من تازه برگشتم تهران و فکر کردم بد نیست چند تا خبر رو به اطلاع دوستان برسونم، یکی اینکه تو کانادا نمایشگاه Salon Son & Image 2010 برقراره که هیچ کدوم از این دوستان ما اونجا حضور ندارند و کسی هم فعلا جز استریوفایل و UHF ازش گزارش تهیه نکرده، کانادایی ها خیلی تو های فای حرفی برای گفتن ندارند (غیر از استاد Ed Meitner طراح معروف EMM Labs و Bidat که اولین بار فرمت DSD با 4 بیت و فرکانس 2.8 مگ رو به سونی پیشنهاد کرد اما درنهایت این فرمت به 1 بیت با فرکانس 2.8 مگ کاهش داده شد، این آدم اولین بار فیلتر دیجیتالی طراحی کرد (بدون مشکل Gibb’s Phenomenon) که هم تو Time Domain پاسخ خوبی داشت و هم پاسخ فرکانسی اش خوب بود) البته من خیلی این حرف رو با اطمینان کامل نمیزنم اما ندیدم کانادایی ها کار خیلی خاصی در زمینه صدا انجام داده باشند.
برندهای Oracle ،Verity Audio ، Bryston ، Simaudio و Coincident که کامپوننت های با کیفیتی با توجه به قیمتشون تولید میکنند کانادایی هستند و فکر کنم آرتور سالواتوره هم کانادایی باشه، اینطور شنیدم که برند Classe Audio رو (که یک برند کانادایی هست) شرکت B&W خریده و محصولاتش رو با اون دمو میکنه.
خبر بعدی اینکه ویتوس داره یه کارهایی میکنه که کل Marten Supreme (فکر کنم این بلندگو اواسط اردیبهشت ماه تهران باشه) با ویتوس کار کنه و نیازی به استفاده از آمپ سوئدی Bladelius برای درایو Bass Tower نباشه، چیز جالبی که ویتوس بهم گفت این بود مونوبلاک SM-101 فقط دو Stage داره و خیلی مسیر سیگنال کوتاهه (راستش کمی باورش برام مشکله). بنظر میرسه ویتوس سعی کرده تا حد ممکن کاری کنه که دمای نقطه کار ثابت بمونه (میدونید که شاخص بتای ترانزیستور با دما تغییر میکنه) تا مجبور نباشیم برای پایداری بیشتر از فیدبک استفاده کنیم، دوستانی که ویتوس دارند میدونند این آمپلی فایر مثل Krell Evo One داغ نمیشه و هیت سینک های خیلی بزرگی که ویتوس برای همین 50 و 100 واتش گذاشته نمیگذاره خیلی دمای ترانزستورها بالا بره.
سایت 6moon هم گزارشی از کمپانی های Nagra و Soulution گذاشته که جالبه ببینید. گرچه بعضی ها فکر میکنند سوئیسی ها خیلی کارشون درسته و من نباید اونها رو زیر سوال ببرم اما باید بگم بیشتر طراحان سوئیسی فقط زیر اسیلوسکوپ سعی میکنند پاسخ خوب بگیرند و اکثر طراحانشون درکی از صدای خوب ندارند (البته اضافه کنم من از طراح Dartzeel خوشم میاد) . فراموش نکنیم صدای خوب نتیجه پاسخ مدار زیر اسیلوسکوپ نیست و طراح باید درک درستی از صدا داشته باشه و برای همینه که 100 هزار دلار پول برای Goldmund و یا Wavac دادن فقط پول دور ریختن هست. خلاصه اینکه فراموش کنید با Specification ها و یا حساب کردن روی حتی سینگل اندد ترایود بودن مداری به صدای خوب رسیدید، فقط باید گوش داد و با همین گوشی که خدا بهتون داده برید جلو چون همه حرف ها و تئوری ها کسی رو به جایی نرسونده، فقط و فقط باید شنید و بدون تعصب قضاوت کرد و من بارها نوشتم حتی روی نظرات من هم حساب باز نکنید و خودتون تجربه کنید.
ما آدمها دوست داریم برای خودمون پیش فرض بسازیم و همین باعثه اکثر اوقات نمیتونیم راحت قضاوت کنیم و درست تصمیم بگیریم، قیمت های بالا یکی از چیز هایی است که روی نگاه آدمها تاثیر داره و خیلی ها فکر میکنند اگر آمپلی فایری 100 هزار دلار قیمتش هست پس حتما چیز خوبی است و یا اگر استریوفایل از چیزی تعریف کرده پس باید به حرف مجله معتبری مثل اون گوش کرد و یا اگر چیزی رو تو سوئیس ساختند پس خیلی چیز محشریه و یا اگر آمپلی فایر لامپی ای مثل Wavac سینگل اندد ترایود هست حتما صدای خیلی خوبی داره و … این پیش فرض ها رو ما برای راحت کردن خودمون میسازیم (و بازار بشکل ماهرانه ای ازش استفاده میکنه) اما حقیقت همیشه به این سادگی خودشو تو این Specification ها و پیش فرض ها نشون نخواهد داد و کسی موفق تره که بدون پیش فرض ها و بدون تعصب بدنبال تجربه کردن و درک بیشتر باشه.
من همیشه سعی کردم با این جور پیش فرض ها برخورد کنم و با استفاده از کلماتی چون “د ر پ ی ت” اون ارزش غیر واقعی رو که این پیش فرض ها تو ذهن آدمها ایجاد کرده از بین ببرم (خیلی از این پیش فرض ها توسط بازار و همین دوستان فروشنده ایجاد میشه و تاکید زیاد این فروشندگان روی چیزی بیشتر ریشه در تامین منافع اونها داره و نه چیز دیگری) اما متاسفانه تو فضای های فای ایران نوشته های تند من گاهی به چیزی غیر از هدف من تعبیر میشه.
ببینید مایک چی میگه .
کسی نظرش (بعنوان کسی که بعد از تجربیات زیادی که بدست آورده تا حدی میتونه یک چهارچوب تعریف کنه و پیش فرض هایی رو به ما بده) مثل رومی برام ارزشمنده که اولا صداقت داشته باشه و منافعش پشت اون حرفی که میزنه پنهان نشده باشه ثانیا تو شرایط درست چیزی رو تست کرده باشه ثالثا خودش بفهمه تو چه Level شنیداری قرار داره و به اندازه دانسته هاش حرف بزنه و نه بیشتر، غیر از این حالت اظهار نظر از نگاه من فاقد ارزش هست و نه تنها کمکی نمیکنه بلکه آب رو بیشتر گل آلود میکنه. ببینید مایک با اشاره به مطلب یک وبلاگ چی میگه :
من نمیخوام با اظهار نظرات تندم در مورد سیستم ها، مجلات، برندها ، Audiophile ها و فروشندگان کسی رو ناراحت کنم، منافع کسی رو به خطر بندازم ، شخصیت کسی رو بکوبم، خودم رو تو جایگاهی بالا قرار بدم، نظرات دیگران رو بی ارزش فرض کنم و … من فقط دنبال حقیقت هستم و چیزی رو که واقعا باور دارم مینویسم اما اگر این نوشته ها یا به شکلی دیگر تعبیر میشه و یا با منافع دیگران تضاد پیدا میکنه من بی تقصیرم. چرا باید وقتی نمیدونیم، تجربه کافی نداریم ، صداقت لازم رو بخاطر حفظ منافعمون نداریم دیگران رو گمراه کنیم ؟!!!! طبیعتا من نظراتم رو به صراحت و گاهی تند مینویسم تا حقیقت رو بشه بهتر دید.
بگذریم، رومی هم الان اسباب کشی داره و قراره یک اتاق رو برای سیستمش درست کنه…
ASR هم حالش تو سال جدید خوبه اما به من گفت دلتنگ Tidal هست و نمیدونه تا کی باید آقا منگر رو درایو کنه، امیدوارم ASR هم یه روزی به Tidal برسه.
مارتن هم تو نمایشگاه Kaohsiung Hi-End 2010 Taiwan با ASR دمو داشته که عکسهاش رو امروز دوستی برام فرستاد :
http://www.my-hiend.com/vbb/showthread.php?p=73042
خبر مهم دیگه ساخت DAC توسط آقای Steve هست بنام MODEL ZDAC-1 اونم بعد از سالها تحقیق :
من فکر میکنم این DAC با قیمت 875 دلار میتونه 10 برابر قیمتش صدا بده و کلا خبر خوشحال کننده ای هست اگر کسی تو ایران این برند ارزان اما فوق العاده رو بیاره. Steve میگه میشه با این DAC رکورد های بی کیفیت رو راحت تر شنید . جالب اینجاست این طراح در سورسی که قبلا ساخته بود روشی کاملا متفاوت با DAC فعلی اش پیش گرفت و این نشون میده یک طراح خوب میتونه به هر شکلی پاسخ خوبی بگیره.
خودش که اینطور میگه :
“I didn’t honestly expect to have a sub one thousand dollar DAC be competitive with my reference and was fully poised to be satisfied with something that was just simply good, but in the end it proved to be competitive indeed. Amazing considering there are no batteries and no tubes involved… in the final months of voicing the analog output stage of the DAC, the right combination of OP amps supported by the right MUSE caps clearly showed the potential that was there. Many people don’t realize that the raw sound coming off the DAC chip, even in a NOS non-filtered design, is like a lump of clay that requires hundreds of hours of molding and shaping before it can be called a work of art. This all happens in the analog stages after the DAC chip. Get it right and everything is there, and then some.”
-Steve Deckert
یک لینک جالب هم 6moon گذاشته در مورد آکوستیک و اهمیت اون و اینکه خیلی از ایراداتی که در صدا هست به بلندگو و سیستم برنمیگیرده بلکه به آکوستیک برمیگرده، ویلسون الگزاندریا رو طرف تو یک اتاق خوب Setup کرده و مطالب نسبتا جالبی در مورد تاثیر آکوستیک نوشته:
http://www.6moons.com/audioreviews/theroom/3.html
http://www.6moons.com/audioreviews/theroom/1.html
To get the right solution for my room, I needed a crash course in acoustics. I will share the basics and begin with a clear disclaimer. All this is purely from a lay perspective. I am neither a scientist nor an engineer. With that caveat, let’s look at acoustics as applied to our listening rooms. As a group, we crazy audiophiles spend countless hours tweaking, cryogenically treating our tubes, lifting cables off the floor, demagnetizing our CDs and records, selecting the best wood for our racks, properly orienting the wood grain (of course) while endlessly debating the ideal metal composition for our cables. Everything matters and we know it. Yet our crazed community often overlooks the most important element in the system, the effect of room acoustics.
I sure did. Maybe that was because it’s not a new shiny box. Or maybe we accept the room as fait accompli. Whatever the reason, there is one fact I now clearly understand. The ignored room is the by far weakest link in the audio chain. You will never maximize the sound of your system without attention to acoustics. The sound in your room is influenced by everything it hits and the sound hits everything. The entire room and every object in it are part of the overall sonic signature. Art Noxon contends that as the electronic noise floor of our equipment has been reduced to inaudibility, what’s left is the generated noise of the listening room – harmful delayed and reverberant sounds that are out of phase and frequency to mask and distort the musical event.
The room is the acoustic coupler which connects speakers and listener. We take it for granted because in most cases, the room just exists. We don’t question it. It’s not viewed as an active part of our system unless there’s some perceived anomaly. We take the room for granted while we change our equipment annually. We rarely take the position that the room is more important than the speakers or source component. But the acoustics of the room are more important than any component in it. I was as guilty as others by totally overlooking the effects my room had on the sound.
Today I silently shake my head as people talk about the sound of their system without correlating it to their room. My epiphany started about two years ago when I stepped through the progression of an untreated, then partially treated and finally a fully treated room. People who deride their system as thin, hard, unemotional, lean or thick are quick to blame the speaker or ancillary equipment. As a long-term owner of Wilson speakers, I’ve read many of these online complaints. I love the look of shock on the faces of people hearing a system in a properly treated room. Untreated, the divergence figures from linearity are staggering.
Resonance peaks of 10dB add ten times the acoustic energy to a frequency. Likewise a 10dB suck-out means that a certain note is reduced in power by a factor of ten. But it’s not just single notes. The time and phase of one note actually converts into another note that mixes with the original. These are not just subtle adjustments to the musical cues, these are dynamic distortions that swamp and overwhelm the foundation of the music. For several reasons I shall focus on the low end. The actions and treatment of bass issues are the least understood and therefore often misdiagnosed.
من بعدا توضیح میدم چرا مغز ما خیلی متوجه تاثیر آکوستیک نمیشه.
خبر بعدی اینکه منم دیگه عاشق های فای نیستم و قراره سال 89 عاشق یه چیز دیگه بشم، البته سعی میکنم این بار عاشق یه چیز بهتر بشم 😉
خوش بگذره