شاخص های صدا:
از آنجایی که شاخص های صدا همان اجزای صدا هستند و مغز ما بجای مد شنیدن کل وارد مد تمرکز بر روی اجزای صدا میشود من مناسب دیدم قبل از اینکه از درک کل به سمت n شاخص برویم بهتر است یک دسته بندی داشته باشیم تا کم کم وارد جزئیات بیشتر شویم و برخلاف روش رایج (http://stereophile.com/reference/50/) یک دفعه با کلی مفاهیم روبرو نشویم. من یک مرز بندی دقیق ارائه نمیکنم و معتقدم کلا امکان این کار هم در عمل وجود نداره و سعی میکنم بر اساس درک مغزم از صدا یک دسته بندی داشته باشم و همه پارامترها را در این چهار چوب توضیح بدم.
دسته بندی من به شکل زیر هست:
- Presence of Sound in Space (Static)
- Harmonic Structure (Static)
- Dynamic Structure (Dynamic)
- Transparency & Neutrality (Vertical Parameter)
این دسته بندی بر اساس نوع تاثیر سیستم ها بر صدا و نوع درک مغز من از این تاثیرات هست و البته سعی میکنم نوشته های رابرت هارلی، مایک، رومی، کالمز، جان گوردن و آرتور رو هم مورد توجه قرار بدم و در مورد معنی مفاهیم ای که در نوشته های آنها هم استفاده میشه به این دایره اضافه کنم و در موردشون توضیح بدم.
بخش اول مربوط به مشخصات تصویر صدا Imaging , Soundstage و کلا شکل موجودیت صدا در اتاق میشود.
مثلا در یک اجرای زنده Live هر سازی از یک مکان خاص شنیده میشود و مشخصات مکانی ساز و مشخصه تصویر آن (ابعاد چشمه صوتی) یک چیز مشخص و قابل درک برای مغز میباشد.
وقتی تار را از فاصله ای خاص میشنویم مغز براحتی مکان سورس صدا را تشخیص داده و اندازه سورس صدا نیز قابل درک است ، مثلا احساس نمیکنید اندازه دهان خواننده بزرگتر از حد معمول است و یا اطلاعات مربوط به Ambience فضای اجرا در این دسته قابل طبقه بندی است.
کلا شکل حضور صدا در اتاق رو من در یک گروه قرار دادم بنام Presence of Sound in Space .
دسته دوم مربوط به اون اطلاعات ای میشه که در ساختار هارمونیکی صدای یک ساز هست و با شاخص هایی چون Timbre ، Texture و Low Level information هایی سروکار داریم که کلا به وضعیت هارمونیکی یک صدا مربوط میشوند.
دسته سوم به خصوصیات داینامیکی صدا توجه داره که بیشتر به میزان انتقال صحیح انرژی در طول زمان وابسته هست. در این بخش ساختار دینامیکی صدا بررسی میشود و حس حرکتی در استرینگ های صدا مورد توجه قرار میگیرد.
دسته چهارم به میزان ره یافت شنونده به صدا ربط داره ، یعنی چقدر فلان شاخص مورد نظر صدا خالص ، و شفاف و تمیز هست و من عبارت Transparency و Neutrality رو بعنوان یک عبارت کلی برای این نوع از شاخص ها انتخاب کردم که عبارت Transparency برای میزان ره یافت ما به اون شاخص صدا اشاره داره و Neutrality به نزدیکی اون شاخص به حد تعادل یا همان خط بالانس.
در سه بخش اول ما با سه دسته شاخص ها در صدا روبروییم اما در بخش چهارم ما به ره یافت شنونده در سه شاخص قبلی توجه میکنیم که حالتی Vertical داره تا یک دسته موازی با بقیه دسته ها.
البته این توضیحاتی که دادم خیلی اولیه و شاید گنگ باشه، اجازه بدید بطور مفصل همه این دسته بندی ها رو توضیح میدم و سعی میکنم با مثال هایی موضوع رو روشن تر کنم اما برای شروع همین حالا سیستم رو روشن کنید و به این چهار بخش دقت کنید، شکل حضور صدا در اتاق، جنس صدای ساز ، حس حرکتی موسیقی و شفافیت ای که حس میکنید در صدا.
تکرار میکنم این طبقه بندی مختص درک مغز من هست و مثلا با طبقه بندی مایک یا طبقه بندی گروه EBU فرق میکنه (البته من و مایک نزدیکتریم) اما در نهایت من سعی میکنم همه اونها رو تو همین چهار گروه خودم توضیح بدم. بد نیست الان نوشته های آقایان Hoeg وChristensen و Walker رو بخونید که مربوط به گروه EBU هست.
این گروه به شکل زیر طبقه بندی کرده :
Spatial impression :
– Homogeneity of spatial sound
– Reverberance
– Acoustical balance
– Apparent room size
– Depth perspective
– Sound colour of reverberation
Stereo impression :
– Directional balance
– Stability
– Sound image width
– Location accuracy
Transparency :
– Sound source definition
– Time definition
– Intelligibility
Sound balance :
– Loudness balance
– Dynamic range
Timbre :
– Sound colour
– Sound attack
Freedom from noise and distortions
Main impression
چیزی که جالبه اینه که من تو سال 1383 در دفترم یک طبقه بندی دیگه داشتم که براتون اینجا میارمش و کم کم این دسته بندی تغییر کرد تا به شکلی که در بالا آوردم دراومد و جالبه خیلی هم شبیه به دسته بندی مایک شد، از مایک بپرسم اون 5 سال پیش تو دفترش چیزی نوشته بود یا نه 🙂
دسته بندی 5 سال پیش من به شرح زیر بود :
Music Flow
Definition Across Soundstage
Control and Timing
Dynamic and Attack
Bandwidth and Background noise
Distortion
Long listening State (effect of sound on brain)
یک دسته بندی دیگه هم تو سایت TNT Audio دیدم که کمی ابتدایی بنظر میرسه :
The PRaT & emotion group
- Rhythm
- Timing
- Pace
- Tingle factor
The low-end
- bass depth/extension
- bass pitch/tunefulness
- bass speed
- bass clarity or tightness
The midrange & vocals
- Vocal/instrument pitch/tunefulness
- Vocal/instrument intelligibility/clarity
- Vocal/instrument realism/timbre/naturalness
- Vocal/instrument embodiment
The top-end
- Treble pitch/tunefulness
- Treble clarity
- Treble timing/integration
- Treble sweetness
Hifi attributes
- Soundstage realism/stability
- Soundstage width
- Soundstage depth
- Soundstage height illusion
The other essentials
- Fuzziness (negative parameter suggested by my partner Heather during the anti-vibration shootout, described as “diffusion” by some)
- Virtuality? (accurate instrumental timbre realism, contrasts, not that pinpoint imagery delusion)
- micro-dynamics (subtle nuances & contrasts too)
- macro-dynamics