مفهوم مینیمالیست در طراحی – بخش اول

مفهوم مینیمالیست در طراحی – بخش اول

شنبه ۱ دی ۱۳۸۶
/ / /
minimalist.jpg

در مورد طراحی سیستمها بحثی بنام Minimalist Audio Design داریم که از نگاه من درک آن کمک زیادی به ما میکند تا رویکرد بهتری داشته باشیم به مساله صدای سیستمهای صوتی. بیشتر Audiophile ها برای تصور اینکه یک کامپوننت چقدر خوب هست به Specification و یا Measurement ها متوسل میشوند، برخی به قیمت ها نگاه میکنند ، برخی به تعداد ستاره های مجلات و تحلیل ها و برخی هم مثل دوست خوبم Tony تنها و تنها به صدا گوش میدهند. قرار هست در سایت بنویسم به چه دلایلی Specification ها و Measurement ها نباید خیلی مورد توجه قرار گیرد که تاکنون وقت نشد اما در آینده حتما با دلایلی روشن در موردش خواهم نوشت اما همینقدر بگویم که تنها چیزی که غیر از تجربه شنیدن مستقیم صدا خیلی در نگاه من به مساله صدا تاثیر داشت درک مفهوم مینی مالیستی بود. جواب خیلی از پرسشها رو در ذهنم گرفتم و فهمیدم چرا ممکنه برخلاف ادعای خیلی از کمپانی ها که در تبلیغاتشون روی چیزهای خاصی تاکید میکنند سیستمی خیلی گران و دقیق باشه اما صداش دوست داشتنی نباشه و سیستمی ارزان و غیر دقیق تر باشه اما صداش شنیدنی تر و راحت تر باشه. یه جورایی درک این مفهوم کمکم کرد ذهنم اسیر تبلیغات بازار نشه و نگاه بهتری به کامپوننت ها داشته باشم.

در مورد این بحث زیاد نوشتم برای همین لازم دیدم کل مطالب رو در یک پست قرار ندهم تا شما احساس خستگی نداشته باشید.

اگر یادتان باشد قبلا ساختار را تعریف کردم و مثالهایی آوردم مثل یک قطعه موسیقی ، یک اثر هنری ، یک سیگنال الکتریکی ، یک ساختمان ، یک گل و هر آنچه که با انسان در ارتباط هست و بر انسان تاثیر میگذارد. یک ساختار از مجموعه اجزایی تشکیل میشود و بشکلی با دیگر ساختارها در ارتباط هست. مثلا یک قطعه موسیقی را میتوان یک ساختار فرض نمود که از مجموعه نت ها با فواصل مشخص تشکیل شده است. یک سیستم صوتی یک ساختار هست که از مجموعه المانهای الکترونیکی و الکتروآکوستیکی ساخته میشود و یک طراحی خاص دارد. هر ساختار اجزایی دارد و ما میتوانیم آنرا بر اساس اجزایش مورد بررسی قرار دهیم. بهتر است در ابتدا کمی در مورد مدلسازی در ریاضیات بنویسم تا نگاه بهتری داشته باشیم به مساله تجزیه و تحلیل یک ساختار. در ریاضیات ما ساختارهای واقعی را مدلسازی میکنیم ، مثلا وقتی یک قطعه موسیقی در حال پخش هست یک موج صوتی متغییر در فضا پخش میشود که ما آنرا توسط یک تابع پیوسته بنام X در حوزه زمان بیان میکنیم. تابع X در ریاضیات را میتوان مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار داد و ما برای این کار میتوانیم از توابع متعامد استفاده نماییم. اگر یادتان باشد در ریاضیات دبیرستان ما یک بردار در فضای سه بعدی را به سه بردار پایه تصویر میکردیم و آن بردار را بصورت حاصل جمع سه بردار پایه مینوشتیم. سه بردار پایه در جهات x و y و z بودند و البته میتوانستیم غیر از این سه بردار سه بردار دیگر متعامد تعریف کنیم مانند بردارهای فضای کروی که شامل دو زاویه و یک اندازه میشد. یعنی هر بردار دلخواه را میتوانستیم بصورت حاصل جمع سه بردار متعامد بنویسیم. در ریاضیات توابع را هم میتوان بصورت حاصل جمع توابع متعامد نوشت و ما توابع متعامد متفاوتی داریم مانند توابع فوریه ، توابع بسل ، چبی چف و … ما در تحلیلهای مربوط به سیگنال الکتریکی از توابع متعامد فوریه استفاده میکنیم چرا که با استفاده از آنها تغییراتی که یک سیستم بر روی سیگنال ایجاد میکند (معادلات دیفرانسیل خطی) را بهتر میتوانیم تحلیل نماییم. تا اینجا نتیجه گرفتیم میشود یک تابع را بر اساس یک سری توابع متعامد نوشت اما ربط این بحث به مساله ساختارها از نظر من اینست که هر ساختاری را همانند توابع ریاضی میشود با مدلسازی بر اساس اجزایش شرح داد. کافیست ما یک فضای متعامد برای تحلیل یک ساختار پیدا کنیم. چون چندین فضای متعامد میتوانیم داشته باشیم لذا یک ساختار رامیتوان از چند منظر (چند فضای متعامد) مورد بررسی قرار داد. سیستمهای صوتی بر روی ساختار صدا تاثیر میگذارند و ما میتوانیم به چند شکل این تاثیر را مورد بررسی قرار دهیم. یکی فضای فرکانسی فوریه هست که یک سیستم صوتی را بر اساس اجزایش (سلف و خازن و …) مدل میکنند و پاسخ سیستم را در این فضا بیان میکنند. مثلا میشنویم پاسخ فرکانس دامنه این بلندگو تا 25 کیلو هرتز هست و معنی آن اینست که بلندگو نمیتواند یک سیگنال سینوسی با فرکانس بیش از 25 کیلو هرتز را بدون تضعیف دامنه پخش کند. پاسخ سیستم با مدلسازی الکترونیکی یک روش برای درک مشخصات یک سیستم هست که از نظر Objectivist ها مدل کاملی بشمار میرود. فضای متعامد دیگری که از طریق آن میتوان اثر سیستم را بر ساختار صدا تحلیل کرد حس شنیداری است که بردارهای آن همان ادبیات های فای میباشد. یعنی ما آنچه از صدا درک میکنیم با پارامترهایی چون Timing ، بافت صدا ، Soundstage و … توضیح میدهیم. این فضا مورد علاقه Subjectivist ها میباشد. در این حالت ساختار صدا اجزایش میشود ریتم ، شفافیت ، تصویر صدا، جداسازی، Ambinece و در کل همه پارامترهایی که برای توصیف صدا بکار میرود. Objectivist ها به فضای فوریه و مدلسازی الکترونیکی علاقه مندند و Subjectivist ها به فضای درک شنیداری انسان و هر یک روش خودش را برای تحلیل صدا ترجیح میدهد. من بیشتر Subjective فکر میکنم تا Objective و معتقدم ملاک ارزش گذاری یک سیستم برای خودم گوشم هست نه پاسخ دستگاه زیر اسیلوسکوپ.

4 Comments