در فضای مجازی مثل اینستاگرام یا انجمن ها دیدن کامنت های مردم همیشه باعث تعجب من بوده. اقای عارف هم بخاطر همین جو کمتر حاضر به نوشتن شدند و این مشکل ممکنه مشکل خیلی ها باشه.
من قبلا حساس تر و آسیب پذیرتر بودم اما الان با این نوع رفتار ها زیاد خودمو ناراحت نمیکنم اما این مشکل متاسفانه هست .
مطلبی رو آقای باستانی نوشتند که من اونو اینجا میارم :
قصد بنده از انتشار پست های فرهیختگان فیسبوکی یا فرهیختگان فضای مجازی مقدمه چینی برای طرح بحثی جدی تر بود. تصور می کنم میزان بازنشر آن دو پست، نشان دهنده به ستوه آمدن بسیاری از کاربران شبکه های اجتماعی از بیشفعالی اقلیتی “دائما قضاوت کننده” یا “بد دهن” و “نفرت پراکن” بر روی این شبکه هاست. بنده، احتمالا به خاطر ماهیت بسیار “خشک” اغلب پست هایم، تا به حال تجربیات شخصی زیادی از حضور این کاربران نداشته ام، اما اغلبمان افراد محترمی را میشناسیم که برای در امان ماندن از این جماعت بیشفعال، به طور کلی از خیر حضور در شبکه های اجتماعی گذشته اند. من حداقل سه خانم تاثیرگذار را می شناسم که برای در امان ماندن از کنایه های جنسیتی یا جنسی گروهی از بیشفعالان فضای مجازی، صفحات فیس بوک یا اینستاگرام خود را به طور کلی غیر فعال کرده اند و می بینم که افراد بسیار بیشتری -باز عمدتا از میان خانم ها- در مواجهه با این “قلدری مجازی”، در آستانه تصمیمگیری های مشابه هستند. بنده بدون آنکه جسارت تعیین تکلیف برای دیگران را داشته باشم، تصمیم گرفته ام که، در حد توان محدود خود، در مقابل چنین وضعیتی بی تفاوت نمانم.
عجیب آنکه گروهی از همین جماعت بیشفعال فضای مجازی، به نگارنده گلایه کرده اند که پست های فرهیختگان فضای مجازی آنها را به شدت دست انداخته یا آزادی بیانشان را تهدید کرده است! شاید ایراد از فهم من است که متوجه نمی شوم عزیزانی که با استفاده از حق “آزادی بیان” خود، روز و شب در حال صدور احکام قطعی و تند در مورد “هر” اظهار نظری بر روی شبکه های اجتماعی هستند، چگونه از یک شوخی مودبانه با رفتار خود تا این حد بر آشفته می شوند؟
تأمل برانگیزتر اینکه بسیاری از کاربران بیشفعال شبکه های اجتماعی، هنگامی که به خاطر قضاوت های گروهی، توهین یا نفرت پراکنی علیه افراد دارای نژاد، کشور، مذهب، عقیده… متفاوت مورد گلایه قرار می گیرند، با توجیهات محیرالعقول سیاسی، اجتماعی، مذهبی و فلسفی می کوشند توضیح دهند که بددهنی را در دفاع از “حقیقت” انجام می دهند. با توجیهاتی از این قیبل که مثلا “آیا باید به کسانی که علیه بشریت جنایت می کنند هم احترام گذاشت؟”، “این عکس را ببنید! یعنی به کسانی که از اینها دفاع می کنند هم نباید فحش داد؟”، “شما معتقدید حتی برای بی آبرو کردن خیانتکارها هم مستندات لازم است؟”، “یعنی به هیتلر هم نمی شود فحش ناموسی داد؟” و امثال اینها… اما امیدوارم که استفاده کنندگان از چنین استدلال هایی آزرده نشوند اگر یادآوری شود که بددهنی آدم ها، ارتباطی با “شدت حق طلبی” شان ندارد و ریشه در “تربیت فردی” آنها دارد.
به عنوان نمونه، بخش بزرگی از بددهنیها، در میان هواداران تیم های فوتبال رد و بدل می شود و بنده بسیاری از این هواداران بددهن را می شناسم که در اختلاف نظرهای سیاسی و اجتماعی و نژادی و … دقیقا هم با همان رویه وارد می شوند. واقعا آیا مثلا مسابقه فوتبال بین دو تیم تهرانی هم، عرصه دفاع از حق در مقابل باطل است که کسانی بر سر آن انواع توهین های جنسی و نژادی و … را حواله همدیگر می کنند؟ یا اینکه واقعیت به سادگی از این قرار است که طیفی از آدم ها بددهن و عصبانی اند و در”هر” مورد که اظهار نظر کنند – از فوتبال گرفته تا سیاست –ویژگی های شخصیتی خود را بروز می دهند؟ بنده با سابقه محدودی که در فضای رسانه ای دارم به وضوح مشاهده کرده ام که دو انسان مودب در دو گروه سیاسی یا اجتماعی “دشمن”، به راحتی می توانند مکالمه محترمانه داشته باشند و دو برادر بی ادب ممکن است برسد یک بازی ساده فوتبال به همدیگر “فحش ناموسی” بدهند. شوخی بزرگی است اگر تصور کنیم این فحش دادن یا ندادن ها، ارتباط معنی داری با میزان حق طلبی یا ظلم ستیزی آدم ها دارند!
نهایتا، اگر چه میان کاربران رسانه های مجازی و حقیقی، تقسیم بندی های متنوعی قابل تعریف است، اما اغراق آمیز نیست اگر گفته شود که یک تقسیم بندی بسیار واضح در این عرصه، میان “با ادب ها و بی ادب ها” است. اکثر عرب ها، فارس ها، کردها، ترک ها، ایرانی ها، افغان ها، خارج نشین ها، داخل نشین ها، موافقان حکومت، مخالفان حکومت، راست ها، چپ ها، زن ها، مردها… ی مودب، امکان گفتگوی مجازی و حقیقی با یکدیگر را دارند. در مقابل، اکثر عرب ها، فارس ها، کردها، ترک ها، ایرانی ها، افغان ها، خارج نشین ها، داخل نشین ها، موافقان حکومت، مخالفان حکومت، راست ها، چپ ها، زن ها، مردها… ی بی ادب، محکومند که عمر خود را به رد و بدل کردن قضاوت های دستجمعی، نفرت پراکنی و توهین های جنسیتی، قومی، نژادی، مذهبی، عقیدتی و … بر روی شبکه های اجتماعی بگذرانند.
این دوستان، البته می توانند از حق “آزادی بیان” خود به هر نحو که مایلند استفاده کنند، اما انتظار نداشته باشند که در آینده، حتی برای آینه گرفتن در مقابل رفتار آنها – ولو به طنز- از محضرشان اجازه بگیریم.