اولین سیستمی که من گرفتم NAD بود هم سورس و هم آمپ و با بلندگوی Dynaudio 82 و با کابل های مانستر ، NAD و Dynaudio رو از آقای راد گرفتم و کابل ها رو از فروشگاه نکیسا و باور کنید صدای هدفون گوشی زیمنس SL45 من بهتر از این سیستم من بود.
باور این موضوع خیلی راحت نبود چون فکر میکردیم پشت اونهمه تبلیغات مجلات و نظرات آئودیوفایل ها و تحلیلگرانی که برای این برندها تحلیل مینوشتند و نظر میدادند حتما باید یک چیز قابل اتکا و نتیجه بخشی باشه.
ماجرای اون خیاطی که رفت پیش پادشاه دانمارک یادتون هست؟ هانس کریستین دانمارکی داستانی نوشته به این مضموم که یک خیاطی رفت پیش پادشاهی گفت من یک لباس برات تهیه میکنم که فقط حلال زاده ها میتونند اون لباس رو ببینند و اگر کسی حروم زاده باشه نمیتونه اون لباس رو ببینه بعدش هم پادشاه رفت تو جمعیت و همه هورا میکشیدند که عجب لباس زیبایی شده و هیچکسی هم به روی مبارک نمی آورد که پادشاه رو داره لخت میبینه از ترس اینکه حروم زاده بحساب نیاد تا اینکه یک بچه اون وسط داد زد این که لخته و خلاصه ماجرا لو رفت.
من اون موقع خیلی به مجلات و تحلیل ها اعتماد داشتم، خیلی وقت گذاشتم تا یک انتخاب خوب داشته باشم اما خیلی طول کشید تا فریاد بزنم بابا این صداهایی که میشنویم خوب نیست، خوب نیست خوب نیست (بقول مهندس که میگفتند هیچ وقت اون صدای ایده الی که تو ذهنشون داشتند رو جایی نشنیدند) ، متاسفانه ما هیچ منبع قابل اعتماد و درست حسابی ای نداشتیم، فروشندگان تو ایران نمیتونستند کمکی کنند و تنها منبع دسترسی اینترنت بود که اونم پر بود از اظهار نظرات اشتباه که آدم رو بیشتر گمراه و گیج میکرد .
تو اون دوران خیلی وقت برای تست میگذاشتم، این بلندگو رو وردار ببر اونجا تست کن، این آمپ رو ببر فلان جا تست کن و خلاصه همش داشتیم فکر میکردیم مشکل از کامپوننت هاست، یادتون هست گفتم اولین اشتباه اینه که فکر کردیم “صدای خوب یعنی لذت بیشتر از موسیقی” ، از نگاه من دومین اشتباه این بود که “فکر میکردیم تنها راه رسیدن به صدای خوب تعویض کامپوننت هاست اونم بر مبنای تحلیل مجلات و یا پیشنهاد فروشندگان”.
اشتباه دوم رو خیلی ها از جمله من مرتکب شدند و به هر حال کم کم نتایج به من میگفت تغییر کامپوننت به تنهایی راهی است که به ترکستان میره.
چیزی که برای من باعث تاسف هست اینه که هنوز هم عده ای بحث میکنند تکنولوژی یا برند X بهتر از Y هست، فلان برند شده Product of Year فلان مجله و ….
داشتم میگفتم همه ذهن من اون موقع این شده بود که اگر یک آمپ و سورس بهتر از NAD بگیرم و یا بلندگوی مدل بالاتر Dynaudio رو بگیرم مشکل حل میشه و کلا ایده “حل مشکل با خرید سیستم گرانتر” بطور ناخودآگاه با کمک مجلات و فروشندگان تو ایران میرفت تو ذهن همه آئودیوفیل های بخت برگشته.
چه بحث های احمقانه ای هم تو این فضا جریان داشت و …
اما با همه این مسائل اون روزها روزهای خوبی بود، خیلی ذوق و شوق داشتیم و امیدوار بودیم ، یک روز نمیدونم از روی اینترنت بود که یارامانا رو پیدا کردم و به آقای رحمانی زنگ زدم، گفتم من آمپلی فایری میخوام که بتونه بلندگوهام رو درایو کنه و گفت Krell 300 و 2250 موجوده و میتونیم بریم صداش رو بشنویم.
اون روز با محمد و رضا رفتیم یارامانا پاساژ علامه، یک سورس سونی و یک آمپ کرل 300 و کابل مانستر و بلندگوی Dynaudio 82 من، آقا باور نمیکنید عجب صدایی شنیدیم عجب صدایی شنیدیم، من و دوستان هوش از سرمون پریده بود، گفتیم آقای این Krell دیگه معجزه صداست و خلاصه رفتیم Krell 300il رو خریدیم. اومدیم خونه وصلش کردیم دیدم همچین بد نیست اما اصلا اون صدایی که تو یارامانا شنیدیم نبود.
قبل از شنیدن Krell تقریبا داشتم از صدابازی ناامید میشدم اما اون صدا کاملا مسیر های فای منو تغییر داد و باعث شد برخلاف دوستام این هابی رو ادامه بدم. کمی مورونی فکر کردم و دیدم که احتمالا بخاطر سورس سونی بوده که صدا اونجا خوب بود و بعدش هم رفتم سورس آکوفیض خریدم.
اشتباه پشت اشتباه …
نتیجه خوب نبود و صدا مثل اون روزی که پیش آقای رحمانی بودیم نشد، گفتم حتما باید کابل ها رو هم عوض کنم ، بازم مورونی پشت مورونی و کابل ها هم عوض شد و کلی هم سیستم توییک کردیم اما نشد که نشد…
چقدر های فای پر از سوالات بی جواب بود …
سالها بعد با یک اتفاق فهمیدم مکان بلندگو و آکوستیک چه معجزه ای میتونه بکنه و این رو مدیون رومی هستم اما اون موقع واقعا فهمیدن این موضوع کار راحتی نبود. ای کاش آدمهای درست حسابی بیشتری مثل آرتور و مایک و رومی وجود داشتند و فضای های فای با نوشته های اونها شکل میگرفت نه با نوشته های مورون هایی که خودشون هم نمیدونند دارند چکار میکنند.