Author Archives

بخش نهم Subjective Audio Glossary & Audio Reviewing

شنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۸
/ / /
Comments Closed

brain-balance

تاخیر منو ببخشید، هر از چند گاهی از این تاخیرات دارم ، دلایل مختلفی داشته اما مهم اینه های فای اونقدر برام جالب هست که ادامه بدم. یه چیزایی دست گرمی نوشتم تا کم کم مثل گذشته همراه شما باشم.

پیشنهاد میکنم اگر حوصله داشتید کتاب “حقیقت و زیبایی” درسهای فلسفه هنر استاد بابک احمدی رو بخونید، هرچند ربط مستقیمی به بحث ما نداره اما فکر میکنم برای عده ای جذاب باشه. منم سعی میکنم بعد از خوندن کتاب چیزهایی که تا حدی به نگاه ما به های فای و زیبایی صدا مربوط بشه رو به نقل از کتاب براتون اینجا بیارم.

من تا این لحظه در مورد مفهوم میوزیکالیتی صدا نوشتم و فکر میکنم لازم باشه کمی هم به گیرنده پیام یعنی شنونده موسیقی بپردازم.

به اعتقاد رومی بخش آنالیز صدا در مغز و بخش ارتباط با موسیقی در مغز فرق میکنه و همونطوری که قبلا گفتم ما سه دنیای تقریبا متفاوت داریم. یکی دنیای لذت بردن از موسیقی ، دیگری دنیای صدای خوب و آخری هم دنیای کامپوننت های های فای.

این سه بخش خیلی ربط مستقیمی به هم ندارند و تقریبا از هم مجزا هستند، به عبارتی مغز انسان سه بخش متفاوت برای ارتباط با این سه فضا داره.

بخش لذت شنیداری که همون شنیدن موسیقی هست ارتباط مغز با خود موسیقی هست و بخش صدای خوب همون درک شاخص های صداست که مغز سعی میکنه با تحلیل صدا و درک مسیر بهتر شدن بر اساس سلیقه شنیداری به جلو بره. در بخش دوم هدف بهتر کردن و بعبارتی میوزیکال تر کردن صداست که همه ما درگیر این مقوله هستیم. افراد عادی و حتی استادان موسیقی شاید هیچوقت وارد این فضا نشوند و همیشه مغز اونها در مد ارتباط با خود موسیقی کار کنه.

یک استاد موسیقی وقتی ازش در مورد صدای بهتر پرسیده شد گفت من تابحال به این موضوع فکر نکرده ام شاید به این دلیل که الزامی برای داشتن صدای خوب رو حس نکردم. بنظر من این عبارت “الزام نداشتن” خیلی مهم هست و نشون میده حتی از دید یک استاد موسیقی لذت بردن از موسیقی ربطی به خوب بودن صدا از نگاه شاخص های صدا نداره.

بنابراین های فای به معنی صدای بهتر یک الزام برای لذت شنیداری نیست.

جالب اینکه اکثر Audiophile هایی که ما باهاشون برخورد داریم خیلی تو مد موسیقی گوش کردن نیستند و بیشتر در دو مد آخر قرار میگیرند و بقول دوست بسیار خوبم مهندس فرشیمی عزیز که می گفتند “من فکر میکردم با آشنا شدن با دوستانی که به های فای علاقه مندند، با کسانی آشنا میشم که اطلاعات زیادی از موسیقی دارند و زیاد به موسیقی گوش میکنند اما اصلا اینطور نبود”.

این مساله نشون میده دنیای کسانی که خیلی به موسیقی علاقه مندند در حالت کلی رابطه مستقیمی با کسانی که به های فای علاقه مندند نداره و هر کدوم اینها فیلد جدایی است.

از نگاه من هزینه کردن برای صدای بهتر جالبه هرچند معتقدم در حالت نرمال باید یک تعادلی بین لذت بردن از موسیقی و های فای (به معنی دنبال بهتر کردن صدا بودن) برقرار باشه چون در نهایت آنچه که مهم هست خود موسیقی و لذت شنیداری است اما انگار این تعادل در بین Audiophile های دنیا کمتر دیده میشه.

ما یک دنیای دیگه هم داریم که تقریبا اکثر Audiophile ها اون رو با دنیای های فای به معنی رسیدن به صدای خوب اشتباه میگیرند. این فضا مربوط به فضای کامپوننت هاست، به این معنی که بسیاری از Audiophile ها دوست دارند در طول زمان سیستم ارتقاء بدهند و از این بازی لذت ببرند. البته های فای بازی به معنی تغییر مدام کامپوننت ها چیز بدی از نگاه من نیست اما مشکل اینجاست که بیشتر این نوع کاربران فکر میکنند دارند با خرید کامپوننت جدید صدا رو بهتر میکنند.

من معتقدم های فای به معنی رسیدن به صدای بهتر تقریبا ربط چندانی به خریدن کامپوننت بهتر و گرانتر نداره و تقریبا همه صداهای خوب یک شرایط خاص دارند که نتیجه پارامترهایی (مثل آکوستیک و …) غیر از پول زیاد برای کامپوننت دادن هست. البته دوباره تاکید میکنم اینطور نیست که ما حتی در بهترین شرایط ادعا کنیم یک سیستم پیچیده ارزان (مثل ضبط هایی که تو جمهوری پیدا میشه) صدای خوبی میده و دیگه لازم نیست کسی هزینه کنه نه؟ های فای از نظر انتخاب کامپوننت ها یک حداقل هایی داره که من قبلا عدد 5 میلیون رو گفته بودم و البته این عدد قابل بحث هست و اصلا حالت قانون نداره.

من معتقدم همونطوری که باید تعادلی بین دنیای شنیدن و لذت بردن از موسیقی با دنیای به صدای بهتر رسیدن برقرار بشه باید تعادلی هم بین صدای خوب گرفتن با خرید کامپوننت بهتر برقرار بشه.

این تعادل ها در میان Audiophile ها در ایران بچشم نمیخوره، چرا؟

اکثر اونها خیلی به موسیقی گوش نمیکنند و بیشتر بفکر صدای بهتر هستند و البته مشکل اینه که حتی برای صدای بهتر بجای وقت گذاشتن روی چیزهای کم هزینه ای مثل آکوستیک و یا مکان بلندگو همچنان بفکر خرید کامپوننت جدید هستند.

حتی دانستن (دوستی میگفت آگاهی در عمل با دانایی فاصله داره) خیلی از مسائل هم خیلی روی این نوع عدم تعادل تاثیر نگذاشته و با اینکه خیلی ها میدونند بدون آکوستیک صدا خوب نیست اما همچنان به مسیر خودشون ادامه میدهند.

من قصد ندارم از این عدم تعادل در بین شنوندگان انتقاد کنم و همه رو با این منطق ارزش گذاری کنم اما به شخصه از مصاحبت با Audiophile ای لذت میبرم که این تعادل رو برقرار کرده باشه.

از نگاه من نتیجه نهایی بدست آمده از تعادل بین این سه فضا در مقایسه، از نتیجه نهایی عدم ایجاد تعادل در سه بخش خیلی بهتر هست و ما در حالت عدم تعادل به اندازه آنچه از دست میدهیم بدست نمی آوریم.

اگر بیش از حد به جای موسیقی شنیدن به خود صدا دقت کنیم از لذت شنیداری کم کردیم. من تا حدی بخاطر دقت زیاد در صدا وقتی با صدایی مواجه میشم بیشتر از یک شنونده معمولی به خود صدا دقت میکنم تا به موسیقی و این مساله اگر زیادتر بشه اصلا خوب نیست و موقع شنیدن یک قطعه موسیقی اون بخش از مغز من که قراره با موسیقی ارتباط برقرار کنه تحت تاثیر اون بخشی قرار میگیره که صدا رو آنالیز میکنه و به ایرادات صدا توجه میکنه.

گاهی به خودم میگم خوش به حال کسانی که اصلا نمیدونند صدا ها با هم تفاوت دارند و در هر شرایطی به موسیقی توجه میکنند؟!!

اگر بجای وقت گذاشتن برای صدای خوب با هزینه های کم مثل مکان بلندگو همش به خریدن بلندگوی جدید فکر کنیم نتیجه نهایی مطلوب نخواهد بود و برعکسش هم صادقه ، اگر کلی برای صدای خوب به آکوستیک و چیزهای دیگه بپردازیم و اونوقت برای خرید یک کامپوننت خوب با قیمت معقول صرفه جویی کنیم و یک کامپوننت خیلی پایین تر رو بخاطر صرفه جویی بخریم بازهم نتیجه نهایی مطلوب نیست.

من اینطور فکر میکنم و شاید شما نگاه دیگری داشته باشید.

البته عواملی هست که همیشه این تعادل رو تحت تاثیر قرار میده ، مثلا من به دوستی میگفتم وقتی در کشور ما تولید کیفی موسیقی سنتی خوب بیاد پایین طبیعتا میزان علاقه من به خریدن آلبوم های جدید میاد پایین چون فکر میکنم آلبومهای جدید چیز جذابی برای شنیدن ندارند و به سمت شنیدن آلبوم های با ارزش ای که در گذشته شنیدم کشیده میشم و در پی اون ممکنه این کمبود وجود آلبوم موسیقی خوب و شنیدنی جذابیت های فای رو در من در مقایسه با شنیدن موسیقی پررنگ تر کنه.

خراب کاری صنعت احمق صدا هم بی تاثیر نیست ، آقای فاطمی نماینده Audio Note در ایران به من میگفتند از زمانی که دیجیتال جایگزین آنالوگ شد علاقه به شنیدن موسیقی کلاسیک هم تا حدی کمتر شد.

رومی اونجایی که میگه من با شنیدن دیجیتال سعی میکنم فراموش کنم که دارم به چه سورسی گوش میکنم هم به این اصل برمیگرده که رومی نمیخواد لذت شنیداریش و اون تعادل به هم بخوره و ذهنش متوجه ایرادات صدا بشه.

خوندن مجلات بی ارزشی مثل Stereophile و Absolute Sound و برخوردهای مداوم با فروشندگانی که دائما این حس رو القاء میکنند که باید کامپوننت جدیدتر و گران تر رو بگیری تا صدای بهتری داشته باشی هم روی بر هم زدن این تعادل ها تاثیر داره.

عدم تعادل تا حدی باعث ایجاد وسواس میشه، وسواس صدای بهتر ، وسواس عوض کردن و ارتقاء به سیستم جدید و … که نتیجه اون خیلی خوشایند نیست. حتی شنیدم کسانی با درآمد کارمندی در ایران پول هایی برای های فای دادند که خیلی براشون سنگین تموم شد و هیچوقت هم نتیجه دلخواهشون رو نگرفتند.

از نگاه من Audio Hell یا همان جهنم های فای به نوع ارزیابی ما از صدا برنمیگرده (مقاله طراح آودیو نت) بلکه به عدم تعادل این سه بخش برمیگرده و من فکر میکنم تعادل و بالانس نتیجه بهتری از افراط و تفریط داره هرچند خودم خیلی دیر به این مساله پی بردم.

Read More

Vitus Audio in Iran , My Favorite Solidstate Amplifier

جمعه ۱۹ تیر ۱۳۸۸
/ / /
Comments Closed

vitus-sm-101

چه کسی فکر میکرد روزی آمپلی فایری به ایران بیاد که صداش خیلی زیباتر و Emotional تر از تصور نهایی ما از تکنولوژی Solidstate  باشه.
خوشحالم که هم ASR Emitter و هم Vitus که هر دو به پیشنهاد من به ایران اومدند خیلی فراتر از انتظار ظاهر شدند.
خوشحالم که شرکت های وارد کننده این دو برند پاسخ اعتمادشون رو به پیشنهاد من گرفتند و صدای این دو آمپلی فایر واقعا با نمونه های دیگه ای که در ایران هست (حداقل در کلاس قیمتی خودشون) قابل مقایسه نیست.
واقعیت اینه بعد از چند ماه تحقیق که Vitus رو معرفی کردم و قرار شد یارامانا اون رو بیاره ، به خودم میگفتم نکنه Vitus تفاوت صداش با آمپلی فایرهای رفرنس دیگه ای چون Krell Evolution One/Two که واقعا صدای Neutral ای دارند خیلی زیاد نباشه و من که ادعا کرده بودم ویتوس صداش از همه این آمپلی فایرهایی که به ایران اومده خیلی بهتر هست و اعتبار و آبروم رو روی این جریان گذاشتم کمی زیر سوال برم؟!
خوشبختانه ویتوس خیلی بالاتر از انتظار من ظاهر شد و من برای اولین بار از یک آمپلی فایر Solidstate صدایی شنیدم که باورم نمیشد این حس و حال در موسیقی رو یک آمپلی فایر Solidstate داره به من میده.
باور کردنی نبود، ویتوس کاملا یک کلاس بالاتر از همه آمپلی فایرهای رفرنسی که در ایران شنیدم صدا رو رندر میکرد و حتی مدل SS-101 که قیمتش زیر 30 میلیون هست کاملا صداش از Pre Power های بالای 90 هزار دلار هم یک سروگردن بالاتر بود.
من همیشه میگفتم حتی مدل 25 واتی SS-010 رو که قیمتی زیر 20 میلیون داره به این شرط که به یک بلندگوی Match بزنید صداش حتی از Solidstate های بالای 90 هزار دلار هم بهتر خواهد بود و این ادعا الان در ایران قابل اثبات هست.
من مدل Vitus Audio SS-101 Signature Series رو شنیدم که یک Integrated Amplifier پنجاه واتی Class-A هست. این آمپلی فایر زیباترین آمپلی فایری هست که تا به امروز به ایران اومده و وزنی معادل 80 کیلو (176 پوند) داره. فقط کافیه این آمپلی فایر رو از نزدیک ببینید تا باور کنید ممکن نیست آمپلی فایری ساختی بهتر از این آمپلی فایر داشته باشه.
فقط یک ورودی بالانس و یک ورودی غیر بالانس داره و طراحی مداراتش کاملا ساده و مینی مال هست تا بیشترین حس و حال رو بتونه در موسیقی منتقل کنه.
من ویتوس SS-101 رو با Wilson Audio MAXX II (به گفته دوستان بلندگو کارکردی زیر 50 ساعت داشت و هنوز Break-in نشده بود) و سورس دیجیتال Audio Research CD7 شنیدم. کابل Interconnect از شرکت Burmester بود و کابل بلندگو هم Fadel Art Coherence اگر اشتباه نکنم. کابل برق ویتوس رو طراح شرکت Argento Audio دانمارک ساخته بود و ویتوس هم کل کابل های داخلی اش از نقره بود.
من قبل از نوشتن در مورد صدا لازمه به دو مساله اشاره کنم ، یکی اینکه اگر صدا رو در آکوستیک بد و شرایط نامناسب شنیدیم باید خیلی با احتیاط در مورد صدای یک کامپوننت نظر بدیم و به اعتقاد من وقتی شرایط دمو (از اتاق و مکان بلندگو و …) مناسب نیست بهتره کسانی که تجربه شنیداری بالایی ندارند در مورد یک کامپوننت اظهار نظر نکنند و فقط نظرشون رو در مورد کل صدا بیان کنند.
به اعتقاد من خیلی از ماها این مشکل رو داریم که با تجربه ناکافی و محدودمون وقتی صدایی رو در شرایط غیر بهینه میشنویم بجای نظر دادن در مورد صدا در مورد کامپوننت ها نظر میدیم و اگر صدایی بشنویم که خوب نباشه اون رو اول از همه به حساب کامپوننت میگذاریم.
اینگونه قضاوت های اشتباه رو من در خیلی ها دیدم و متاسفانه این گونه اظهار نظرات در بین دوستداران صدا در ایران و البته در انجمن های های فای دنیا هم زیاد هست.
واقعیت اینه تحلیل صدا از این جهت که یک شنونده بتونه تشخیص بده ایرادات صدا به کدوم بخش ها برمیگرده واقعا کار راحتی نیست و هر کسی این توانایی رو نداره.
دلیل اشاره من به این موضوع اینه که وقتی کامپوننت های با ارزشی مثل ASR Emitter و یا Audio Note Ankoru و یا Vitus رو میشنویم باید به شرایط دمو توجه داشته باشیم و اگر شرایط دمو خوب نبود اون صدا رو به حساب کامپوننت ها نگذاریم.
متاسفانه اکثر اوقات صدا در ایران خوب دمو نمیشه و بیشتر شنوندگان هم نظرات عجیب و غریبی در مورد کامپوننت ها میدن که این مساله خیلی خوشایند نیست.
همین حالا اگر کسی ویتوس رو تو شرایطی که من شنیدم اگر بشنوه شاید خیلی Impress نشه و دلیل این موضوع شرایط دمو هست.
صدا در شرایطی دمو شده بود که نه بلندگو break-in شده بود ، نه کابل درست حسابی داشتیم ، نه آکوستیک مناسب بود ، نه بلندگوی به اون گندگی صداش با اون فضا جور بود ، نه مکان بلندگو مناسب بود و نه ویتوس به طور کامل Break-in شده بود ، نه لرزش ها کنترل میشدند ، نه برق و کابل برق درست حسابی داشتیم ، نه سورس دیجیتال در کلاس دقتی ویتوس بود و …
تو این شرایط طبیعتا یک صدای فوق العاده بیرون نمیاد ، صدای بلندگو با اتاق مشکل داشت داشت و نه تصویر درستی داشتیم و نه دینامیک راحتی ، البته حتی در همین شرایط هم ویتوس توانایی هاش رو به رخ شنونده میکشید و من سعی میکنم نظرم رو در مورد صدای ویتوس بر اساس تجربه هام و تا اونجایی که فهمیدم بنویسم و امیدوارم شرایطی فراهم بشه که پتانسیل کامل این کامپوننت ها مشخص بشه و بشه یک تحلیل کامل تر از صدای این آمپلی فایر دوست داشتنی نوشت.
مساله دومی که باید بدونید اینکه که غیر از تاکید زیادم روی آکوستیک (بیاد بیارید از نگاه من بدون آکوستیک خوب بالای هزار دلار پول سیستم دادن اشتباه هست) و مکان بلندگو و سازگاری بلندگو با اتاق و … در مورد match کردن کامپوننت هایی که به پیشنهاد من وارد ایران میشه هم باید توجه بشه.
من برای ASR Emitter بلندگوی آلمانی Tidal رو پیشنهاد دادم با کابل های Argento Audio ، همون Setup ای که Half Note Audio در نمایشگاه ها ازش استفاده میکنه و معتقدم پتانسیل کامل ASR Emitter با بلندگویی مثل Tidal مشخص میشه و البته ترجیحا با یک سورس آنالوگ خوب.
در مورد ویتوس هم خیلی خیلی تاکید میکنم که باید با بلندگوهای Marten Design و کابل های Jorma Design Prime Series جمع بشه و اگر کسی مدل Integrated SS-101 رو داره بهتره از Marten Design Coltrane Prime Edition استفاده کنه و کسی که از منو بلاک SM-101 با Pre Amplifier SL-101 استفاده میکنه باید از سری رفرنس Marten Design Supreme استفاده کنه با کابل های Jorma Prime .
هم Interconnect و هم کابل بلندگو و هم کابل های برق باید Jorma Prime باشند.
از نگاه من سورس باید آنالوگ باشه و اگر قرار شد سورس دیجیتال باشه بهتره خودتون انتخاب کنید و ببینید صدای چه سورس دیجیتالی رو بیشتر میپسندید. البته فراموش نکنید ویتوس یا ای اس آر رو باید با یک سورس دیجیتال درست حسابی مثل Zanden ، dCS ، Esoteric و یا EMM Labs جمع کنید.

نکته دیگه اینکه آمپلی فایرهای ویتوس نیاز به برق خوب دارند و بهتره هم از کنتور کابل مستقیم بکشید و هم از Power Cord های Jorma استفاده کنید. آقای Jorma قبل ها پیش به من گفته بود داره یک کابل Power Cord رفرنس میسازه که احتمالا اسمش رو بگذاره Prime . فکر کنم الان این کار رو کرده باشه و سری Prime کابل برقش آماده فروش باشه.
اما در مورد صدای ویتوس:

من سه ساعتی صدا شنیدم ، البته اولش دستگاه تازه روشن شده بود و روی Class A/B بود که من بردمش روی Class-A و صبر کردیم تا بیشتر گرم بشه. اولش صدا اونقدر غیر شفاف بود که نمیشد چیزی از صدا فهمید اما کم کم چهره زیبای صدای ویتوس خودشو بیشتر نشون میداد. من قبلا به دوستی گفته بودم یک سیستم صوتی باید طوری صدا رو پخش کنه که وقتی از سر کار خسته برمیگردیم خونه و چند ساعتی به موسیقی گوش میکنیم این صدا باید خستگی رو از تن ما بیرون کنه و اینطور نباشه که ما در نگاه اول صدایی Impressive داشته باشیم و فقط در همان لحظه های اول از صدا خوشمون بیاد اما کم کم بعد از چند ساعت احساس کنیم باید سیستم رو خاموش کنیم و خستگی مون هم بجای کمتر شدن بیشتر بشه. همه حرف من اینه ویتوس صداش مثل 90 درصد آمپلی فایرهای Solidstate که صدایی بی روح با جزئیات بالا و تصویر بزرگ دارند نیست (بقول مایک که میگه بیشتر solidstate ها در مقایسه با لامپی های خوب مثل تلویزیون سیاه سفید هستند در مقابل تلویزیون رنگی و صدای این نوع solidstate ها Color و هارمونیک نداره) و صدای ویتوس اون هارمونی های زیبای صدا رو که ما رو در موسیقی فرو میبره و میگذاره صدا رو فراموش کنیم تا موسیقی خستگی کار رو از ذهنمون بیرون کنه در خودش داره.

من قبلا هم اشاره کردم به اینکه بیشتر طراحان سیستم های صوتی در دنیا درک خوبی از صدا و اینکه باید چکار کنند ندارند و ما این همه برند در بازار میبینیم که نه تنها حرفی برای گفتن ندارند بلکه قیمت هاشون هم فضایی هست. یعنی کاربر فقط پول برای soundstage بزرگ تر و یا Bass Extension  و یا احساس Detail بیشتر داره میده که این شاخص ها در درازمدت ارزش شنیداری چندانی نداشته و کاربر عملا پولش رو دور میریزه.

ویتوس برخلاف دیگر Solidstate ها طراحی دیگری داره و صدایی متفاوت که از نگاه من طراح این شرکت به درستی میدونه داره چکار میکنه و هدفش رو انتقال حس و حال در صدا میدونه و نه احساس Detail و یا Neutrality بیشتر.

متاسفانه همان طور که قبلا هم گفتم حتی تحلیل گران صدا هم بیشترشون درک درستی از صدا ندارند و وقتی شروع میکنند به تعریف کردن از صدای ویتوس دوباره میچسبند به شاخص هایی که خیلی مهم نیست. مثلا یکی از اینها نوشته بود ویتوس بهترین Bass و Neutrality رو در بین آمپلی فایر ها داشت (What sets the Vitus apart? First off, within it’s limits, and every component has them, the bass control/transient speed and dynamic impact is the best I have ever heard from a solid-state amplifier) ، این آدم خنگ نمیدونه خیلی از آمپلی فایرهای دیگه solidstate هم چنین نکات مثبتی دارند و بجای اینکه درک درستی از نقطه قوت اصلی ویتوس داشته باشه دوباره چسبیده به اون شاخص هایی که رومی میگه در First Level درک میشه. متاسفانه در دنیا با اینکه تعداد Reviewer ها کم هست اما درصد خنگ تو همین تعداد کم هم زیاد هست و روی نظر همه اونها نمیشه حساب باز کرد.

از نگاه من مهمترین چیزی که ویتوس رو از بقیه solidstate ها جدا میکنه اینه صدای این آمپلی فایر حسی Emotional هست و اون ضعفی که 99% بقیه Solidstate ها دارند رو در مقیاس خیلی کمتری داره. من یاد Audio Note Ankoru افتادم که اگه یادتون باشه قبلا گفتم Solidstate های خوب تا حدی اون Emotion در صدا رو به ما میدهند اما هیچ کدومشون به پای Audio Note Ankoru نمیرسند. واقعیت اینه ویتوس به شکل آشکاری خیلی بهتر از بقیه Solidstate های رفرنسی چون Krell Evo One و یا Burmester 808/911 و یا گریفون Mirage pre/Antileon Signature power و یا سری های معمول مارک لوینسون و آکوفیض این Emotion در صدا رو به شنونده میداد و به صدای Audio Note Ankoru نزدیک میشد هرچند باز تاکید میکنم حتی صدای ویتوس هم به اندازه Audio Note Ankoru حسی Emotional نبود.

برام باور کردنی نبود که صدایی که میشنیدم به صدای دوست داشتنی Audio Note Ankoru نزدیک شده و در عین حال هیچ کدوم از ایرادات صدای Audio Note Ankoru رو موقع درایو ویلسون مکس نداره. ویتوس واقعا سورپریز جالبی برای من بود و حتی باعث شد نظر دوست خوبمون آقای الکساندریان رو در مورد Solidstate ها تغییر بده.

Emotionality در صدا چیزی نیست که فقط Solidstate ها روی اون ضعف داشته باشند بلکه بسیاری از آمپلی فایرهای لامپی هم مثل Audio Research 610  و یا حتی خیلی از Single Ended ها هم مثل Air Tight 211 و Unison Research هم تو این شاخص کم میاورند و فقط آمپلی فایر های خیلی خاص میتونند در این شاخص حرفی برای گفتن داشته باشند.

در مورد مفهوم Impressive و Emotional اینجا رو ببینید و اینجا رو. از نگاه من صدای ویتوس در دسته Sophisticated/Emotional جای میگیره و تنها آمپلی فایر Solidstate ای هست که شاخص دومش Emotional هست.

آمپلی فایرهایی مثل FM Acoustics و یا Goldmund و Solution Audio و Burmester و … در دو دسته Sophisticated/Real و یا Sophisticated/Impressive جا میگیرند و به سمت Emotional نمیروند.

البته از نگاه من طبیعی هم هست که آمپلی فایری مثل FM Acoustics که خیلی مورد توجه هست به سمت Emotional نره چون کلا همه Solidstate هایی که بالای 100 وات هستند طبیعتا مجبورند هم مداراتشون رو کمی پیچیده تر کنند و هم از Class-A خارج بشوند و کلا هر چقدر توان خروجی بالاتر بره micro Linearity به اعتقاد من پایین میاد. حتی ASR هم تو دسته Sophisticated/Impressive جا میگیره و با اینکه طراحی و صدای فوق العاده ای داره اما به اندازه Vitus نمیتونه Emotional باشه.

من فکر میکنم طراحی مدار باید به سمت سادگی و کم شدن توان خروجی بره (مثل پروژه first watt آقای Nelson Pass) و در مقابل طراحان بلندگو بجای ساختن بلندگوهایی با حساسیت کم و امپدانس پیچیده زیر 4 اهم بلندگوهای بهتری بسازند با حساسیت بالا و امپدانس هموار و بالا. واقعا نمیشه انتظار داشت آمپلی فایری مثل  Goldmund Telo 5000 که بالای هزار وات توان داره و البته از بهترین المان ها استفاده میکنه بتونه اون لطافت موسیقی رو منتقل کنه ، یا قدرت میشه و یا لطافت.

من امیدوارم آقای ویتوس تو همین مسیر ادامه بده و Minimalist Low Power Class-A Design رو رها نکنه تا بشه از Solidstate ها هم صدای خوب شنید.

اما در مورد شاخص های صدای ویتوس :

Vitus is the sound of silence with great sense of ease, liquidity (absolute grain free texture) and harmonic integrity that help me to be relax in long listening term. It’s so pure and absolutely free from grain in both micro and macro scale with ability to producing  natural decay of instruments.
It’s sound is beautiful and elegance.
After sense of emotion the most important factor of vitus is it’s harmonic integrity that do not give us illusion of hyper detail, it give us an integrated sound in three octave (bass , mid, high) that some say it give us sense of  continuousness.
Check this link about resolution vs detail:
http://www.audionote.co.uk/articles/art_audio_hell.shtml
Vitus has great resolution but in a regular manner not exaggerated and unnatural.
Vitus third important factor is control of complex bad  drive speaker  load with great sense of ease, flow and timing.
Most today speakers are low impedance with complex load and Vitus is quite stable in controlling these speakers.
It seems that vitus is better than high class solidstate amplifiers in terms of hifi parameters like neutrality, high frequency extension , separation and timing.
It’s high is extended but with great  sense of integration with other part’s of frequency and it’s high is very natural and pure, it’s texture was  not metallic or hard.
In some times me and my friend Mr.Armen Alexandrian had the sense of there  is no amplifier  in audio chain.
It had no sound and never changed our  focus on music to it’s sound parameters and despite many amplifiers  it’s sound was not exaggerated or impressive and may be many beginner  audiophiles at first view think vitus sound is not as good as other impressive designs.
In my idea natural sound is not impressive and vitus is the most natural solidstate amplifier I have ever heard.
Vitus is not dark, it’s transparent with good micro dynamic (Vibrant) that make sound alive and juicy.
Vitus is not sweet like many solidstates (like Accuphase and general Mark levinson products) that try to exaggerated this sense but it was pure and music has it’s natural warmness.
Vitus is not bright but when we turn up volume over standard and it start to clip the signal the first character start to change the sound is the high.
Vitus is dynamic in macro but you do not sense it because it’s not exaggerated or mechanical and the best word to describe it’s sound is “It’s natural and emotional, like music”.
Decay of instruments with vitus remains me sound of audio note Ankoru and Vitus is the first solidstate amplifiers that come close to top SET amplifiers like Audio note Ankoru but all of us know that no solidstate can give use emotion, decay and bloom of good Single ended amplifiers like Audio note Ankoru.
In my idea Vitus is the best option for how have modern current hungry loudspeakers and can not use single ended triodes but they want hear emotion of music without loosing control, bass,  neutrality and extension.

🙂

Read More

از خدا چرا صدا نمی رسد!

سه شنبه ۲ تیر ۱۳۸۸
/ / /

shahid

ای ستاره ها که از جهان دور
چشم تان به چشم بی فروغ ماست!
نامی از زمين و از بشر شنيده ايد؟
در ميان آبی زلال آسمان
موج دود و خون و آتشی نديده ايد؟
+++++++++++++++++++++++++
ای ستاره ای که پيش ديده منی!
باورت نمی شود که در زمين
هر کجا بهر که مي رسی
خنجری ميان مشت خود نهفته است
پشت هر شکوفه تبسمی
خار جانگزای حيله ای شکفته است!
+++++++++++++++++++++++++
آنکه با تو می زند صلای مهر
جز به فکر غارت دل تو نيست
گر چراغ روشنی به راه توست
چشم گرگ جاودان گرسنه ای است!
+++++++++++++++++++++++++
ای ستاره ما سلام مان بهانه است
عشق مان دروغ جاودانه است
در زمين زبان حق بريده اند
حق ، زبان تازيانه است
وانکه با تو صادقانه درد دل کند
های های گريه شبانه است
++++++++++++++++++++++++
ای ستاره باورت نمی شود
در ميان باغ بی ترانه زمين
ساقه های سبز آشتی شکسته است
لاله های دوستی فسرده است
غنچه های نورس اميد
لب بخنده وانکرده مرده است
پرچم بلند سرو راستی
سر به خاک غم سپرده است
+++++++++++++++++++++++
ای ستاره باورت نمیشود
آن سپیده دم که با صفا و ناز
در فضای بیکرانه می دمید
دیگر از زمین رمیده است
این سپیده ها سپیده نیست
رنگ چهره زمین پریده است!
+++++++++++++++++++++++
آن شقایق شفق، که میشکفت
عصرها میان موج نور
دامن از زمین کشیده است
سرخی و کبودی افق
قلب مردم به خاک وخون تپیده است
دود و آتش به آسمان رسیده است
+++++++++++++++++++++++
ابرهای روشنی که چون حریر
بستر عروس ماه بود
پنبه های داغ های کهنه است
+++++++++++++++++++++++
ای ستاره ای ستاره غريب
از بشر مگوی و از زمین مپرس
زير نعره گلوله های آتشين
از صفای گونه های آتشين مپرس
زير سيلی شکنجه های دردناک
از زوال چهره های نازنين مپرس
پيش چشم کودکان بی پناه
از نگاه مادران شرمگين مپرس
+++++++++++++++++++++++
در جهنمی که از جهان جداست
در جهنمی که پيش ديده خداست
از لهيب کوره ها و کوه نعش ها
از غريو زنده ها ميان شعله ها
بيش از اين مپرس!
بيش از اين مپرس
++++++++++++++++++++++++
ای ستاره ای ستاره غريب
ما اگر زخاطر خدا نرفته ايم
پس چرا به داد ما نمی رسد؟
ما صدای گريه مان به آسمان رسيد
از خدا چرا صدا نمی رسد؟

++++++++++++++++++++++++
با نسيم دلکش سحر
چشم خسته تو بسته می شود
بی تو در حصار اين شب سياه
عقده های گريه شبانه ام
در گلو شکسته می شود…

فريدون مشيری

بیاد همه عزیزانی که اکنون در میان ما نیستند…

Read More

Get better Sound, Jim Smith

پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸
/ / /

get-better-sound

باید از آقای الکساندریان خیلی خیلی تشکر کنم بخاطر زحمتی که کشیدند و دو تا از کتابهایی رو که لازم داشتم از آمریکا برام آوردند.

یکی از کتاب ها نوشته Jim Smith هست بنام Get Better Sound که در مورد تجربیات آقای Jim برای رسیدن به صدای خوب هست و کتاب دیگر از آقای دن آنتونیو (Trevor J. Cox and Peter D’Antonio) هست در مورد آکوستیک ، جذب و دیفیوز صدا بنام Acoustic Absorbers and Diffusers, Theory, Design and
Application
.

آقای دن آنتونیو صاحب شرکت سازنده دیفیوزرهای معروف rpg هستند که من خیلی دلم میخواد این برند وارد ایران بشه.

acoustic-absorbers-and-diffusers

در مورد آکوستیک کتاب دیگه ای بنام Master Handbook of Acoustics هست به نوشته مرحوم F. Alton Everest که من نسخه pdf اونرو دارم و به دوستان علاقه مند خوندنش رو پیشنهاد میکنم.

امیدوارم کتاب جیم اسمیت مطلب درست حسابی برای خوندن داشته باشه و حوصله خواننده رو سر نبره، من قبلا کتاب رابرت هارلی رو که میخوندم حتی به صفحه 100 هم نرسیدم و دلیلش حجم زیاد مطالبی بود که خیلی بدرد حتی یک Audiophile با تجربه متوسط نمیخورد. کتاب رابرت هارلی (The Complete Guide to High End Audio) برای کسانی که این مقوله رو تازه شروع میکنند خیلی میتونه آموزنده و جذاب باشه اما برای کسانی که حتی تا حد متوسط از audio میدونند کمی ممکنه خسته کننده باشه.

بنظرم برندهای rpg و sonex باید به ایران بیاد و فکری هم بحال آکوستیک بشه ، بدون شرایط آکوستیکی مطلوب هر هزینه ای برای صدا دادن ما رو به نتیجه دلخواه نمیرسونه :

Acousticalsolutions.com

Silentsource.com

Read More

بخش هشتم Subjective Audio Glossary & Audio Reviewing

دوشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۸
/ / /
Comments Closed

این جمله رو در سایت راز دیدم :

هر نتي که از عشق بگويد
زيباست
حالا
سمفوني پنجم بتهوون باشد
يا زنگ تلفني که در انتظار صداي توست.

پرنده‌ی پنهان، گروس عبدالملکیان

تحلیل گر استریو فایل آقای Art Dudley هم میگفت زیباترین صدایی که شنیده صدای نوزادش از پشت تلفن بوده. اگر کمی بیشتر به مفاهیم بیندیشیم درک بهتری از آنچه بدنبالش هستیم پیدا میکنیم.

چند روز پیش میهمان آقای میرزایی بودیم که برای شنیدن صدا رفتیم اما صدای گوگوش نگذاشت ما صدا رو آنالیز کنیم و خیلی اون شب به ما خوش گذشت.

رومی میگه بخش ارتباط با موسیقی در مغز جدا از بخش آنالیز صدا عمل میکنه و این دو بخش تقریبا به هم ربطی ندارند. اون شب هم با اینکه صدا بهینه نبود اما من خیلی از شنیدن صدای گوگوش لذت بردم:

داغ یک عشق قدیمو اومدی تازه کردی

من فراموش کرده بودم همه روزای خوبو

Read More

Meridian in Iran by Jam Corporation

چهارشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۸
/ / /
Comments Closed

mlp

جناب آقای راد نمایندگی شرکت انگلیسی Meridian رو که تخصص خاصی در طراحی و پیاده سازی الگوریتمهای پردازش دیجیتال داره گرفتند و تا 2 هفته آینده Meridian در تهران خواهد بود.

این شرکت CD Player و DVD Audio Player میسازد و البته بلندگو و آمپلی فایر هم دارد . طراح این شرکت آقای Bob Stuart یکی از طراحان حرفه ای بوده که فرمت فشرده استاندارد بدون کاهش کیفیت MLP رو برای دیسک های صوتی روی DVD-Audio ارائه نمود و آخرین فیلتر DPS ایشان بنام Apodising digital filter  که در مدل Meridian 808.2/808i.2 Signature Reference CD player/preamplifier بکار رفته پاسخ ضربه جالبی داره. فکر کنم با این فیلتر ما پاسخ فاز بهتر و Overshoot کمتری در سیگنال پله داشته باشیم.

meridian-808-2

طراح های حرفه ای مثل طراح Spectral که Long Filter رو طراحی کرده هر کدوم طراحی خودشون رو در پیاده سازی الگوریتمهای دیجیتال دارند.

آدرس تحلیل ها:

Stereophile

Audiogon

ETM

TAS

Meridian

Read More

مخاطب کم هوش

دوشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۸
/ / /

لازم شد مطلبی رو توضیح بدم ، پست قبلی برای برخی از دوستان کمی عجیب بنظر اومد و این سوال مطرح شد که اگر ویلسون 7 از نگاه من صدای خیلی قابل قبولی نداره پس چرا در خانه آقای الکساندریان من اینهمه از صدا تعریف کردم. قبلا هم من چیزهایی از دوستان میشنیدم که نشون میداد اونها فرق بین صدای شنیده شده رو با صدای کامپوننت اشتباه میگیرند و فکر میکنند اگر صدایی خیلی خوب هست پس صدای همه کامپوننت ها عالی و اگر صدایی خوب نیست صدای اون کامپوننت ها و یا حداقل یکی از اونها بد هست.

این نگاه کاملا اشتباه هست و دلیلش عدم آگاهی و تجربه شنونده ایست که اینگونه فکر میکند. من بارها این مساله رو توضیح دادم که صدای خوب رابطه کمی با کامپوننت های خوب دارد اما مثل اینکه برخی از خواننده ها تفاوت این دو را هنوز نمیدانند.

همونطوری که فیلد لذت شنیداری بقول رومی خیلی ربطی به صدای خوب ندارد از نگاه من صدای خوب هم خیلی ربطی به کامپوننت های خوب ندارد و هر کدوم اینها فیلدی جدا برای بحث هستند. شما نمیتونید بگید حتما برای لذت بردن از موسیقی باید صدای خوب بشنوم همونطور که نمیتونید بگید برای صدای خوب حتما باید بهترین کامپوننت ها رو انتخاب کنیم.

اگر اینطور بود که همیشه باید ناراحت این میبودیم که اونهایی که پول بیشتری دارند از موسیقی لذت بیشتری میبرند.

مساله مقایسه کامپوننت ها مثل مقایسه ویلسون 7 با گریفون و یا نگاه من به یک بلندگو مانند ویلسون سوفیا ربطی به این نداره که ما نمیتونیم از این کامپوننت ها صدای خوب بشنویم. اگر این طور بود من هیچوقت از صدایی که خانه آقای الکساندریان میشنیدم اینقدر تعریف نمیکردم. وقتی در مورد صدا حرف میزنیم و آنچه شنیده میشود داریم در مورد یک فیلد خاص صحبت میکنیم و وقتی در مورد کامپوننتی حرف میزنیم داریم در مورد فیلد دیگری بحث میکنیم.

من قبلا هم تاکید زیادی داشتم روی اینکه ارزش صدا در همه جاهایی که شنیدم 0 تا 100 بود اما خانه آقای الکساندریان 1000 و بهترین سیستم صوتی روی زمین هم در خانه آقای الکساندریان میشه 1100 و نه بیشتر و همیشه هم گفتم اون سیستمی که در خانه آقای الکساندریان هست دقیقا با سلیقه و خواست من جور نیست اما صدایی که اونجا شنیده میشه 10 برابر همه صداهایی که شنیدم ارزش داره.

همیشه با مهندس سماوات هم این بحث رو داشتم که اگر من از کامپوننت های Raysonic و یا Tannoy تعریف نمیکنم و یا از سیستم های ارزان بازار که اکثرشون حرفی برای گفتن ندارند نمینویسم به این معنی نیست که نمیشه از اونها صدای خوب شنید بلکه مقوله صدای خوب خیلی ربطی به کامپوننت نداره اما وقتی برمیگردیم به فیلد مقایسه کامپوننت ها طبیعتا اگر من 1000 خط در مورد ویتوس یا ASR بنویسم شاید حتی یک خط هم در مورد Raysonic ننویسم و این مساله به این معنی نیست که فقط باید ASR یا ویتوس خرید تا صدای خوب شنید.

هنوز ذهن همه ما درگیر اینه که صدای خوب یعنی کامپوننت خوب و کامپوننت خوب یعنی کامپوننت گران تر و این ایده بسیار بسیار احمقانه و آزار دهنده هست .

متاسفانه نوشته های سایت من الان تاثیرش روی مخاطب و بازار زیاد شده و وقتی از چیزی خوب نمینویسم اون کسی که این کامپوننت رو داره دلسرد میشه و اونی که این برند رو میاره برای فروشش دچار مشکل میشه و این نشون میده مخاطب من حرف های منو درست درک نمیکنه و تاثیر سایت شده مثل تاثیر مجلات.

بعد اینکه مقایسه مکس رو با ویلسون 7 نوشتم با آقای الکساندریان در مورد ویلسون 7 صحبت میکردیم و اینکه آیا اصلا تغییر از 7 به مکس منطقی هست و یا نه. من گفتم اگر من جای شما میبودم هیچوقت به مکس و یا ویلسون 8 ارتقا نمیدادم و از همون 7 صدای خوب میگرفتم و وقتی میشه از 7 صدایی گرفت که احساس کنید بلندگو disappear شده و کل سیستم فراموش شده دیگه نیازی به این نیست که باز کلی پول بیخود بدیم و بریم مدل بالاتر رو بخریم. البته خود آقای الکساندریان هم برخلاف بیشتر دوستانی که دیدم خیلی منطقی با موضوع برخورد میکنند و شاید جزو معدود کسانی باشند که در ایران دید درستی به مساله دارند و اشتباه تصمیم نمیگیرند. آقای الکساندریان خیلی راحت میتونند همین حالا مکس و یا حتی الگزاندریا بخرند اما دارند روی ویلسون 7 کار میکنند چون میدونند صدای خوب با پول کیلویی دادن بدست نمیاد و این مساله خیلی مهم هست.

من با هزینه کردن برای های فای مخالف نیستم چون اگر شرایطش باشه منم دوست دارم هر سال تغییری رو تجربه کنم اما با این مخالفم که فکر کنیم باید حتما ویلسون 7 رو بکنیم مکس تا صدای خوب بشنویم و یا در شرایطی که نه آکوستیک خوبی داریم و نه صدا گرفتن بلدیم کیلو کیلو پول برای چیزی که نمیدونیم چه نتیجه ای داره بدیم.

من همیشه بدون در نظر گرفتن هیچ پارامتری و کاملا غیر محافظه کارانه نظراتم رو دادم و خیلی راحت در مورد نگاهم نوشتم اما چیزی که آزار دهنده هست اینه که خواننده من بدون درک همه نوشته ها بچسبه به این موضوع که چی از نگاه من خوب و چی از نگاه من بد هست و موقع خرید اونرو لحاظ کنه. این تاثیر دقیقا مثل تاثیر نشریات بی ارزش Absolute Sound و Stereophile روی مخاطب هست.

اگر واقعیت صدای خوب رو فقط کامپوننت خوب میدونید کاملا در اشتباه هستید.

Read More

Wilson W/P 7 with Burmester 808/911 & Accuphase 100/101

پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۸
/ / /

200408_wilson_wattpuppy_7

من دوباره سیستم رو دیروز شنیدم و کلا تا حالا تقریبا 8 ساعت صدا شنیدم که البته بیشتر وقتم رو روی صدا تمرکز نداشتم بلکه داشتم روی Setup و Speaker Placement کار میکردم.

اول باید از این دوست خوبمون تشکر کنم و خوشحالم که امکان شنیدن burmester رو هم در شرایطی خوب پیدا کردم. جلسه اول بیشتر داشتیم روی تست کردن حالت bridge و Stereo آمپلی فایر ، مشخص کردن پولاریتی برق و وضعیت گراند ها و چیزهای دیگر کار میکردیم و نرسیدیم بلندگو رو Place کنیم اما در جلسه دوم همه وقتمون روی Placement گذشت.

بار اول بلندگوی دمو Gryphon Atlantis بود و بار دوم Wilson Watt Puppy 7 که من گفتم بد نباشه یه مقایسه ای بین این دو داشته باشم. ویلسون از نگاه من سری 7 رو خیلی عالی نساخت و مثل Duette و Sophia من از صداش خوشم نیومد . البته ویلسون 7 صدای قابل قبولی داره اما از نگاه من با ویلسون 8 فاصله زیادی داره. من ویلسون 7 رو با 8 کنار هم مقایسه نکردم اما تقریبا الان مطمئن هستم ویلسون 7 از 8 خیلی فاصله داره.

در مورد Gryphon باید بگم قبلا که صدای بلندگو و آمپلی فایرش رو با سورس dcs در شرایط نامناسب شنیده بودم واقعا نمیتونستم در موردش حرفی بزنم و البته بنظرم هم گریفون خیلی حرف اساسی برای گفتن نداشت تا اینکه در خانه این دوستمون من صدای بلندگوی Atlantis گریفون رو با Upstream Burmester شنیدم.

گریفون بخاطر Sealed Box بودنش بنظر راحت تر place میشد اما Watt Puppy بخاطر پورت داشتنش خیلی اذیت کرد و آخرش هم بعد 4 ساعت خیلی پاسخ خوبی نداد. البته بلندگوی سمت راست در نقطه قابل قبولی قرار گرفت اما بلندگوی سمت چپ که فضای پشتش کاملا بسته بود تو نقطه خوبی قرار نگرفت. شاید من هنوز تسلط لازم رو روی Speaker Placement ندارم اما بعد از 4 ساعت وات پاپی به نقطه خوبی نرسید.

تفاوت صدای این دو بلندگو رو میشه به تفاوت یک LCD رنگی با کیفیت بالا و تصویر آرام و بدون استرس با یک تلویزیون سیاه سفید که تازه برفک هم داره تشبیه کرد.

اون LCD رنگی ویلسون 7 نبود بلکه گریفون بود که خیلی خوب صدای Burmester رو پخش میکرد.

بلندگوی گریفون صداش تقریبا ربطی به ویلسون 7 نداشت و وقتی من جلسه دوم اومدم به این دوستمون گفتم این صدا آرامش و Refinement جلسه گذشته رو نداره و چند تا تغییر دادم ببینم مشکل از کجاست اما باورم نمیشد که ویلسون 7 تا این اندازه صدا رو خراب کرده باشه. واقعا صدا فرق کرد و گریفون حتی در نقطه غیر بهینه صدایی بسیار بسیار آرام ، کنترل شده با وضوح بالا و یکدست و Fluid رو به شنونده میداد و Texture باحال صدای Burmester بسیار خوب شنیده میشد. صدا Color و کنتراست لازم رو داشت اما با ویلسون انگار داشتید به یک تلویزیون برفکی (در مقایسه با گریفون) نگاه میکردید.

میدونم تا حدی Port داشتن ویلسون کار رو خراب کرده بود و پتانسیل کامل ویلسون در اتاق مشخص نمیشد اما تفاوت اونقدر بود که از نگاه من صدای گریفون کاملا بالاتر از ویلسون می ایستاد.

این دو بلندگو رو من به شکل A/B تست نکردم و مقایسه شون هم در دراز مدت انجام نشد ، پس حق دارید به من کمی معترض باشید که چرا در این شرایط نظر دادم اما من دلم خواست نظرم رو بگم هرچند اگر مقیاس این تفاوت کمتر از این چیزی که گفتم باشه حتما در آینده اعلام میکنم. ویلسون 7 دیستورشن خیلی بالاتری داشت هرچند صدای سری وات پاپی رو من دوست دارم چون میشه ساعت ها بهش گوش کرد اما نمیتونم انکار کنم که ویلسون 7 خیلی از ویسون 8 و مکس و گریفون فاصله داره.

مساله دیگه صدای Burmester بود که اگر بخوام نظرم رو زودتر از زمان مناسبش اعلام کنم باید بگم من این صدا رو خیلی دوست دارم ، به چند دلیل ، یکی اینکه صدای این آمپلی فایر Cool Side of Neutral هست (من از صدای گرم آکوفیض و یا سری های معمولی مارک لوینسون خیلی استقبال نمیکنم هرچند سری های رفرنس مارک لوینسون واقعا باارزش و شنیدنی هستند مثل 33 و 33h و 32) اما خیلی مخملی و نزدیک به Neutral و دوم اینکه صدای Burmester خیلی Harmonic Integrity خوبی داره و بشکل تجزیه پذیر رفتار نمیکنه و سوم اینکه صداش fluid و Liquid هست.

نمیگم این صدا خیلی Real و یا Direct هست نه، اما آنچه در ناحیه mid روایت میشه رو من دوست دارم خصوصا با سورس 100 101 آکوفیض و کابلهای بسیار خوب Stealth . من قبلا شاید چند سال پیش تحلیل هایی در مورد صدای Burmester خونده بودم و یک تصور ذهنی از صداش داشتم که وقتی شنیدم دیدم اون تصور خیلی به صدایی که شنیدم نزدیک بود. بنظر میرسه FM Acoustics هم چنین صدایی داشته باشه البته FM در کلاس بالاتری از Burmester قرار میگیره و حدس میزنم شفافیت و درخشش بیشتری داشته باشه.

burmester 911 رو حتما در حالت Bridge استفاده کنید (حالت مونو) چون ما در حالت Stereo نتیجه خیلی خوبی نگرفتیم برخلاف تصور من که فکر میکردم bridge وضعیت رو خراب میکنه و حتما هم از AC Conditioner Burmester حتی برای Power Amplifier استفاده کنید.

من همیشه گفتم ایراد کار ما در ایران اینه که نمیتونیم از یک برند مثل گریفون بالای 90 درصد کارایی و پتانسیلش صدا بگیریم و میشینیم همینجوری در مورد برندها اظهار نظر میکنیم. البته من قصدم حمایت از گریفون نیست چون هنوز یک ست کاملش رو در شرایط خوب نشنیدم اما منظورم اینه ما خیلی اوقات نظراتی میدیم که ربطی به کامپوننت نداره و یک خریدار رو بجای راهنمایی برای رسیدن به صدای خوب مجبور میکنیم دست به خرید های اشتباه دیگه ای بزنه.

http://www.goodsoundclub.com/Forums/ShowPost.aspx?postID=1558#1558

Read More

Last Night with Burmester Pre 808 Power 911, Accuphase DP100 DC101, Gryphon Atlantis Loudspeaker, Stealth Reference Line Cables

دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۸
/ / /
Comments Closed

burmester-911

burmester-808

dieter-burmester

gryphon-atlantis

accuphase

stealth

stealth-2

دیشب میهمان یکی از دوستان عزیز بودم و ست بالا رو شنیدم. البته سورس آکوفیض 100/101 بود و کل سیستم به Power Conditioner Burmester وصل شده بود به همراه بالاترین سری کابل های Stealth.

داریم روی صدا کار میکنیم تا به یک نقطه خوب برسیم هرچند همین حالا هم صدا خیلی راحت ، Fluid و Liquid هست با یک حس خاص. شاید اگر بخوام یک عبارت برای صدا بکار ببرم باید بگم صدا خیلی آرامش و سکون داشت. سکون نه به معنی نداشتن داینامیک و یا حالت dark بلکه به این معنی که صدا اونقدر صاف و راحت و بی استرس بود که کوچکترین تغییری مثل تغییر فاز سیگنال و یا شناور کردن گراند یک کامپوننت و یا از Power Conditioner خارج کردن سیستم کاملا خودشو نشون میداد. تو این سیستم یک شنونده خیلی خیلی مبتدی براحتی میتونه در کمترین زمان تفاوت ها رو تشخیص بده.

صدا Fluid و راحت بود با Harmonic Integrity خیلی خوب که یک حس خاص خوب Pleasure به شنونده میداد (Very Fun). اگر خواستید معنای Liquidity در صدا رو بفهمید باید به این سیستم گوش کنید.

Power Conditioner Burmester و کابلهای Stealth از نگاه من این اجازه رو به Pre/Power Burmester میدادند که اون بافت مخملی رو حتی در فرکانسهای بالا با عمقی مناسب تحویل شنونده بدهد انهم در کمال آرامش .

من از این دوست عزیز بسیار تشکر میکنم ، بخاطر همه چیز خصوصا بخاطر حوصله ای که به خرج دادند تا من اونجا همه چیز رو به هم بریزم .

کمی صبر کنید تا تحلیل کامل رو در آینده بنویسم ، دوست دارم بعد از پیدا کردن نقطه بهینه برای بلندگو صدا رو شرح بدم چون این جوری خیلی جالب تره.

Read More

Audio Physic & Atoll Audio in Iran, Tehran by Jam Corporation

یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸
/ / /

audio-physic-ii

دیروز بعد از فکر کنم 7 سال آقای راد رو دیدم، ایشان مدیریت شرکت جم (88826086-021) رو بعهده دارند و من 7 سال پیش ازشون یک بلندگوی Dynaudio 82 و یک ست سی دی و آمپلی فایر NAD خریداری کردم.

چند ساعتی میهمان ایشان بودم و صحبت هایی شد در مورد های فای و بازار های فای در ایران. ایشان بتازگی دو برند در کلاس قیمتی مناسب وارد ایران کردند که یکی از آنها برند بلندگو ساز Audio Physic آلمانی هست و دیگری برند فرانسوی Atoll که دومی مانند Creek سورس و آمپلی فایر میسازه. هر دو این برندها در کشور اصلی (آلمان و فرانسه) تولید میشوند و هیچکدام در چین و جاهای دیگر اسمبل نمیشوند.

قیمت سورس و آمپلی فایر دمو شده هر کدوم زیر 1000 دلار بود و قیمت بلندگو هم زیر 1300 دلار (اسم مدل ها رو از آقای راد میپرسم و اینجا مینویسم) .

کل مجموعه نزدیک به 2 میلیون تومن قیمت داشت و ایشان یک صدای اولیه برای من گرفتند. منظورم از صدای اولیه گرفتن صدا قبل از break-in سیستم بود و من یه چیزهایی از صدا دستگیرم شد که مینویسم.

صدای مدل Yara II Evolution تا حدی به صدای Dynaudio نزدیک بود و حالتی Lean و Smooth داشت با دقت قابل قبول. بالانس فرکانسی این بلندگو ها نسبتا هموار بنظر میومد و تصویری نسبتا خوب به شنونده میدادند. صدای این بلندگو همانند بلندگوهای تنبل تر Sonus faber حالت Soft و یا Sweet نداره و حدس میزنم مدل های بالاتر Audio Physic وضوح و Neutrality بالایی داشته باشند همانند بلندگوهای Dynaudio .

من این حس رو داشتم که آمپلی فایر 50 واتی Atoll حتی بعد از Break-in کامل هم نمیتونه بخوبی این بلندگو رو کامل جمع کنه و بلندگو نیاز به یک آمپلی فایر پرقدرت تر داشت (شاید مدل های بالاتر Atoll مناسب تر بودند). بنظر من صدای این بلندگو با Upstream گرم مثل آمپلی فایر لامپی بهتر جمع میشه و اگر خواستیم باهاش آمپلی فایر و سورس Solidstate انتخاب کنیم باید طوری انتخاب کنیم که صدا بیشتر از این به سمت Lean نرود و کمی Bloom صدا بیشتر بشه.

بلندگو تصویر سازی نسبتا خوبی داشت و صداش تو رنج قیمت خودش نسبتا کنترل شده بود. صدای دو یونیت تا حد قابل قبولی با هم همخوانی داشت و البته کمی فرکانسهای بالا شنونده رو متوجه خودش میکرد اما چیزی که خیلی باید بهش دقت کرد اینه که بنظر من این بلندگو خیلی خوش درایو نبود و Lean بودن صداش حساسیت به انتخاب Upstream رو افزایش میداد. من زیاد صدا نشنیدم و سیستم هم دوره break-in رو طی میکرد و برای همین اگر باز فرصتی دست داد و صدا رو شنیدم بیشتر در موردش مینویسم.

آقای راد چیزهای جالبی در مورد کاربران میگفتند ، من ازشون در مورد Creek پرسیدم که گفتند نمایندگی اش رو دارند و هر کسی خواست میتونه سفارش بده و علت نبودن Creek رو در ایران عدم استقبال کاربران عنوان کردند.

مشکلی که از نگاه ایشان وجود داره نوع نگاه کاربران در ایران هست که باعث میشه یه جورایی دست وارد کنندگان بسته باشه و نتونند به شکل درستی به کاربران سرویس دهند. مثلا ایشان اشاره داشتند به اینکه خیلی از مشتریان به ظاهر یک آمپلی فایر و ارتفاع پنل آن اهمیت میدهند و کامپوننت هایی که ارتفاع پنلشون بیشتر هست و یا گنده تر هستند بهتر فروش میروند.

مشکل دیگر اینه که کاربران خیلی به این ستاره های احمقانه مجلات توجه میکنند و اگر برندی معروف تر باشه خیلی راحت تر فروش میره و این مساله فروشنده رو تا حدی مجاب میکنه که برندهایی رو وارد کنه که با داشتن کیفیت پایین اما بدلیل شناخته شده بودن راحت تر بفروش میرسند.

مشکل دیگر اینکه کاربران به اینکه یک دستگاه در کجا ساخنه میشود هم اهمیت میدهند و حتی اگر یک برند خوب که در چین یا تایوان مونتاژ شده به ایران بیاید ممکن است خیلی مورد توجه قرار نگیرد.

همه این مسائل باعث میشود تا وارد کننده سیستم صوتی محدودیت هایی داشته باشد و در این بازار نتواند بدنبال ایده ال باشد تا فقط سود.

من با ایشان کاملا موافقم ، حتی رومی هم معتقد هست تا حدی خود Audiophile ها با حماقت هاشون صنعت صدا رو تشویق کردند که یک سری آشغال تولید کنه.

منطقی هم هست چرا که تا وقتی من و شما به ارتفاع یک کامپوننت اهمیت بدیم و یا مارک اون کامپوننت و ستاره هایی که گرفته واقعا دست یک فروشنده رو بستیم و خود ما نگذاشتیم کالای خوب به ایران بیاد.

من تو این مدت خیلی سعی کردم تا توجه مخاطب رو از Specification ها ، تحلیل های مجلات و حرف های بی ربط خیلی از فروشندگان بازاری و قیمت های بالا به این سمت جلب کنم که فقط شنیدن باید ملاک قرار بگیره و نه چیز دیگه اما مثل اینکه تو ایران هم مثل بقیه جاهای دنیا بیشتر Audiophile ها خیلی از واقعیت دورند (بقول رومی idiot).

یکی از دلایل عدم استقبال کاربران از Creek هم از نگاه آقای راد همین مشکلاتی بود که ذکر شد ، خود ایشان خیلی از صدای Creek تعریف کردند و گفتند با اینکه این برند صدای خیلی خوبی داشت اما فروشش براحتی بقیه برندها نبود. معنی این جمله اینه که این خود ما هستیم که با حماقت هامون وضعیت رو خراب میکنیم.

atoll

برند Atoll یک برند خوش ساخت فرانسوی است که تحلیل های جالبی در موردش در اینترنت پیدا میشه و بنظر من باید به Matching اش دقت کرد و یک بلندگوی خوش درایو براش انتخاب کرد.

اینها لینک تحلیل هاست:

6moons

tnt-audio-50

tnt-audio-cd100

http://forum.ecoustics.com/

Stereophile

enjoythemusic.com

soundstage

Read More

Magnepan Magneplanar in Tehran , Iran در ایران

جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸
/ / /

mg201_01

شرکت یارامانا از شرکت Magnepan که سازنده بلندگوهای Magneplanar هست نمایندگی گرفتند و به گفته آقای رحمانی این بلندگو ها تا کمتر از یک ماه دیگر به همراه Vitus به ایران میرسند.

بلندگوی Planar رو من قبلا یک بار در شرایطی غیر ایده ال شنیدم که بنظرم خیلی جالب بود. اولین چیزی که در صدای این بلندگو ها جلب توجه میکنه Image خیلی شفاف و Open هست و بعدش فرکانسهای بالای راحت.

کلا Planar ها در دنیا طرفدار زیاد دارند و بدلیل قیمت مناسبی که دارند (در مقایسه با سایر برندها) باعث میشه خیلی ها به سمتش بروند. خود من هم از مدل 3.6 اش خوشم میاد و فکر میکنم با krell من پاسخ خوبی داشته باشه.

من از سیاست فروش Magnepan مثل شرکت Cardas (کارداس تا این لحظه مدل بالای رفرنس نداده تا قیمت مدل جدید رو بالا تر اعلام کنه و این مساله خیلی باارزش هست) خوشم میاد ، با اینکه Planar میتونست هر سال مدل جدید بده با قیمت بیشتر (کاری که خیلی های دیگه ازجمله ویلسون میکنند مثل گران کردن مدل جدید X2 به 158 هزار دلار و یا 135000 دلار شدن مدل جدید Lamm) اما این کار رو نکرد و حتی جنسش رو نبرد چین تولید کنه که کیفیتش رو بیاره پایین.

من از این شرکت و محصولاتش خوشم میاد و خیلی خوشحال شدم وقتی از آقای رحمانی شنیدم که تصمیم به آوردن این برند گرفتند.

magenpan_small

Planar ها حساسیتشون زیر 86db هست و امپدانسشون هم زیر 5 و این باعث میشه فقط برای راه اندازی اونها به Solidstate فکر کنیم و یا به لامپی های پرقدرت.

وقتی Planar به ایران بیاد و من صداش رو بشنوم در موردش بیشتر مینویسم هرچند پیشنهاد من اینه به آقای رحمانی زنگ بزنید 09122860234 و ازشون بخواهید براتون صدا دمو کنند.

فکر میکنم این برند جزو برندهایی باشه که من باهاش یک ست کامل با قیمت مناسب رو به دوستان پیشنهاد بدم. برای آمپلی فایر من تو ذهنم آمپلی فایرهای Belles و bel canto و مدلهای i-3 و i-5 برند Simaudio هست (هنوز کاملا در موردشون تحقیق نکردم و البته bryston هم تو ذهنم هست) اما شاید تو ایران هم بشه آمپلی فایرهایی رو با قیمت مناسب با این بلندگو Match کرد. شاید اگر بگم تمام مدلهای این برند خیلی بالاتر از قیمتشون در مقایسه با برندهای دیگه صدا میدهند به اشتباه نرفته باشم و فکر میکنم پیدا کردن بلندگویی که بشه حتی با دو برابر قیمت Planar ازش در این کلاس صدا شنید خیلی راحت نیست.

اینم لینک تحلیل ها :

Magnepan Reviews
Stereophile.com/303/
Stereophile.com/868/
avguide.com/review/mg16-loudspeaker
Integracoustics.com/mg16qr

Hometheatersound.com/16
Soundstage.com/
avrev.com/mg-3.6

خبر دیگه اینکه Martin Logan CLX داره به ایران میاد ، خیلی مطمئن نیستم اما احساس میکنم این کمپانی ها با هم چشم و هم چشمی هایی دارند ، از وقتی Quad 2905 اومد Martin logan هم یک مدل کاملا پنل الکترواستاتیک زد تا از دیگری عقب نمونه . این بلندگو رو شرکت یارامانا داره به ایران میاره و امیدوارم بتونم صداش رو بشنوم.

clx03

خبر دیگه اینکه پریشب خانه آقای الکساندریان بودم و نقطه خوبی برای بلندگوی سمت راست (قبلا برای بلندگوی سمت چپ جای خوب پیدا شده بود) پیدا شد تقریبا در فاصله 5 سانتی متری از نقطه قبلی و در مجموع صدا خیلی بهتر شد. الان فاصله دو بلندگو تقریبا 2.7 متر هست و تصویر استریویی خیلی خوبی داریم.

البته من هنوز فکر میکنم جا برای تغییر داریم اما احساسم میگه اون نقطه خیلی خوب در همین نزدیکی هاست ، شاید در کمتر از 10 سانتی متری همین دو نقطه. همین حالا هم صدای دایانا کرال رو وقتی تا ولوم آخر (3.5 درجه مونده به آخر) میبریم بالا بجای آزردن شنونده گوش رو نوازش میکنه. صدا الان اونجا در لحظه اول که میشنوید خیلی جلب توجه نمیکنه اما با کمی گذشت زمان متوجه میشید چه اتفاق خوبی داره میفته.

آقای الکساندریان تو همین چند هفته کلی تغییرات رو تست کردند که تو این تست ها تجربه های ارزشمندی بدست اومد و من از این بابت ازشون تشکر میکنم. دلم میخواست خودشون این تجربه ها رو در سایتشون بنویسند تا همه از این تجربه ها بتونیم استفاده کنیم. من سعی میکنم این گزارشات رو زود به زود بنویسم هرچند سرعت تغییرات تست شده بیشتر از سرعت تایپ من هست ;).

خبر دیگه اینکه آقای Mike صاحب مجله Spintricity و وبلاگ Audio Federation در سایتشون از وبلاگ من نوشتند که برام خیلی خبر خوبی بود. اینکه سایت باعث شده دوستانی مثل مایک داشته باشم خیلی خوشحالم. اینجا رو ببینید :

http://audiofederation.com/blog/archives/565

Read More