یک بحث خیلی خیلی خیلی خیلی مهم هست در زمینه فهم یک مساله و بیان یک گزاره در مورد اون مساله.
همه ما تو زندگی راجع خیلی از مسائل حرف میزنیم و سعی میکنیم ایده هامون و نظراتمون رو در مورد اون مساله بیان کنیم.
از نگاه من هر تفکر و ایده ای در ذهن ابتدا باید به دقیق ترین شکل ممکن آنالیز و درک بشه و بعد به دقیق ترین شکل ممکن بیان بشه.
خیلی از مشکلات و عدم تفاهم در فضای گفتگو از این مساله ناشی میشه که ما در مورد موضوعی حرف میزنیم که خودمون هنوز ایده درست و دقیقی در موردش نداریم و یا گاهی زبان نامناسب و غیر دقیقی رو برای بیان اون مساله انتخاب میکنیم (الان بین فلاسفه بحث های جالبی در مورد رابطه بین زبان و ایده وجود داره).
فکر کنم ولتر بود میگفت قبل از بیان چیزی باید مفهوم کلماتی که قراره ازشون استفاده کنی رو دقیقا برام شرح بدی و جادی بود میگفت تو کتابی نوشته بود تا موضوعی رو دقیق نفهمیدی برای دیگران بیانش نکن.
من معتقدم باید برای ارتباط و تبادل نظر ما اول ایده هامون رو خودمون دقیقا بفهمیم و بعد با زبانی دقیق بیانشون کنیم.
خیلی از ایده های ما بدون اینکه ما بدونیم خیلی کلی و غیر واضح هستند و خود ما اول باید وضوح و دقت مون رو تو درک اون مساله بالا ببریم و بعد شروع کنیم به بیان اون موضوع به زبانی دقیق و روشن.
میدونستید همین ایده هایی که دقیقا خودمون نفهمیدیمشون میتونند تولید کننده سوالاتی بشن که اصلا جوابی ندارند. مثلا یک زمانی یک سوالاتی تو فلسفه (مرتبط با مفهوم زمان) مطرح بود که اصلا از پایه اون سوال اشتباه بود اما با پیشرفت علم و دقیق شدن دیدگاه انسان (مثل تغییر مفهوم زمان با نظریه نسبیت انیشتین) خود بخود اون سوالات مبتنی بر ایده هایی غیر دقیق از بین رفتند.
همونطور که میدونید علم شاید تو مسیرش هیچوقت نتونه به کلی نگری برگرده و همیشه بیشتر شاخه شاخه و واگرا تر بشه اما حداقل تو مسیرش به سمت دقیق تر شدن میره.
یکی از خصوصیات رومی اینه که سعی میکنه خیلی دقیق چیزی رو بفهمه و بعد به شکلی نسبتا دقیق بیانش کنه و من کاری به درست و غلط بودن ایده هاش ندارم و خودم هم تو جایگاهی از نظر تجربه شنیداری نیستم که بخوام در مورد صحت و سقم خیلی از ایده هاش نظر بدم .
یه روز یکی از رومی سوالی پرسید و رومی بهش گفت به سوال زمانی میشه پاسخ داد که خود کسی که سوال رو پرسیده دقیقا بدونه دنبال چه جیزی هست و دقیقا در مورد یک چیز مشخص سوال بپرسه نه در مورد یک چیز کلی و نامشخص.
چیزی که هست اینه که خیلی از آئودیوفیل ها اولا ایده هاشون دقیق و آنالیز شده نیست ، ثانیا زبان دقیقی برای بیانش ندارند.
بحث هایی که تو اون بحث ها همه موضوعات دقیق و آنالیز شده تعریف نشدند و زبان ارتباط هم دقیق نیست طبیعتا نتیجه ای ندارند.
در مورد های فای هم تو کل دنیا ( از جمله همین سایت های تحلیل صدا مثل Audio Review ) تا حد زیادی ما با اظهار نظراتی روبرو هستیم که نه طرف دقیقا فهمیده چی میگه و نه درست بیانش میکنه.
درخواست من اینه بیشتر به این موضوع فکر کنید ، ایده های ما در مورد صدا رو باید قبل از بیان ، خودمون اول خوب بفهمیم و بعد به شکلی دقیق بیانش کنیم. راستش من دلم میخواد ما دقیق تر نگاه کنیم و بهتر ایده هامون رو بیان کنیم چون لازمه ارتباط سازنده همین چیزهاست و من بیشتر از اینکه دغدغه اینو داشته باشم که نظرات من درسته یا غلط و یا نظرات کس دیگری درسته یا غلط به این فکر میکنم که ساختار ارتباط باید درست باشه و سعی ام بر اینه اولا خودم همیشه در مورد چیزهایی بنویسم که دقیقا فهمیدمشون ثانیا اونها رو به زبانی مشخص بیان کنم. امیدوارم سعی همه بر این باشه که اولا موضوعات رو دقیق بفهمند ثانیا دقیق بیانش کنند ثالثا همه آنچه که فهمیدند رو دقیق و شفاف و بدون در نظر گرفتن منافعشون بیان کنند.
تو مطالب بالا من 1000 بار از کلمه دقیق استفاده کردم اما خودم هم دقیقا نفهمیدم چی گفتم 😉
One Comment