حد ممکن رسمی بنویسم و بجای اینکه سایت حالت شخصی داشته باشه بیشتر یک وبلاگ اطلاع رسانی رسمی باشه اما خیلی این کار برام آسان نیست. مثلا همین حالا که باید در مورد آقای امیدوار و گروه آوین آوا بنویسم. آقای امیدوار همیشه به من لطف داشتند و در ارتباط با ایشان من چیزهای بسیاری آموختم و تجربه های شنیداری و آموخته هایم را نتیجه رابطه ام با این مجموعه میدانم. نمیشود از آوین آوا نوشت و از آقای امیدوار و همه دوستان تشکر نکرد هرچند تشکر من نمیتواند پاسخگوی خوبی های ایشان باشد اما این حداقل کاری است که میتوانم انجام دهم. آقای امیدوار متولد سال 1341 بوده و از 16 سالگی بدنبال موسیقی و یک سیستم صوتی خوب بودند. در آن زمانها بازار بسیار محدود بود و تعداد کسانی که در زمینه سیستمهای صوتی حرفه ای فعالیت میکردند بسیار کم بودند. فروشگاه آقای تهرانی در خیابان نادری ، فروشگاه های Audio Visual (به مدیریت سیمون رهبر پور) و پاشا در جردن جاهایی بودند که آقای امیدوار به آنها سر میزدند و محل کار ایشان هم در همان خیابان جردن واقع بود. در آن زمانها Tape و صفحه موجود بود و Tape عمومیت بیشتری داشت. شرکتهایی چون ناکامیچی Nakamichi ، آکایی Akai ، جی بی ال JBL و سان سویی فعالیت داشتند و بیشتر اجناس دست دوم بودند. ایشان تحصیلات عالی خود را در تبریز در رشته مکانیک (طراحی) به اتمام رساندند و بعد از اتمام تحصیلات در کنار کار طراحی به های فای پرداختند البته نه تجارت های فای بلکه تنها بصورت مصرف کننده و یک Audiophile . در همان سالها مجلاتی بصورت محدود وارد ایران شد و اولین مجله ای که ایشان تهیه نمودند مجله Stereo Review بود که این اتفاق سال 1366 افتاد. در مجله چیزهای جالبی پیدا میشد و ایشان بر اساس کلیشه و Recommend مجلات بسمت صدای انگلیسی سوق پیدا کردند. در همان سالها سفری به ژاپن داشتند و طی یکسال اطلاعات بسیار مفیدی کسب نمودند. شهر آکیاوارا محل عرضه تولیدلت الکترونیک بود و شهر گنیزا مکانی مناسب برای علاقه مندانی که دوست داشتند Showroom های زیادی را ببینند. ایشان اولین بار در آن شهر با صدای خوب آشنا شدند و تجربه شنیداری ایشان از گذشته بیشتر شد. ایشان اولین صدای صحیحی که شنیدند هیچ احساس هیجانی خاصی نداشتند و صدا بنظر ایشان Neutral ، طبیعی و راحت بود. (یادتان هست گفتم یک سیستم خوب Musical بدرد سروصدا کردن نمیخورد). در برگشت بازار کمی تغییر وضعیت داشت مثلا آقای بحرینی استریو طنین را ایجاد کرده بودند و مجلاتی مانند Stereophile را به ایران آورده بودند. آقای امیدوار در آنزمان Audio Lab داشتند با بلندگوی وارفیدل و در طول زمان برندهای زیادی مانند KLH ، Spendor ، هافلر Denon ، Creek ، Mission ، Cyrus ، یاماها ، Monitor Audio را تجربه نمودند. بیشتر بر اساس پیشنهاد مجلات جلو میرفتند چرا که دموی درست حسابی وجود نداشت و از نظر ایشان به هیچ وجه واقعیت با آنچه مجلات میگفتند یکی نبود. اعتقادشان را به مجلات از دست دادند و سعی کردند با توجه به تجربه شنیداری و آموخته ها بسمت تغییر حرکت نمایند (کاری که به نظر من هم همه Audiophile ها باید انجام دهند). آقای راد در سال 1993 ناکامیچی را بصورت رسمی وارد ایران نمودند و کم کم نمایندگیها بیشتر و بیشتر شدند. در آن زمان هم فرهنگ دمو Demo نبود و فروشندگان Box میفروختند بجای اینکه دمو بدهند. این مساله مشکل را زیاد میکرد چرا که هم قیمت سیستم حرفه ای بالاست و هم نمیشد به مجلات اعتماد کرد و دمو ندادن کار را بسیار سخت میکرد. آقای بحرینی آمپلی فایر لامپی Audio Inevation را در سالهای آخر فعالیت به ایران آوردند که این اولین تجربه شنیدن صدای لامپ بود. هر کمپانی برای قانع کردن مشتری دلایلی داشت و پاسخ به این سوال که کدام بهتر است کار سختی بود آنهم در فضای بازار آن زمان. در سال 1372 خانه اشان را بر اساس طرح خودشان آکوستیک نمودند و در این مسیر تجربیات زیادی از مساله آکوستیک و اثر آن بر صدا بدست آوردند. با شرکت RPG و آقای Dr.Peter D’Antonio آشنا شدند که در زمینه آکوستیک تخصص داشتند. کم کم شروع به فعالیت در زمینه تجارت های فای نمودند و با تجربه ای که داشتند شروع به دمو و فروش محصول نمودند. در سال 1379 ازدواج و در سال 1381 مجموعه آوین آوا را شکل دادند. تیمی متشکل از آقایان محمود معزی ، وحید صفوی زاده ، آرش احتشامی و سیروس امیدوار. اولین نمایندگی بعد از مکاتبات بسیار شانلینگ Shanling بود که در آپریل سال 2004 اخذ شد و بعد از آن نمایندگی کمپانی آلمانی منگر Manger را اخذ نمودند و بعد از آن نمایندگی شرکتهای، Choseal ، Acoustic Revive ، Raysonic Amazon ، Trigon را اخذ نمودند.

آوین آوا عشق به موسیقی و رسیدن به حس شنیداری خوب را اساس علاقه به های فای میداند و از نگاه آوین آوا هدف تنها لذت شنیداری است و بس.

در مورد اهداف از ایشان پرسیدیم که ایشان اینطور شروع کردند : رفع و بهبود تمام چالشهایی که در بازار های فای وجود دارد و اجازه نمیدهد تا شنونده با یک هزینه مناسب به صدای دلخواهش برسد. سیاستهای این شرکت بشرح زیر میباشد :

– شکستن قیمت ها بدون از دست دادن کیفیت با ارائه محصولاتی که Performance به Price بالایی دارند و خارج شدن از نگاه کلیشه ای به برند ها و ستاره های مجلات

– آماده سازی محیطی مناسب برای دمو Showroom برای مقایسه و شنیدن صدا ها به منظور افزایش تجربه شنیداری Audiophile ها

– مقابله با جو تبلیغاتی مجلات و کمک به کاربر برای انتخاب صحیح در شرایط مناسب

– دوری از Brand زدگی و گرفتن صدای خوب بجای سر هم کردن برندهای معروف و گران

– پشتیبانی مناسب و تنها رها نکردن کاربر در برخورد با مسائل و مشکلات

– ارائه راه حل به کاربرانی که هزینه بالایی بابت های فای دادند اما به نتیجه دلخواه نرسیدند

– کمک به کاربر در درک مساله سازگاری Matching و راه حل های ارزان توسط Tune کردن سیستم برای کاهش چشمگیر هزینه ها مانند ایجاد چاه زمین Earth و گرفتن یک صفر ولت رفرنس

– معرفی سورس آنالوگ و یافتن راه حل های ارزان و مناسب برای کاربر

– آگاه ساختن مشتری از حقوقش و نزدیک شدن به استانداردهای بالای دمو و سرویس به مشتری در دنیا

– آگاهی دادن به Audiophile ها و اطلاع رسانی در زمینه تکنولوژی های جدید در دنیا

چالشهای پیش روی شرکت عباتند از :

– نگاه غیر علمی و تبلیغات زده اکثر کاربران که بجای اعتماد به حس شنیداری شان به ستاره های مجلات تکیه میکنند

– اطلاعات کم کاربران در برخورد با تکنولوژی های جدید

– رفلکس بازار و همکاران فروش در مقابل تکنولوژی های جدید و سیاست آوین آوا در شکستن قیمتها

آقای امیدوار به موسیقی راک و الکترونیک علاقه مندند و موسیقی دهه 70 را بسیار دوست میدارند. موسیقی ایرانی را دوست دارند اما به اعتقاد ایشان این موسیقی پویایی چندانی نداشته و شنونده را همراهی نمیکند. راستی ایشان اصلا CD کپی ندارند و همه آرشیو ایشان را Audio CD و صفحات اصل تشکیل میدهد. در مورد سایت HiFi.ir هم نظر مساعدی داشتند و اشاره داشتند به اینکه این سایت بدون کارکرد اقتصادی و بدور از فضای تبلیغات سعی در فرهنگ سازی و کمک به کاربران داشته است. آقای امیدوار از من بخاطر اینگونه فعالیتها و همکاری با آوین آوا تشکر نمودند و خواستند تا در سال جدید (خصوصا در بخش آنالوگ) با هم همکاری بیشتری داشته باشیم. در خاتمه تاکید داشتند بر رقابت سالم و پویا در بازار و اینکه آوین آوا سعی دارد به کاربران صدای خوب بدهد نه برند معروف و از همه کسانی که به صدای خوب علاقه مندند دعوت کردند تا در استودیوی آوین آوا حضور یابند و از نزدیک صدا را بشنوند. آوین آوا بطور منظم و مرتب هم برای معرفی محصولات سمینارهای ارائه میکند و هم برای دمو برنامه هایی تدارک میبیند تا کاربران با خیال آسوده در محیطی مناسب صدا را بشنوند.

Read More

تبریک سال نو

سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۵
/ / /
eid.jpg

عید رو به همه تبریک میگم و امیدوارم به همه خوش بگذره ، خیام میگه :

ساقی ، گل و سبزه بس طربناک شده است        دریـاب که هفته دگـر خـاک شده است

می نـوش و گـلی بچـین کـه تـا در نـگری          گل خاک شده است سبزه خاشاک شده است

Read More

صدای رکسان Roksan Review

دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۵
/ / /

 

roksan1.jpg

سیستم به شرح زیر بود:

Analog Source Xerxes 20 (£7000)

Transport Attessa (£3000)

DAC Attessa (£3000) + PS (Power Supply £950)

Pre Amplifier ROK L1.5 + PS (£2500 + £950)

Power Amplifier ROK M1.5 (4 monoblock each £2500)

B&W Nautilus 802 (£7000)

این تحلیل نتیجه دیدار آقای کیوان ناهید هست که اینجا مینویسم . شاید کمتر از 3 ساعت موسیقی گوش دادم و تا آنجا که فهمیدم مینویسم برای اینکه تحلیل دقیق نیاز به زمان خیلی بیشتری دارد. اولین مساله ای که بسیار توجه مرا جلب کرد نوع Setup سیستم و اهمیت به مسائل جانبی بود. سیستم در بالای 90 درصد Performance واقعی Setup شده بود که بسیار برایم جالب بود. ایشان به همه مسائل مانند آکوستیک ، گراند ، AC Power ، عدم حرکت و لرزش کابلها ، گرم نگهداشتن سیستم و … اهمیت داده بودند و صدایی راحت ، نرم و شنیدنی از رکسان میگرفتند. رکسان بیش از انتظار من ظاهر شد و صدایش برایم جالب و شنیدنی بود. فضای آکوستیکی خوب بود اما بنظرم این بلندگو کمی برای اتاق بزرگ بود و در این فضا هم کمی نیاز به Placement بهتر داشت اما صدا با همین Setup تصویر خوبی داشت. B&W کمتر از انتظار من ظاهر شد و نیاز به Coherence و Openness بیشتری در ناحیه وسط و بالا داشت. البته باز تکرار میکنم ممکن بود در فضای بهتر این مساله کمرنگ تر بشود. صدا در Mid با تک استرینگ خیلی خوب رندر میشد و اتاق کم بازگشت و نبودن دیوار جانبی ابعاد خوبی برای Soundstage درست کرده بود. صدا شاخصی نرم Smooth و خالی از نا آرامی و استرس داشت. هم در وسط و هم در ناحیه بالا صدا کاملا Grainless و غیر فوروارد پخش میشد. صدا ریتم و آرامش لازم را با خود داشت هر چند در ناحیه پایین کمی گرفته بنظر میرسید که ممکن بود به Cabling یا سازگاری Amplifier با بلندگو برگردد و من بیشتر احتمالم به کابل بلندگو بر میگشت تا سازگاری Amplifier با Speaker . صدا کمی حالت گرفته داشت اما نه آنقدر که شفافیت را از دست بدهد و این مساله بیشتر در نواحی پایین مشهود بود. صدا Soundstage خوبی از نظر ابعاد و فوروارد نشدن حتی در Complex Music داشت و Texture صدا میگفت الکترونیک سیستم از کیفیت خوبی بهره میبرد. صدای B&W در ناحیه بالا نرم بود و من Openness و Sharpness بیشتری رو میخواستم. صدا نیاز به سرعت و احساس Liveness بیشتری داشت اما B&W بیشتر بسمت صدایی تنبل اما با حالت نرم و Smooth گرایش داشت. فکر میکنم DAC رکسان خیلی خوب بود و تفاوت کمی در صدا با Analog Source داشت البته تا حدی من این مساله را بخاطر محدودیت بلندگو حس میکردم که ره یافت زیادی به شنونده در Low Level Detail نمیداد و به اصطلاح صدا Revealing نبود. در حالت آنالوگ هم صدا راحت و نرم پخش میشد و ما کاراکتر الکترونیک و انرژی اضافی کمی در صدا حس میکردیم. کمی در حالت آنالوگ صدا Real تر شده بود و صدا در ناحیه وسط گرم Warm و Smooth بود. کمی احساس Boxing در صدا بود و بلندگو این حس را به شنونده میداد که از یک بلندگوی درایوری با Box صدا در می آید. صدای Roksan در کلاس Solidstate به صدای Mcintosh و اگه اشتباه نکنم به صدای Jeff Rowland نزدیک تر بود تا به صدای Krell و صدا Richness و Body خوبی در ناحیه وسط داشت (البته من نه مکینتاش رو شنیدم نه جف رولند رو اما با توجه به تحلیلهایی که خوندم نوشتم). ناحیه بالا خیلی گسترش نداشت و نمیشد خیلی در مورد آن حرف زد بقول Jonathan Scull صدا Darker & Sweeter بود . احساس پراکندگی و عدم تمرکز و آرامش در صدا نبود و شنونده اصلا خسته نمیشد که نشان میداد سیستم خیلی خوب جمع شده بود و تنها مساله فضای بیشتر و شایدم Cabling بود. دوست داشتم صدا Live تر و شفاف تر بود با Coherence و جزئیات بیشتر که به آقای ناهید پیشنهاد کردم بسمت بلندگویی Fast تر و Cabling ای بهتر بروند. رکسان خیلی خوب بود و مهمترین چیزی که در Texture صدا مشهود بود یکدست بودن شاخص صدای الکترونیک بود که این مساله از مزایای خرید تک برندی است ، یعنی اگر همه کامپوننتها از یک برند انتخاب شوند صدا در Texture یکدست و خوب میشود. رسیدن به Texture خوب و یکدست با Mix چند شرکت کار راحتی نیست حداقل در ایران. این سیستم برای شنیدن در دراز مدت خوب بود ولی مطابق سلیقه شنیداری من نبود. باید از آقای ناهید بخاطر این دموی خوب تشکر کنم.

Read More

نمایندگی Roksan

دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۵
/ / /
Comments Closed
رکسان

تصمیم گرفتم با هر یک از نمایندگیها در ایران مصاحبه ای داشته باشم و اطلاعات بیشتری از فعالیت نمایندگیها و نگاه آنها به مساله های فای بدست آورم. اولین مصاحبه با شرکت گالری 70 انجام شد. این شرکت به نمایندگی از شرکت رکسان در ایران فعالیت دارد و مدیریت آن با جناب آقای کیوان ناهید میباشد. ایشان متولد سال 1342 بوده و از 9 سالگی به موسیقی و سیستم های صوتی علاقه مند شدند و با یک ست آیوا شروع کردند. در طول سالها تغییرات زیادی در سیستم خود دادند و بیشتر برند هایی که در ایران بود را تجربه نمودند. Cyrus ، Mission ، Sony ، Denon ، Creek ، B&W ، Bose و نهایتا Roksan که هم اکنون هم با این سیستم موسیقی گوش میدهند. ایشان از ابتدا در زمینه کامپیوتر فعالیت داشتند و یک Audiophile بودند و کم کم بسمت تجارت HiFi کشیده شدند. از زمان نوجوانی تا بحال 4 تا 5 سری آرشیو جمع کردند ، از Tape و صفحه تا Audio CD و بیشتر از علاقه به تغییر سیستم به خود موسیقی علاقه مند بودند. در زمانهای گذشته در زمینه های فای نمایندگیها بسیار محدود و کم بودند و امکان تجربه شنیداری بسیار محدود بود. Creek و Mission را اولین بار از آقای شاهرخ حیدری (استریو نورا زیر پل کریم خان) خریدند و B&W را از آقای فوزی و اولین پیشنهاد برای خریدن Roksan را یکی از آشنایانشان به ایشان دادند. سال 1998 میلادی بود که اولین رکسان را با بلندگوی Monitor Audio جمع نمودند و بر روی همین برند شروع به فعالیت نمودند. صاحب شرکت رکسان دو ایرانی بنام تورج و توفان مقدم هستند که پدر و مادرشان ایرانی هستند اما خود آنها از کودکی در انگلستان بزرگ شدند. رکسان را در همه جای دنیا میشناسند و خصوصا Analog Source و لوازم جانبی این شرکت بسیار مورد توجه علاقه مندان میباشد. ایشان در ضمن مصاحبه اشاره داشتند به اینکه دوست دارند به مشتری کمک کنند تا به یک صدای خوب برسد و اصلا دلشان نمیخواهد مشتری را به یک دور تمام نشدنی تغییر سیستم ترغیب کنند چرا که زمانی خود ایشان Audiophile بودند و میدانند های فای میتواند چه هزینه هایی را به کاربر تحمیل کند. از نگاه ایشان هدف شنیدن و لذت بردن از موسیقی است نه های فای بازی و های فای باید وسیله ای باشد که با کمترین هزینه بیشترین لذت شنیداری را به ما بدهد. مثل خود من صدای لامپ Tube را دوست ندارند و ترجیح میدهند Solidstate را بشکلی خوب Setup کنند تا به یک صدای نرم برسند. به آنالوگ اعتقاد بیشتری دارند و میگویند صدا در آنالوگ لطیف تر است. از نظر ایشان Cabling و Tune کردن سیستم بسیار مهم هست و سیستم ایشان این مساله را به من کاملا ثابت کرد. به صدای انگلیسی بیشتر علاقه دارند تا به صدای آمریکایی و Bass فیزیکال را کمتر از Bass نرم و شیرین دوست دارند. کلا صدای نرم و Sensual را میپسندند اما با Neutrality بالا چرا که معتقدند شنیدن موسیقی در دراز مدت با یک صدای غیر Smooth امکان ندارد. ایشان گاهی تا هفت هشت ساعت در روز موسیقی گوش میکنند و نیاز دارند تا سیستم Musicality بالایی داشته باشد. بنظر ایشان بزرگترین متغییر در کامپوننتها بلندگو هست و انتخاب آن بسیار سلیقه ای است و انتخاب بلندگو به آکوستیک وابسته هست. سیستم ها را سری فرض میکنند و معتقدند در این زنجیرهای به هم پیوسته همه بخشها باید مورد توجه قرار گیرند علی الخصوص مسائل مربوط به AC Power و کابلها. از اهدافشان بیشتر بر روی کاهش هزینه های کاربر تاکید داشتند و دوست داشتند در مقابل هزینه ای که کاربر میکند به صدای خوب برسد. انتقاد ایشان برمیگشت به وضعیت فکری آدمها در جامعه ما چرا که احساس میکنند در جامعه ما کمتر کسی به های فای اهمیت میدهد و اکثرا برای موسیقی ارزش قائل نمیشوند. های فای در انگلیس بسیار مورد توجه هست و در بیشتر کشورهای دنیا به این مساله اهمیت میدهند. ایشان به موسیقی راک و الکترونیک بیشتر از سایر موسیقی ها علاقه مندند و موسیقی را بسیار دوست دارند.

لیست تحلیلها اینجا هست.

Read More