شناخت سیستم

شناخت سیستم

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۳۸۶
/ / /
Comments Closed

یک شنونده Audiophile برای درک صدا و خصوصیات فیزیکی یک کامپوننت چند انتخاب دارد که هر یک را جداگانه شرح خواهم داد و ارزش آنها را از نگاه خودم بررسی میکنم. این دریافت اطلاعات پنج شکل مختلف دارد :

1. مشخصات و شرح تکنولوژی ساخت دستگاه Specification & Technology

2. اندازه گیری مشخصه های دستگاه با تجهیزات دقیق الکترونیکی Measurement

3. تحلیل صدا توسط تحلیل گران (Review)

4. نظرات کاربران ای که تجربه شنیدن داشته اند و یا نظرات فروشندگان

5. شنیدن صدا

در قسمت اول ما یک صفحه از مشخصات دستگاه ، توضیحاتی در مورد نوع طراحی و تکنولوژی های استفاده شده در ساخت سیستم را که کارخانه سازنده به ما داده است میخوانیم. در بخش دوم یک موسسه و یا یک مجله مانند Stereophile با اندازه گیری مشخصات فنی اعداد و نقشه هایی از پارامترهای فیزیکی دستگاه را به ما ارائه میدهد. در حالت سوم ما تحلیل یک Reviewer را میخوانیم تا به درکی از صدا برسیم و در حالت چهارم به حرفهای دیگران از جمله فروشنده گوش میکنیم و در حالت پنجم بدون هیچ واسطه ای صدای سیستم را میشنویم.

تا بحال فکر کرده اید برای شما کدام حالت و یا تلفیق چه حالتهایی با هم بهترین ره یافت را برای درک صحیح از صدا داشته است؟

ابتدا بهتر است سه چیز را در یک فرایند مشخص کنیم:

الف. ساختار

ب. درک انسان از ساختار

ج. تصویر ساختار درک شده بر یک ابزار ارتباطی

بعنوان مثال یک درخت را در نظر بگیرید ، درخت یک ساختار خاص میباشد که موجودیت داشته و کاملا عینی میباشد. هر انسانی با دیدن درخت از نزدیک و مشاهده آن تصویری (از درخت) در ذهنش نقش میبندد. ساختار ای بنام درخت بر ساختارای بنام انسان تاثیر میگذارد و این تاثیر پذیری ممکن است باعث حرکت ذهن یا بوجود آمدن یک احساس خاص و کلا تغییر وضعیت انسان شود. این تغییر باعث بوجود آمدن نوعی نگرش (یک وضعیت خاص در انسان) نسبت به درخت در انسان گردد. بیان این تاثیر و نگرش توسط انسان با یک ابزار ارتباطی مانند زبان یا نقاشی میشود تصویر درک انسان بر یک ساختار ارتباطی.

صدای یک سیستم صوتی هم یک ساختار عینی مانند یک درخت هست. هر انسانی با شنیدن صدای یک سیستم به درکی خاص از آن صدا میرسد (این درک در انسانها میتواند متفاوت باشد). اگر این شنونده سعی کند صدای درک شده توسط خودش را برای دیگران شرح دهد باید آنرا بر یک ساختار ارتباطی مانند زبان (review) تصویر نماید. از یک بعد خاص دیگر هم که نگاه فیزیکی ذهن به سیستم هست میتوان به یک سیستم با بررسی شاخصهای فیزیکی آن پرداخت. یک سیستم الکترونیکی یک ساختار هست و مشاهده آن نه با اندام های حسی بشری بلکه با وسایل اندازه گیری دقیق الکترونیکی و درک شاخصهای فیزیکی آن یک سری اطلاعات تولید میکند که برای بیان آن از پارامترهای الکترونیک تعریف شده کمک میگیریم.

در دو مورد اول (مشخصات و شرح تکنولوژی ساخت دستگاه Specification & Technology) و دوم (اندازه گیری مشخصه های دستگاه با تجهیزات دقیق الکترونیکی Measurement) ما از دریچه پارامترهای فیزیکی به کامپوننت نگاه میکنیم و در موارد سوم و چهارم و پنجم از دریچه حس شنیداری. در حالت سوم (تحلیل صدا توسط تحلیل گران Review) و چهارم (نظرات کاربران ای که تجربه شنیدن داشته اند و یا نظرات فروشندگان) ما با یک واسطه و با یک ابزار ارتباطی روبرو هستیم و در حالت آخر (شنیدن صدا) ما بی هیچ واسطه ای صدا را میشنویم.

قبلا در مورد این دو نگاه (یکی اهمیت به حس شنیداری و دومی پارامترهای فیزیکی سیستم) نوشته بودم و خودم فکر میکنم برای یک شنونده باید حس شنیداری مهم باشد نه پارامترهای فیزیکی سیستم. من و شما انسان هستیم نه اسیلوسکوپ (دستگاهی که سیگنال ولتاژ را اندازه گیری و نشان میدهد) بنابر این حس شنیداری هر کس باید برایش در درجه اول اهمیت باشد. از آنجا که حس شنیداری انسانها (برخلاف تمام اسیلوسکوپها که مثل هم میبینند) با هم تفاوت دارد هر کس خودش باید انتخاب کند و من یا شخص دیگری نمیتوانیم برای شما انتخاب کنیم. هر شنونده ای با شناخت سلیقه شنیداری خویش میتواند به انتخاب صحیح برسد و این مساله با شنیدن و تجربه بیشتر برای همه امکان پذیر است. مطمئن باشید کم هزینه ترین و مطمئن ترین راه برای رسیدن به یک صدای خوب همان افزایش تجربه شنیداری بدون واسطه و دخالت دیگران هست چرا که خود من با اعتماد به نوشته ها و تحلیل ها و خواندن Specification و Measurement ها انرژی زیادی صرف کردم اما خیلی طول کشید به یک صدای نسبتا خوب برسم آن هم نه با کمک منابع اطلاعاتی بازار (مثل مجلات و حرف فروشنده ها و …) بلکه با تجربه و تلاش خودم و کمک برخی دوستان.

من اعتقادی به ارزش گذاری صدای یک سیستم تنها بر مبنای Specification دستگاه و یا Measurement یک سیستم ندارم و تنها این گونه اطلاعات را برای سرگرمی میخوانم البته گاهی دلیل خواندن آنها عدم دسترسی به منابع اطلاعاتی بیشتر هست. کاری به صداقت یا عدم شفافیت کمپانی ها هم ندارم و در هر صورت دو مورد اول را به تنهایی با ارزش نمیدانم. در پست های بعدی درباره دو مورد اول توضیح خواهم داد. موارد سوم و چهارم و پنجم بر اساس حس شنیداری بوده و ارزش بیشتری نسبت به دو مورد اول دارد هرچند موارد سوم و چهارم هم بعلت با واسطه بودن اشکالاتی دارند که ممکن است برای ما نتیجه مطلوب را حاصل نکند و تنها مورد آخر را پیشنهاد میکنم. هیچ review ای و هیچ اظهار نظری نمیتواند جای تجربه مستقیم شنیدن صدا را بگیرد و من فکر میکنم باید مبنای اصلی مورد پنجم یعنی شنیدن باشد و موارد دیگر در کنار اصل پنجم قرار گیرد. از نگاه من شنیدن صدا (بی هیچ واسطه ای و عدم ذهنیت قبلی) در دراز مدت و در شرایط مطلوب بهترین و کم هزینه ترین راه برای رسیدن به صدای خوب هست و باید از فروشنده بخواهید برای شما در شرایط مناسب صدا بگیرد.

Comments are closed.