مساله مهمی که از نگاه اشخاص متفاوت هست و گاهی درک آن برای بعضی ها عجیب مساله حساسیت گوش انسان در مقابل کیفیت سیستم صوتی است. شاید اگه از بیرون نگاه کنید کمی عجیب باشه که چرا در مورد یک سیستم صوتی پیشرفته که گوش شما نتونست ایرادی از صدای اون بگیره یک شنونده حرفه ای توانسته محدودیت های اون رو تشخیص بده و کلی در مورد صدای اون حرف بزنه. بیبینید گوش انسان میتونه با تجربه بیشتر و دقت در صدا تکامل پیدا کنه، به این معنی که با استمرار در شنیدن و افزایش تجربه حساسیت گوش افزایش پیدا میکنه و گوش شنونده در جایگاه بالاتری از یک گوش عادی در تشخیص تفاوت ها قرار میگیره. همانطور که در بحث قبلی گفته شد اینطور نیست که گوش شخص عادی درست نشنود و شنونده حرفه ای درست بشنود نه، بلکه این وسط فقط حساسیت گوش انسان بیشتر میشود و تفاوتها در نگاه شنونده حرفه ای نسبت به یک شنونده عادی خیلی بیشتر نمایان هست. دقیقا مثل دیدن یک تصویر از فاصله دور و نزدیک . هر چقدر به یک تصویر نزدیکتر باشیم آنرا واضح تر میبینیم و تفاوت تصویرهای کپی را از اصل بهتر درک میکنیم و هر چقدر از تصویر دورتر باشیم تفاوتها کمتر به چشم می آید. برای همین هست که وقتی جلوی من و شما دو تا سیستم قرار میدن که تفاوت زیادی به گوش ما ندارند ، به گوش یک شنونده حرفه ای دو سیستم خیلی متفاوت صدا میدهند. این مساله بارها تجربه شده که یک شنونده تازه کار با یک صدای عالی روبرو شده اما فقط گفته “صدا خوب هست اما بنظرم اصلا به این قیمت نمی ارزد” ، یعنی گوش شنونده عادی در ابتدا تفاوت ها رو کم میبینه در حالی که یک شنونده حرفه ای تفاوت ها رو بیشتر میبینه. در مورد ساز نوازندگان هم همینطوره، یک نوازنده تازه کار با هر سازی میتونه شروع کنه اما هر چقدر تجربه شنیداریش بیشتر میشه گوشش تفاوت اصوات مشابه رو بهتر و بیشتر درک میکنه و بعد از یک مدت بسمت یک ساز بهتر میره و این حرکت توقف نداره. بنابر این میشه گفت اندازه تفاوتها در نگاه یک شنونده حرفه ای با یک شنونده معمولی متفاوت هست و البته همه انسان ها این قابلیت رو دارند که با شنیدن بیشتر گوش حساس تری داشته باشند. اگه در مورد صدای یک سیستم رفرنس کلی مطلب نوشته میشه دلیلش اینه که گوش شنونده حرفه ای تونسته تفاوتها رو بخوبی بشنود و بیان کند. مساله افزایش حساسیت باعث میشه شنونده با مرور زمان محدودیت های سیستم خودش رو در مقایسه با سیستمهای بهتر بیشتر درک کنه و بسمت خرید یک سیستم بهتر برود و این حرکت کاملا طبیعی است اما مشکل اینجاست در دنیای ما دقت سیستم رابطه نسبتا خطی (در مقیاس لگاریتمی) با قیمت سیستم داره و ما مجبور میشیم بیشتر هزینه کنیم. این وسط تحلیل گران صدا هم به اندازه کافی سعی در قلقلک دادن شنونده میکنند تا اونرو بسمت تغییر سیستم صوتی هدایت کنند و از این طریق سود تجاری صنعت های فای رو بالا نگهدارند. من خیلی خوب نتونستم از پس خودم بر بیام و جلوی این مساله رو بگیرم اما محدودیت مالی این مشکل رو فعلا برام حل کرده. اگه شما خیلی محدودیت مالی ندارید سعی کنید تا اونجایی که تفاوتها براتون ملموس هست بسمت تغییر سیستم صوتی پیش بروید و اگه از سیستم فعلی راضی هستید سعی کنید شنیدن موسیقی های بیشتری رو تجربه کنید نه تغییر سیستم رو. تاکید بیشتر بر شنیدن موسیقی و نه تغییر سیستم مسیر بهتر و کم هزینه تری هست و البته اگر تناسب لازم بین دو مسیر رعایت بشه مشکلی نخواهد بود. یه مساله دیگه هست اونم اینه وقتی توان مالی خرید یک سیستم رو ندارید برای شنیدن صداش اقدام نکنید چون ممکنه دیگه سیستم خودتون براتون شنیدنی نباشه. هدف در نهایت لذت از موسیقی و به آرامش رسیدن است ، اگه به همه چیزها بصورت کاربردی نگاه کنیم و برای اونها تا اونجا که نیاز واقعی ما رو برآورده میکنند هزینه کنیم با مشکلی مواجه نخواهیم شد.
2 Comments