تحلیل صدای Quad 2905 با آمپلی فایر Audio Note Ankoru – بخش سوم

تحلیل صدای Quad 2905 با آمپلی فایر Audio Note Ankoru – بخش سوم

جمعه ۳ خرداد ۱۳۸۷
/ / /
ankoru.jpg

یکی از تفاوتهایی که بلندگوهای درایوری با بلندگوهای الکترواستاتیک دارند به همین مساله انرژی مبهم برمیگردد. صدای بلندگوهای الکترواستاتیک اون حالت Bloat رو نداره و احساس خالص بودن صدا بیشتر هست اما این خلوص ، بیشتر اوقات حساسیت رو به انتخاب Upstream افزایش میده و من فکر میکنم صدایی که از Quad شنیدم وابسته به سازگاری خوب با صدای آمپلی فایر دوست داشتنی Audio Note بود. البته همیشه صدای خوب از Matching خوب میاد و بنظر من مساله Matching مهمتر از خود کامپوننت هست و آقای فاطمی Setup خوبی را برای دمو فراهم کرده بودند.

هر چقدر بلندگویی سریعتر باشه با Resolution بیشتر نیاز به Upstream بهتری داره تا بتونه اونهمه جزئیات صدا رو با ملایمت و بشکلی طبیعی رندر کنه. سیستمهای high resolution اما analytical که لذتی به شنونده نمیدهند در دنیا زیاد پیدا میشه و به اونها میگویند hifi . اصولا سیستمها یک Trade off روی دو شاخص Smoothness و Resolution دارند و به سیستمهایی Musical میگویند که در کلاس قیمتی شون Resolution خوبی دارند اما اون آرامش و Smoothness صدا رو از بین نمیبرند.

بنظر من خیلی منطقی نیست ما به کامپوننتها برچسب خوب و بد بزنیم و خود ما باید بتونیم از یک بلندگو یک صدای خوب بگیریم. من از بلندگوهای متعددی تعریف کردم و این ذهنیت پیش اومد که چرا اکبری نظرش در مورد بیشتر بلندگو ها مثبت هست. واقعیت اینه که من با تجربه ای که داشتم فکر نمیکنم همه کامپوننتها رو میشه به دو دسته کاملا خوب و یا کاملا بد دسته بندی کرد و یا حتی ما تنها یک بعدی یک کامپوننت رو ارزش گذاری کنیم هر چند فروشندگان شدیدا سعی دارند این حس رو القا کنند که برندهایی که خودشون وارد میکنند بسیار خوب و دیگر برند ها اصلا خوب نیستند و این نگاه تک بعدی کاملا خوب یا کاملا بد روی خیلی از کاربران تاثیر گذاشته. بازار همیشه دنبال سود هست و برای بیشتر فروختن سعی میکنه با تبلیغات و تاکید و فشار جنس خودش رو بهتر جلوه بده تا فروش بیشتر بشه. بازار هیچ رفاقتی با حقیقت نداره و تنها سود براش مهم هست. همیشه هم سعی در پررنگ تر کردن یک تکنولوژی و یا ایجاد هیجان داره تا کاربر فکر کنه چه اتفاق عجیبی افتاده و الان دیگه سیستم جدید چه صدایی بده؟!

مساله اینجاست در ایران ما در گرفتن صدای خوب ضعف داریم و این ضعف رو به حساب کامپوننتها میگذاریم. اکثر اوقات صدا زیر 50 درصد کارایی دمو میشه و در این شرایط واقعا نمیشه در مورد محدودیت های یک سیستم حرف زد.

فرض کنید بلندگوی Quad که صدای خیلی خوبی داره با یک Upstream ناسازگار جمع میشد و صدای خوبی در مجموع نمیداد. آیا من باید مینوشتم Quad صدای خوبی نداره؟!

خیلی از دوستانی که منگر رو شنیدند این حس رو داشتند که صدا Analytical هست اما ASR نظر دوستان رو تا حد زیادی تغییر داد. آیا من باید مینوشتم صدای Manger خوب نبود؟!

هر سیستمی که خوب Match بشه صدای خوب ای خواهد داشت هرچند ممکنه ما اون صدا رو دوست نداشته باشیم.

بلندگوی B&W Prestige در بین بلندگوهای درایوری خیلی خیلی Neutral بود با Separation عالی اما کمی ناحیه وسط و بالا اون Texture طبیعی رو نداشت که از نظر من میتونست با تغییراتی بهتر بشه. آیا باید مینوشتم این صدا خوب نبود؟!

اولین باری که Wilson 8 شنیده شد خیلی در ناحیه پایین رزونانس داشتیم و صدا اون حس نزدیکی لازم رو نداشت، آیا باید مینوشتم صدا خوب نبود؟!

خیلی طبیعی است هر کدام ما از یک صدایی خوشمون بیاد و هر کدوم سلیقه ای داشته باشیم اما من وقتی میبینم سیستمها در همه شاخص ها همدیگر رو Outclass نمیکنند نمیتونم کاملا بگم کدوم بهتر یا کدوم بدتر هست و تنها حق دارم سلیقه ام رو و انتخاب خودم رو به شما بگویم.

مثلا مهندس پوینده از صدای B&W Prestige خوشش میاد و من از صدای ویلسون 8 و هر دوی ما میدونیم این بلندگوها با هم تفاوت صدا دارند و در شاخص هایی ویلسون بهتره و در شاخص هایی B&W و سلیقه من و مهندس هم با هم فرق داره.

هیچ وقت در یک فضای آکوستیکی ایده ال صدا نشنیدم اما آیا باید این محدودیت رو به صدای سیستم نسبت بدهم؟!

من فکر میکنم ما آدمها بجای تک بعدی نگاه کردن باید سعی کنیم خودمون به درک عمیق تری از صدای کامپوننتها برسیم بدون اینکه به نظرات دیگران توجه کنیم. من همیشه اصرار داشتم به اینکه نوشته ها هیچ وقت جای شنیدن رو نمیگیره و هیچ کسی نباید نوشته های من و دیگران رو ملاک قرار بده.

من فکر میکنم هر بلندگویی و هر سیستمی نقاط قوت و ضعف خودش رو داره و ما باید صدای اونها رو بفهمیم و طوری اونها رو جمع کنیم که به یک نقطه بالانس برسیم و به خودمون اجازه ندیم در مورد سیستمها همینجوری با سواد و تجربه محدودمون حرف بزنیم.

مطمئنا برای یکی مثل من خیلی راحته فقط از صداها انتقاد کنم و سعی کنم این حس رو القا کنم که این صداها منو راضی نمیکنه . یکی از دلایلی که نگاه منو در مورد نظرات آقای سالواتوره تغییر داد نگاه تند ایشان به برخی برند ها بود.

ما همیشه از دو سمت میتونیم نگاه کنیم یکی از سمت توانایی های یک سیستم و یکی از سمت محدودیت ها . از سمت محدودیتها نگاه کردن و نوشتن کار راحتی نیست چون هم نیاز به سیستم رفرنس Match داریم و هم تجربه شنیداری بالا و واقعیت اینه من نه در ایران بلکه حتی در مقیاس وسیعتری در انجمن های معروف دنیا نظراتی رو میبینم که با واقعیت فاصله دارند و البته در ایران اظهار نظرات خیلی خیلی عجیب غریب تر و بطور آشکاری غیر دوستانه و بازاری هست.

بگذریم ،

آکوستیک اتاق دو دیوار موازی رو نداشت و این حس بود که Load صدا بخاطر آکوستیک اون استرس رو نداره و در جایی که شنونده مینشست تاثیر آکوستیک به نسبت اتاق های معمولی کمتر بود. البته کمی احساس بالانس نبودن تصویر صدا بین دو بلندگو بود و در موسیقی های دینامیک تر و شلوغ تر محدودیت فضا بیشتر مشخص میشد. شاید فضا اون Openness و شفافیت رو کمی تحت تاثیر قرار داده بود و کمی هم تصویر صدا رو Diffuse میکرد.

یکی از دلایل علاقه من به Audio Note مساله stable بودن تصویر و جریان صدا بود. آمپلی فایرهای لامپی در مقایسه با Solidstate ها خیلی در این شاخص قابل رقابت با Solidstate ها نیستند و خیلی مهم هست یک آمپلی فایر لامپی بدون خطای ریتم ، بدون احساس گم شدگی در ضربات و فوروارد شدن بلندگو رو کامل تحت کنترل داشته باشه. در شاخص Stable بودن فکر نمیکنم آمپلی فایری در دنیا توانایی Krell Evo One رو داشته باشه چون من یادمه این سیستم تقریبا هیچ استرسی هنگام رندر کردن ضربات و موسیقی های شلوغ نداشت.

صدا در مقایسه با Krell CAST/Wilson W/P8 اون Fluency رو در مقیاس macro نداشت اما در Micro اون زیبایی و لطف صدا رو خیلی خوب حفظ میکرد در حالی که حس زنده بودن صدا رو با خودش داشت. من فکر میکنم Audio Note یکی از بهترین آمپلی فایرهایی است که تا بحال شنیدم چرا که این آمپلی فایر کمک میکرد Quad خیلی خوب اون Pleasure رو به شنونده بده و در عین حال زنده و Sharp صدا پخش بشه.

من فکر میکنم Wilson W/P 8 نسبت به Quad صدای ملیح تری داره اما Audio Note کمک میکنه تا Quad اون ملاحت (Human Like Texture) رو در حد لازم به شنونده بده و در مقابل Krell هم در حالت CAST اون دینامیک و Fluency رو به Wilson میداد تا صدای نهایی از Quad عقب نمونه. واقعا چیزی جای Matching رو نمیگیره و همیشه ما فراموش میکنیم هر کامپوننتی در سیستم Match صدای خوبی میده.

حالا فرض کنید Quad رو با Krell جمع کنیم و Wilson رو با Audio Note ، من فکر میکنم صدا در هر دو سیستم از اون چیزی که من دوست دارم فاصله میگیره و هم صدای Quad کمی خشک میشه و هم صدای Wilson کمی Soft و هر دو اینها برای من خوشایند نیست.

صدای Quad کمی حتی بعد از گرم شدن کمی حالت Dark رو تداعی میکرد البته منظورم از Dark کاهش انرژی فرکانسهای بالا نیست بلکه منظورم اینه صدا کمی اون درخشش و تلالوء رو نداشت و در حد خیلی کمی خصوصا در ناحیه وسط تیره بود که میتونست دلایل مختلفی داشته باشه. یکی میتونه به Warm up نشدن سیستم برگرده و یکی هم به کابل ها. من فکر نمیکنم سورس Ayre (چرا که وقتی سورس آنالوگ پخش میشد همین تیرگی محسوس بود) این حالت رو تداعی میکرد و فکر هم نمیکنم این مساله به Quad برگرده (البته شاید پنل روی بلندگو بی تاثیر نبود) و من حدسم بیشتر روی کابل بود. کابلها بنظرم در کلاس این سیستم نبودند و بنظر میرسید تا حد زیادی صدا رو تحت تاثیر قرار داده بودند. شاید برق سیستم شایدم پنل بلندگو شایدم عوامل دیگه و من که فقط 4 ساعت صدا شنیدم واقعا نمیتونم روی حدس هایی که میزنم مطمئن باشم.

Quad با Audio Note بعد از Krell CAST با Wilson W/P 8 بهترین صدایی بود که من شنیدم هرچند سیستم نیاز به Tune هایی داشت تا به بهترین حالت خودش برسه. البته Quad در کلاس قیمتی خودش واقعا بینظیره و من فکر میکنم نمیتونم بلندگوی درایوری رو پیدا کنم که در این کلاس قیمتی چنین صدایی به من بده. بیشترین توانایی Quad به اون Wholeness و حس زنده بودن صداش برمیگرده تصویری شفاف و دقیق. صدای ویلسون Lushness بیشتری داره و Fluid تر هست و بیشتر به گوش میشینه هرچند اون Wholeness و یکپارچگی در تصویر رو نداره. صدای ویلسون Texture فوق العاده ای داره که یک حس Pleasure به شنونده میده و صدا خیلی راحت به گوش میشینه و شنونده رو غرق خودش میکنه در مقابل Quad سازها رو به اتاق میاره و خیلی زنده و شفاف سازها رو در اتاق میچینه. ویلسون Dynamic و Fluency بهتری به شنونده میده و Quad Vibrancy و Sharpness بیشتری. Emotion صدای ویلسون بیشتره و در مقابل Quad صدایی Phase Coherent و شاداب داره. تصویر صدای ویلسون بزرگ تر و عمیق تر بنظر میومد اما تصویر صدای Quad واقعی تر و Coherent تر. من فکر میکنم کمی بی انصافی است ما این دو سیستم رو با رکوردهایی مقایسه کنیم که مهندس صدای اونها هنگام تدوین از یک بلندگوی درایوری استفاده کرده باشه. بنظر من اگر رکوردی رو هنگام ویرایش در استودیو با بلندگوی الکترواستاتیک بشنویم و بر اساس اون صدا رو تدوین کنیم کمی نظرمون در مورد مقایسه صدای دو بلندگو (خصوصا در مورد مشخصات Soundstage) تغییر خواهد کرد. Quad در ولوم های خیلی پایین هم خوب بود و نسبت به دیگر بلندگوها در این شاخص بسیار خوب و راحت بود.

حس نزدیکی صدا و نداشتن انرژی مبهم و Bloat در Quad شنونده رو به واقعیت Realness نزدیک میکرد و Bloom آمپلی فایر Audio Note صدایی Smooth و طبیعی رو به شنونده میداد. Timbre صدا همانند کابل Third کمی نسبت به نوع ساز حساس بود به این معنی که سازهایی که صداشون زخمه ای بودند و در لحظه هایی سیستم باید dynamic Range بالایی داشته باشه کمی تفاوت شاخص داشت.

لذت بردم و باید از آقای فاطمی تشکر کنم که چنین امکانی رو برای من فراهم کردند.

7 Comments